eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌ بعد از رئیسی خیابان ها بدست مردم افتاده اما چرا نظام سقوط نمی کند ؟! ⏪رئیس قوه مجریه شهید شد ؛ قوه مقننه اختتامیه اش را گرفت؛ ۲۹۰ نفر از منتخبین مردم پیداشان نیست و مقننه حتی رییس هم ندارد ؛ خیابان های تهران ، تبریز ، قم و خراسانات هم به دست مردم افتاده است اما کشور منسجم تر شده و نظام ساقط نمی شود ؛ آری ! این است مهارت نظام امامت _ امت ! ▪️ای متخصصین علوم اجتماعی ، حقوق و علوم سیاسی ! چرا خاموشید؟! اگر نمونه ای در دنیا دارید نشان مان دهید ؛ اینجا ایران است و کنش های ارتباطی ایرانیان تمدنی شده است ؛ ▪️...ما ماتم زده نیستیم و حماسه و حزن و عقلانیت و علم را جمع کرده ایم و به تمدن رهنمون شدیم ! ▪️ما به مرحله پیشرفته تری از دوم خرداد رسیدیم ؛ امروز است و بین مسجد و مردم و نبرد و شهادت و عقلانیت و علم مانند سمفونی خرمشهر جمع کرده ایم ؛ ✍ دکتر مجتبی زارعی @Alachiigh🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آلاچیق 🏡
✨#بـانـوے_پـاک_مـن 🌹#قسـمـت۹۲ مسلمون شدن کارن خیلی خوب و خوشحال کننده بود برام. خیلی خوشحال بودم که
🌹 تلفن رو که قطع کردم دیدم کارن اومده بیرون و محدثه هم گیج تو بغلشه. خنده ام گرفت هر دوتاشون خنده دار و بامزه شده بودن. _چرا گیج میزنین جفتتون؟ کارن سرشو خاروند و گفت:هـــوم؟ بازم خندیدم که گفت:از دست شما خانم پر سر و صدا. کله صبحی ما رو بیدار کردی. دخملمم بیدار شد. _برین دست و صورتتون رو بشورین بیاین صبحانه. _چشم خانوم گلم کارن که رفت منم رفتم نشستم سره میز _خب خانوم خودم چطوره؟؟ _من عالیم تاوقتی همسره عزیزم خوب باشه سریع صبحانمو خوردم تا محدثه رو از کارن بگیرم که راحت صبحونه بخوره داشتم با دخترم بازی میکردم که کارن گفت: _زهرا جان _جانه دلم _امروز میای بریم ثبت احوال‌؟ _برای چی؟ _میخوام اسممو به اباالفصل تغییر بدم _واقعا اره چرا که نیام حتما میام _خب پس برو اماده شو منم محدثه رو اماده میکنم رفتیم ثبت احوال و اسمه کارن رو تغییر دادیم ازش پرسیدم دلیل اینکه اباالفضل گذاشته چیه اونم اتفاقاتی که براش افتاده بودو برام تعریف کرد لحظه به لحظه ای که با اباالفضل برام میگذره لذت بخشه دوست نداشتم این لحظات هیچ وقت تموم شه تو این پنج روزی که مشهد بودیم هروز با اباالفضل میرفتیم حرم خیلی خوشحال بودم که همسرم دقیقا همون همسر ایده ال منه پیش امام رضا یه عالمه دعا کردم این زندگی خوبمون همیشگی باشه روز اخری بود که مشهد بودیم با محدثه تو صحن رضوی نشسته بودیم من داشتم زیارت عاشورا میخوندم محدثه ام با خودش بازی میکرد هر کلمه از زیارت عاشورا رو که میخوندم اشکام سرازیر میشد اصلا دوست نداشتم اینجا رو ترک کنم دل کندن از امام رضا برام خیلی سخت بود زیارت عاشورام تموم شد که از دور دیدم اباالفضل داره میاد پیش ما از چشم های اباالفضل معلوم بود کلی گریه کرده _قبول باشه اقا _قبول حق خانمی _بریم زهراجان؟‌ _باشه بریم قبل از بیرون رفتن برگشتم و به حرم نگاه کردم تمام دعاهامو دوباره مرور کردم و از اقا امام رضا خداحافظی کردم اباالفضل دستمو گرفت و با هم از حرم خارج شدیم‌. "اباالفضل" برگشتن به مشهد همانا و گرفتن دل من همانا. خیلی خیلی دلتنگ صحن و سرای آقا بودم و همش تو فکر این بودم که بریم مشهد زندگی کنیم. اما کار و زندگیم اینجا بود. کاش میشد... خلاصه شروع کردم به کار و خیلی مصرانه و هدف دار کار میکردم تا زندگی خوبی رو برای همسر و دخترم درست کنم. نمیخواستم کمبودی رو حس کنن از زندگی با من. از هر لحاظی کمبوداشون رو برطرف میکردم‌. هم مالی هم عاطفی.. اسم تازه و زندگی تازه داشتم و خوشحال هم بودم. خداروشکر میکردم اینهمه دوسم داشته و بهم نگاه کرده که شدم یک بنده مسلمون و شیعه خودش. زهرا هم روز به روز خانم تر و مهربون تر میشد. محدثه یک سالش شده بود و فرداشب تولدش بود. زهرا گفت همه رو دعوت کنم میخواد جشن بگیره منم اطاعت کردم. رفتیم کیک و بادکنک و تم صورتی خریدیم براش با کلاه رنگی. برای هدیه جشن تولدش هم پلاک ون یکاد قشنگی گرفتیم و رفتیم خونه. مهمون هامون رو دعوت کردیم و صبح زود زهرا شروع کرد به تزئینات خونه. منم تا عصر رفتم سرکار و با عصر با خریدایی که خانمم سفارش داده بود برگشتم خونه. مهمونا کم کم اومدن و زهرا چون به همه محرم بود دیگه چادر نپوشید و به جاش لباس صورتی خیلی قشنگی تنش کرد که مثل فرشته ها کرده بودش. تن محدثه هم مثل لباس خودش کرده بود و شدن نقل مجلس. مامانم هنوز با محدثه سرسنگین بود و من خیلی از این بابت ناراحت بودم. همه مهمونا که اومدن جشن رو شروع کردیم. محدثه کلی ذوق میکرد و دستاش رو بهم میزد. زهرا بعد از فوت کردن شمع ها ایستاد و گفت: این جشن هم یک دورهمی ساده است هم تولد محدثه جان هم اگه خدا بخواد آشتی کنونه. بعد رفت سمت مامانم و گفت:عمه جون من نمیدونم شما چرا با من سرسنگینین و محل نمیدین. من بدی به شما نکردم اگرم کردم عذر میخوام ازتون. من و اباالفضل میخوایم یک عمر با هم زندگی کنیم پس میخوام با من خوب باشین و مثل دختر خودتون بدونین منو‌. نشست کنارش و دستشو گرفت بوسید. مامانم تعجب کرد و من از ته دلم به همسرم افتخار کردم. _شما هم مثل مامان خودم. هیچ فرقی ندارین برام. 👇👇👇
آلاچیق 🏡
✨#بـانـوے_پـاک_مـن 🌹#قسـمـت۹۳و۹۴ تلفن رو که قطع کردم دیدم کارن اومده بیرون و محدثه هم گیج تو بغلشه
🌹 (قسمت آخر) _مامان؟نمیخواین چیزی بگین؟ مامانم سکوت کرده بود و از خجالت سرش رو پایین انداخته بود. _مامان جون من شما رو مثل مامان خودم دوست دارم باور کنین. بعد لبخندی بهش زد که خودم کیف کردم. خوشحال بودم که همچین همسر خانوم و مهربونی دارم. به وجودش افتخار میکردم و بهش می بالیدم. _من..من شرمندتم عروس گلم. خیلی حرفا پشت سرت زدم و مطمئنا خیلی چیزا شنیدی برای همین..پشیمونم. زهرا دست مامان رو فشار داد و گفت:دشمنتون شرمنده مامان جون. من از شما کینه ای به دل ندارم فقط دلم میخواست تو این شب قشنگ هیچکس با کسی دعوا و خصومت نداشته باشه. خلاصه روبوسی کردن و آشتی کردن. همه با خوشحالی رفتن سراغ کادو ها و زهرا هم اعلام کرد کادوها رو. بعد باز کردن تموم کادو ها، زهرا گفت:اولا ممنونم از همه شما که قدم رنجه کردین و اومدین تو جشنمون شریک باشین. دوما خواستم بگم که من از زندگیم خیلی راضیم و افتخار میکنم به داشتن همچین خانواده خوب و صمیمی.. فقط الان، اینجا جای خواهرم..محدثه جون خالیه. دلم خیلی براش تنگ شده و دوست داشتم اونم پیش ما بود. یک قولیم که پیش خودم به خدا دادم این بود که از دخترش به نحو احسن مراقبت کنم و نزارم آب تو دلش تکون بخوره. همه شروع کردند به دست زدن و من و زهرا رفتیم تو آشپزخونه برای تقسیم کیک ها. _زهرا؟ برگشت سمتم و گفت:جانم؟ نگاهش رو به جون میخریدم. محو صورت و نگاهش بودم که گفت:جان؟؟؟ _زهرا من.. به داشتنت افتخار میکنم. لبخندی به روم پاشید و گفت:حالا یه سوپرایزم دارم برات که بیشتر افتخار کنی بهم. با ذوق گفتم:چی؟چی؟ سرشو پایین انداخت و گفت:تو به زودی پدر میشی.. هنگ کردم.. باورش برام سخت بود که زهرا باردار باشه. از خوشحالی زبونم بند اومده بود و قادر به حرف زدن نبودم. _چی؟؟ زهرا؟؟تو؟؟ _نه عزیزم ما.. ما داریم بچه دار میشیم. از ذوق چشمام پر اشک شد و ته دلم خدا رو شکر کردم. دستش رو گرفتم و فشار دادم. _حالا فهمیدم دلیل اون تکرار خوابی که میدیدم چیه؟ _کدوم خواب؟ _من خواب میدیدم که تو یک باغ بزرگیم و یک خانم نورانی نوزاد کوچیکی رو بهم میده و از اون طرف مردی سوار بر اسب میاد جلوم و منم از خواب میپرم. _خب؟ _اون خانمه حضرت زهراست و اون بچه محدثه من..اون مرد اسب سوار هم حضرت اباالفضل. محدثه رو حضرت فاطمه بهم دادن منم اسم این بچه ای که تو راهه رو میزارم فاطمه. حضرت اباالفضل هم که زندگیمو نجات داد از بلایی که ممکن بود سرم بیاد. دلم آروم گرفت وقتی زهرا آروم سرشو گذاشت رو سینه ام و گفت:خیلی خوشحالم از اینکه دارمت اباالفضل. منم بالبخند روی موهاشو بوسیدم و گفتم:منم بهت افتخار میکنم خانوم خونه ام. دوست دارم عزیزم... دوستـت دارم را بایــد هر از گاهـــی آرام گفـــت تاصدای عشق شنیده شود. 💥پـایـان @Alachiigh
👆👆👆👇👇👇 و پایان رمان زیبای بانوی پاک من ☺️ نوش روانتون 💥بزودی با رمان زیبای دیگه ای در خدمت علاقمندان خواهیم بود دعامون کنید فقط🙏💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴یا حسین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ 🖤🤚 روضه ای بشنوید از مون ان شاءالله درآغوش آقا امام حسین و امام رضا علیهم السلام در آرامش ابدی باشند التماس دعا دارم از عزیزان 🖤🙏😭😭😭 نماز لیله الدفن فراموش نشه 🙏 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🎥خاطره‌ای شیرین از همراه همیشگی رئیس جمهور شهید ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 👆❌فردی که درباره بالگرد رئیس‌جمهور دروغ‌پراکنی کرده بود احضار شد 🔹در روزهای اخیر کلیپی در فضای مجازی پربازدید شد که در آن اقدام به پراکنی و انتشار مطالب کذب در خصوص حادثه سقوط بالگرد شده بود. 🔹در این کلیپ ادعا شده بود که دُم بالگرد رئیس‌جمهور با دُم بالگردی که در تصاویر قطعات بازمانده از سانحه منتشر شده متفاوت است؛ ادعایی که «کانال پاسخ به شبهات» به‌سادگی و با بررسی تصاویر بالگرد، اثبات کرد که دروغی بیش نیست. 🔹از همین رو نامبرده توسط سازمان اطلاعات سپاه احضار و تحویل مقام قضایی شد. @Alachiigh🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پرسیدن قضیه تشک چیه؟ قضیش اینه...👆👇 حواسمون باید جمع باشه همین تفکر مجدد قصد ورود به انتخابات رو دارن! یه وقت نگید این جماعت دیگه دستشون رو شده و حناشون رنگ نداره و بیخیال بشید. اینطور نیست! استاد ایجاد جنگ روانی و تبلیغات هستن. @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🔴لطفاً ببینید 👌👆 ❌گلایه شهید رئیسی از سخنگوی دولت 👈نقدهای غلط به دولت سابق را هم جواب دهید😳 بهادری جهرمی: در یک جلسه دانشجویی یکی از دانشجویان با اطلاعات نادرست انتقادی نسبت به دولت‌های گذشته مطرح کرد. من نسبت به این قضیه پاسخی ندادم. حاج آقا بعداً پرسیدند که چرا به این مطلب پاسخ ندادی. من گفتم نقد به دولت دیگری وارد بود. ایشان فرمودند خیر آن اطلاعات غلط بود و نقد به کل نظام وارد می‌شد و باید پاسخ می‌دادی. حاج آقا فرمودند شما یک رسالت دارید به عنوان سخنگوی دولت و یک امانت از نظام دارید که این صندلی و تریبون است و باید پاسخ می‌دادی. بعد هم برای آموزش گفتند اینطور باید پاسخ می‌دادی. @Alachiigh🏴
🔴 فواید شروع و ختم غذا با نمک دریا ... ✅پیشگیری از تمام بیماری‌های پوستی ✅پیشگیری از دندان درد ✅پیشگیری از شکم درد ✅پیشگیری از جنون ✅پیشگیری از سرطان ✅شفاء تمام بیماریها @Alachiigh🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید احسان قدبیگی 🌹 ‏ ۴ خرداد؛ سالروز شهادت شهید احسان قدبیگی از نخبگان جوان و کارکنان سازمان هوافضای وزارت دفاع ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مردم فقط عزادار نیستند بلکه فتنه‌ها را هم خنثی می‌کنند در روز تشییع پیکرشهیدجمهور، مردم زمانیکه خبرنگار ترکیه از قسمتهای خلوت خیابان های فرعی اطراف خیابان امام رضا فیلم تهیه میکرده شناسایی کردند و به داخل هتل متواری شده و در ادامه مردم اینگونه ازخجالتش درآمدند @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌👆❌وقتی مهرعلیزاده شهید رئیسی را تمسخر کرد و اینگونه خوار شد ⭕️انتشار حداکثری با شما 👌👌 @Alachiigh
✈️کاروان خیمه گاه ✈️ 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ تاریخ حرکت ۱۰خرداد ✅️تور هوایی۱۲ روزه ✅️رفت وبرگشت هوایی ✅️با نزدیکترین هتل ها ✅️اقامت:۶روز کربلا،۴روز نجف ۱روز کاظمین و ۱روز سامرا+زیارتهای دوره ✅️آشپزی مجرب و همراه با مداح ✅️صبحانه سلف سرویس داخل رستوران،ناهار وشام همراه با میوه و.. انشالله قسمت همگی باشه ما هم بتونیم خدمتگذار شما باشیم مبلغ 👈۱۰میلیون+۲۰۰دلار👉 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ جهت اطلاع بیشتر و ثبت نام با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: ۰۹۱۳۸۵۹۹۰۷۸ دهقانی یا از طریق لینک زیر عضو گروه ما شوید:👇 https://eitaa.com/joinchat/938476277C3266d3a8de
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت‌... (مقام معظم رهبری) "جهاد تبیین" همراه با مراسم سوگواری شهادت رئیس جمهور و هیئت همراه🥀 سخنران : جناب آقای مانیان زمان : سه شنبه ۸ خرداد ماه ساعت: ‌۱۷ مکان برگزاری: حسینیه مسجد فاطمیه