☘
✅ #یک_خبر_یک_تحلیل (۹۷)
🌀 خبر: نخست وزیر عراق از حمله پهبادی جان سالم به در برد.
🍃🌹🍃
💢 #گزاره_تحلیلی: پیرو حمله پهبادی به نخست وزیر عراق، میتوان این واقعه را بدلایلی، صحنه سازی از پیش طراحی شده قلمداد کرد. از جمله؛
1⃣ عملکرد مصطفی الکاظمی در دوره نخست وزیری، بیانگر ضدیت شدید او با حشدالشعبی می باشد که در انتخابات اخیر به اوج خود رسید. روند انتخابات توسط او بعنوان فرمانده کل قوا به شکلی ترسیم شده بود که نیروهای مسلح جهت تمرکز بر امنیت انتخابات، یک روز زودتر رای بدهند، لکن ناگهان اعلام شد شامل حشدالشعبی نمی شود! لذا رای آنها اخذ نگردید. از طرفی مقرر شده بود به بهانه نظارت بین المللی مشخصات بیومتریک و شناسنامه ای اعضای حشدالشعبی به بیگانگان داده شود، و اینگونه اقدامات در جهت عدم اعمال رای و نظر این خیل کثیر و خدوم در نتیجه آراء بود.
2⃣ در پی اعتراضات مسالمت آمیز اسلامگرایان به تفاوت فاحش نتیجه شمارش آراء دستی با الکترونیکی و تقاضای بازنگری در سیستم انتخابات الکترونیکی ( آنهم در زیر ساختهای اماراتی) و درگیری پلیس با معترضین و مع الاسف کشته شدن تعدادی از مردم، الکاظمی به مثابه منجی وارد صحنه شد و ژست بیطرفی گرفت!
🔺 نتیجه گیری: با این وصف سوء قصد ناموفق پهبادی به الکاظمی در چنین شرایطی شائبه بازی یازده سپتامبری برای خاموش کردن صدای معترضین و البته خلع سلاح و انحلال حشد را در اذهان دنبال کنندگان تحولات عراق ایجاد می کند و نشان از طراحی دقیق نقشه و فتنه پیچیده سرويسهاي جاسوسی برای زدن بازوان جبهه مقاومت می باشد.
✍️ محمدحسین دادخواه
#روشنگری
#ثامن
#جهاد_تبیین
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چرا میگیم ویرانیطلبان و اپوزسیون وابسته به دنبال براندازی ایران هستند و نه براندازی جمهوری اسلامی.
خبرنگار: شما فکر میکنید در جامعه ایران گروهها و احزاب جداییطلب باید اجازه فعالیت رسمی داشته باشند؟
شیرین عبادی: حتما!
✍️ علی قلیزاده
✍️بیداری ملت
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭕️ دیگه نمیشه سانسور کرد
🔻هواداران تیم دپورتیوو لاکرونیای اسپانیا پرچم های فلسطین را در جریان بازی مقابل تیم فوتبال اسقاطیلی مکابی حیفا در لیگ جوانان یوفا به اهتزاز درآوردند.
⭕دوران سانسور و دروغهای غولهای رسانه ای به سر اومده و دنیا در حال بیدار شدن تدریجی علیه صهیونیسمه/آقای استیون
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔴 یه زمانی #روشنفکر به کسی میگفتن که به #اجنبی خدمت نکنه. #وطن را به اخم و لبخند #بیگانه نفروشه.. برای خارجی غش و ضعف نره..
اما حالا #مزدور نشسته جای روشنفکر..
#سفیر_فرانسه اگه به کشورش خوش خدمتی نکرده باشی، توی خونه ات چکار میکنه؟! راستی این #ویلا رو از کجا آوردی؟ حقوق #دانشگاه_تهران ویلا میاره یا زلزله زده های #کرمانشاه یا جاهای دیگه م هست؟!
اف بر دانشگاهی که به این مزدور حقوق و کرسی درس میده؟ #وزیرعلوم اگه یک جو غیرت داشت این #مزدور و امثالش رو برای همیشه از دانشگاههای #جمهوری_اسلامی اخراج میکردن
توی خود #آمریکا اگه یه استاد دانشگاه فقط و فقط یک جمله علیه #اسرائیل و در دفاع از #فلسطین بگه، اخراج میشه.. اما ما به این بی وطن ها حقوق میدیم تا ژست #آزادی بگیریم..
#زیباکلام
#سرطان_اصلاحات
#فرانسه #ایران
روشنگری
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌺دلارام من🌺
قسمت9
عاطفه اینبار با دست علامت ایست میدهد: وایسا وایسا کجا با این عجله؟ پس خان داداش بنده چکارس؟ زنداداش گلم؟
عاطفه میداند این کلمه «زنداداش» برای ناهید از ناسزا بدتر است؛ ناهید با غیظ چشم غره میرود و «کوفت» غلیظی حواله عاطفه میکند؛ خنده مریم ناهید را جری تر میکند، مریم سرش را برای ناهید تکان میدهد: بسوزه پدر عاشقی!
ناهید سر مریم میغرد: تو بشین سرجات! از همه بدتری که!
مریم حلقه را دور انگشتش چرخ میدهد و میگوید: اتفاقا خوش بحال خودم! منم مثه شما فکر میکردم، ولی الان تازه دارم معنی زندگیمو میفهمم.
خمیازه میکشم و بیحوصله میگویم: ای بابا بگیرید بخوابید همه خوابن! الان میریم تو فاز دختران آفتاب!
اینجا قرار بیقراران است؛ اول که نگاه میکنی، بیابانی میبینی و گاه سیم خاردار و پرچم و تپههای خاک، اما اگر میدانستی که هربار، ملائک اینجا برای قبض روح چه کسانی بال گشودهاند، ذره ذره خاکش را سرمه چشم میکردی.
همه زیباییها در سادگی است، در سادگی لباسهای خاکی و گلی، در سادگی این دشت که جز مشتی خاک و پرچم و سیم خاردار، چیزی ندارد. اما... نه... همه چیز دارد! عشق دارد، آسمان دارد، عطر خدا دارد، شهید دارد...
اینجا هویزه است، قتلگاه حسین علم الهدی و دوستانش، قتلگاه نه، معراجشان، اینجا شعبهای از کربلاست؛ تا مرز عراق فاصلهای نیست اما دیده حقیقت بین، صحن و سرای حسین(ع) را از همین جا هم میبیند، یاد حرفی افتادم که آن پیرمرد در خواب زد: مگه نشنیدی کل ارض کربلا؟
راست میگفت؛ کربلا جغرافیا و مرز نمیشناسد، هر زمینی که خون یاران حسین(ع) را بنوشد، کربلا میشود، و این زمین انقدر از خون یاران حسین(ع) را نوشیده که در رگهایش فرات جاری شده... اینجا میعادگاه یاران آخرالزمانی پسر فاطمه (س) است.
چشم دوختهام به خورشیدی که در افق کربلا ذوب میشود، آسمان و ابرها لحظهای رنگ سرخ میگیرند؛ انگار زمین، مشتی از خونهایی که نوشیده را به آسمان بپاشد.
من هم رنگ و بوی اینجا را گرفتهام، ساده و بیچیز و دست خالی، مثل بیابان؛ تمام حجابها و رنگ و لعابهای دنیایی رنگ باختهاند و الان خودمم، بیهیچ ریا و خودبینی؛ تازه الان خودم را شناختهام و پیدا کردهام، کنار کسانی که نامدار سرای گمنامیاند و سالهاست از دید ما دنیا بینها گم شدهاند...
عاطفه و مریم و ناهید هم مثل مناند؛ هرکدام گوشهای از دشت، روی خاک تفتیده در جست و جوی خوداند؛ نمیدانم اینجا که نشستهام، چند شهید و چه شهدایی به معراج رفتهاند؛ اما میدانم به هوایشان، کمکشان، نگاهشان و دعایشان سخت محتاجم.
غروب است و باید برویم، دلم نمیخواهد از هویزه دل بکنم؛ چراغ خطوط مرزی ایران و عراق پیداست، از همین جا بوی تربت میآید، بوی تربت اعلی...
خوابم نمیبرد، طوری که بقیه بیدار نشوند، بلند میشوم و وضو میسازم، نمیدانم چرا از وقتی اینجا آمدهام، دلم نمیخواهد لحظهای بیوضو باشم؛ میروم سمت یادمان، نور سبزی فضا را روشن میکند و صدای زمزمه مناجات درهم میپیچد و به آسمان میرود اینجا حس خوبی دارد، روحت سبک است، به سبکی تابوت شهدایی که تازه تفحص شدهاند؛ خادمین شهدا هریک گوشهای کز کردهاند و مناجات میکنند و اشک میریزند؛ هیچکس حواسش به دور و برش نیست، بعضی فرازهای دعای کمیل را مینالند، آسمان همینجاست.
میروم به سمت محوطه شهدای گمنام، قرار است شهیدی که تازه آمده است را فردا دفن کنند و قبری هم کندهاند؛ مینشینم کنار تابوت، کسی جلویم را نمیگیرد، عجیب است که اینجا خلوت است و برای من هم عالی است، بقیه جاها پر از مرد است جز اینجا.
دستی روی تابوت میکشم و بیآنکه بخواهم، آهی از سینهام برمیخیزد؛ زبانم بند آمده و برعکس بقیه جاها، اشک حرف اول را میزند نه زبان؛ شروع میکنم به استغفار کردن، همیشه وقتی دلم میگیرد استغفار میکنم، الان هم از همان وقتهاست؛ روحم درد میکند، خستهام؛ نیاز به شارژ روحی دارم. در دل به شهید گمنام میگویم: تو مثل برادر نداشتهام...
سرم را روی تابوت میگذارم و بی آنکه کسی روضه بخواند، هق هقم بلند میشود؛ من هم مثل بقیه کسانی شدهام که خلوت شب را برگزیدهاند؛ حواسم به اطرافم نیست؛ بوی گلاب باعث میشود گریهام با آرامش همراه باشد.
ناگاه صدای نالهای حواسم را پرت میکند؛ اینجا که کسی نبود! کمی میترسم؛ سر بلند میکنم و اطرافم را از نظر میگذارنم؛ کسی نیست، اما صدای ناله نزدیک است؛ شاید از فاصله یک متری! باورم نمیشد به این زودی دریچههای عالم غیب به رویم باز شده باشد!
بیشتر گوش تیز میکنم؛ صدا از داخل قبر است انگار، بیشتر از آنچه بترسم، کنجکاو شدهام؛ نگاهی به داخل قبر میاندازم، مرد جوانی به حالت سجده روی خاک ناله میکند و خدارا صدا میزند.
ادامه دارد...
بقلم فاطمه شکیبا
#داستان_شب
#آلاچیق
@Alachiigh
💐⭐️💐⭐️✨✨
غمگین نباشید !
چرا که خوشبخت بودن می تواند از درون تلخ ترین روزهای زندگی شما زاده شود.
خدا قفل بی کلید “نمی سازد”
امکـان ندارد مشکلى که برایت پیش آمده باشد راه حل نداشته باشد.
کارهای خدا حساب شده است
💐⭐️💐⭐️✨✨
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🍁〰🍂
@Alachiigh
#کلام_نور
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۲۵۰ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید مسعود فراهانی🌹
گوشت بدنش را بریدند
✍تازه 19 سالش شده بود که جنگ شروع شد، درباره غائله کردستان شنیده بود و حتی خبر داشت که کوملهها چه بر سر سپاهیها میآوردند، اما باز احساس تکلیف کرد و رهسپار جبهه غرب شد..
تازه دیپلمش را گرفته بود که جنگ شروع شد. چون سربازی نرفته بود، دنبال این بود که راهی جبهه شود. با دوستانش از طریق سپاه شاهینشهر اصفهان در اواخر مهر ۵۹ عازم جبهه غرب شد. در اوایل آذر ماه وقتی همراه با همرزمانش از سردشت به سنندج رفت، طی حمله کوملهها، آقا مسعود از ناحیه گلو دچار جراحت سطحی شد. دوستانش که قصد داشتند او را به درمانگاهی ببرند، در کمین کوملهها قرار گرفتند و به این ترتیب آقا مسعود اسیر کوملهها شد. خیلی او را شکنجه کردند، حتی گوشت بدنش را بریدند تا به خیال خودشان از او اطلاعات بگیرند، در نهایت روز ۹ آذر ماه ۵۹ تیر خلاص را به قلبش زدند و بعد از شهادتش او را در کنار جاده رها کردند.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا فاتحه و صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
AUD-20211005-WA0369.opus
4.46M
☝️☝️☝️☝️☝️☝️افشاگریهای قابل توجه دانشمند انقلابی پرفسورکرمی و عضو ارشد تولید واکسن کووبرکت
( حتماً تا آخرش گوش کنید)
رادار انقلاب
🍁〰🍂
@Alachiigh
☘
🤔#شاید_برای_شما_هم_جالب_باشد |
🍃🌹🍃
😐 زیباکلام نوشته فراری دادن آمریکا از خلیج فارس و پیروزی افتخار آفرین چه کمکی به ایجاد اشتغال و مهار تورم و ارزان شدن اقلام میکنه؟!
🚫 راست میگه خب، آخه دغدغه ورزشگاه رفتن زنان و رفع حصر همش باعث کاهش توهم و ایجاد اشتغال میشه!
🙄 نتیجه تعلل ۷ ماهه وزارت نفت زنگنه
🍃🌹🍃
😎 سخنگوی هیات رئیسه مجلس: در بودجه ۱۴۰۰ وزارت نفت را مکلف کردیم ۱۵هزارمیلیاردتومان مواد اولیه قیر را ماهانه به پالایشگاهها بدهد و قیرحاصله صرف ساخت و بهبود جاده های شهر و روستا شود.
🧐 وزارت نفت ۷ماه تعلل کرد تا قیمت هر تن قیر از ۳میلیون به ۱۱میلیون رسید.
🚫 به باد دادن حق مردم، فسادی بدتر از دزدی و اختلاس است.
🍃🌹🍃
☺️ جلسه سهساعته دکتر رئیسی با روزنامه نگاران اصلاحطلبان
📰 #روزنامه_اعتماد چاپ روز شنبه ۱۵ آبان از جلسه سهساعته رئیس جمهور با جمعی از مدیران رسانههای اصلاحطلب خبر داد.
👌 #دولت_انقلابی یعنی همین که نخبگان با هر تفکری در خدمت انقلاب قرار بگیرند البته انتقاد جای خودش هست و تخصص و کار آمدی در جای خود.
🍃🌹🍃
👊 ژنرال صهیونیست: برجام به نفع ایرانی هاست/ می توانیم به ایران حمله کنیم اما از عواقبش می ترسیم.
🤫 عاموس یادلین رییس سابق دستگاه اطلاعات ارتش اسراییل گفت: حمله نظامی آخرین راهکار ما بعد از اجرای همه گزینه های دیگر خواهد بود. ما فهمیده ایم که باید به مساله حمله به ایران بودجه اختصاص داده شود و برنامه های نظامی باید با شرایط فعلی به روز شوند.
😉 اتفاقی که رخ میده نابودی اسرائیل هست. تمام✌️
#روشنگری
#ثامن
#جهاد_تبیین
🍁〰🍂
@Alachiigh
☘
❌ #صرفا_جهت_اطلاع | وقتی هیچی از خودت نداری
🍃🌹🍃
⛔ دیروز رژه ارتش باکو به مناسبت سالگرد جنگ قره باغ انجام گرفت و در آن پرچم رژیم صهیونیستی به اهتزاز درآمد.
🔹 بی شک این اقدام پیام معنادار علی اف به ایران بوده و قصد دارد بگوید کدام مسیر را انتخاب کرده است.
🔺 البته بی شک او و دولتمردان جمهوری باکو باید دیر یا زود آماده پرداخت هزینه های بلند کردن پرچم اسرائیل باشد؛ در دکترین جدید امنیتی جمهوری اسلامی هیچ گونه مسامحه ای با حضور اسرائیل در مرزهای ایران نخواهد شد...
✍ تقوی نیا
#روشنگری
#ثامن
#جهاد_تبیین
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاید براتون سم ۹۹ درصد آوردم😁
ژنرال امریکایی میگه سرباز ایرانی یجوری نگاهمون میکرد انگار اومده بود پارک دلفینها
😂🤦♂
Afsaran
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌺دلارام من🌺
قسمت10
لباسش رنگ حامد است! بازهم او!
از سجده برمیخیزد و چهرهاش را میبینم؛ خودش است، دوباره مینشینم سرجایم، زیارت عاشورا را شروع میکند، من هم همراهش میخوانم، صدایش از گریه گرفته است و با سوز میخواند.
قرآن قبل از اذان همراه است با پایان زیارت.؛میروم برای نماز، او هم بلند میشود و تا چشمش به من میافتد، هول میشود؛ با همان صدای گرفته میگوید: ببخشید کی شما رو راه داده اینجا؟
- کسی مانعم نشد؛ اشکالی داره از نظر شما؟
سرش را تکان میدهد، جوابی ندارد جز اینکه بگوید: بله... یعنی نه... اشکال نداره... ولی...
بیشتر از این گفت و گو را به صلاح نمیدانم؛ تشکری میپرانم و میروم که از نماز و عبادت دسته جمعی عقب نمانم.
یک هفته از اردوی راهیان نور هم گذشته و هنوز جای مناسبی پیدا نکردهام؛ عمو اصرار دارد کنارش بمانم، میگوید تازه خانهشان از سوت و کوری در آمده و اگر بمانم، لطف کردهام و منتی نیست؛ حرفهایش برعکس آدمهای اطرافم، بوی دورویی نمیدهد و از صدق دل برمیخیزد، برای همین است که تا الان در خانهشان ماندهام؛ عمو برایم پدری میکند، بیمنت و حتی طوری رفتار میکند که گویا بدهکار من است؛ شرمندهشان هستم و بیشتر از قبل در پی یافتن جایی مناسب برای اقامت.
شروع سال تحصیلی مصادف است با محرم و چه تصادفی! برای کسی که سالها در محیطی غیرمذهبی زندگی کرده، خو گرفتن با محیط حوزه و آدمهایش سخت اما شیرین است؛ اصلا سبک عزاداریهای محرم آنها با من فرق دارد، من نهایتا یک شب از ده شب محرم را میتوانستم در روضه شرکت کنم و شبهای محرم را برای خودم در اتاق هیئت میگرفتم؛ گاهی هم میشد که دستهای از خیابان کنار خانه رد شود و صدایش را بشنوم، گرچه حتی از اطراف خانه مجلل ما، صدای عزاداری هم سخت شنیده میشد؛ روضه و مجالس امام حسین(ع) را در فیلمها دیده بودم، اما قرار گرفتن در فضایش طعم دیگری دارد که امسال آن را میچشم.
دوستانی اینجا پیدا کردهام که به راحتی چادر سرشان میکنند، در مراسمهای مذهبی مثل شب قدر و نیمه شعبان و... شرکت میکنند، مسجد و هیئت میروند و حتی نذری میپزند و سفره برای ائمه میاندازند! چیزی که من در رویاهایم نمیدیدم! گاه وقتی از فضای مذهبی و ارتباطات سالم و صمیمیاشان میگویند، باورم نمیشود، آنها هم البته باور نمیکنند خانوادهای به دخترش اجازۀ گشتن در چهارباغ را بدهد ولی نگذارد هیئت برود.
تازه الان فهمیدهام دوستانم که در این فضای قشنگ بزرگ شدهاند، حالت بینیازی و غنای خاصی دارند؛ طوری که حسرت مرا نمیخورند! چیزی که بر تربیت آنها حاکم بوده، آموزش و صمیمیت در کنار آزادی و اختیار بوده، نه آزادی مطلق.
محلهای قدیمی است با بافت مذهبی، حوالی احمدآباد؛ اینجاها خیلی نیامدهام. به سر یکی از کوچهها که میرسیم، عمو پیادهامان میکند و خودش میرود از در مردانه وارد شود.
دنبال زن عمو که راه را بلد است راه میافتم، شب سوم محرم است و روضه یکی از دوستان عمو دعوتیم.
کوچه را از همان اول، پر از پرچم کردهاند؛ پرچمهای سرخ، سبز، سیاه... علمهای بلند و نقاشی عصر عاشورای استاد فرشچیان؛ بوی اسفند میآید، مردم با لباس مشکی در رفت و آمدند و چند بچه مشغول بازی؛ حال و هوای غریب اینجا حالم را عاشورایی میکند، حالی که هیچوقت در هیئتهای تک نفرهام تجربه نکرده بودم؛ همه طرف پر است از «یا حسین شهید (ع)» ، «یا قمر بنی هاشم (ع)» ، «یا زینب کبری (س)» و...
به خانهای میرسیم که صدای سخنران از آنجا میآید؛ سردر و همه جای خانه پر از پرچم است، در خانه باز است و میآیند و میروند..
زن عمو جلوتر از من وارد میشود؛ خانمها از در پشت خانه و مردها از حیاط؛ در آستانه در خانم حدودا چهل یا پنجاه سالهای به استقبالمان میآید.
- سلام خانم نامدار! احوال شما؟ خوش اومدین! بفرمایین.
زن عمو در حین روبوسی با زن میانسال خوش و بش میکند؛ خانم میانسال با دیدن من، لبخند میزند و میگوید: سلام دخترم! خوش اومدی
طوری برخورد میکند که انگار سالهاست مرا میشناسد؛ نگاهش چقدر برایم آشناست؛ گویا همین نگاه را قبلا هم چندین بار دیدهام؛ جنس نگاهش حس خوشایندی به وجودم تزریق میکند، درحالی که دستم را میفشارد، از زن عمو میپرسد: نگفته بودید دختر دارید حاج خانم!
زن عمو میخندد: برادرزاده آقای نامداره... حوراء.
حزنی عجیب در چشمان زن مینشیند که سریع با لبخند پنهانش میکند.
زن عمو به من میگوید: ایشون هانیه خانمن، از دوستای خیلی قدیمی.
- خوشبختم.
هانیه خانم تعارف میکند که داخل مهمانخانه بنشینیم، زیر طاقچه، صمیمیت در مجلس موج میزند؛ کسی ظاهرفریبی نمیکند و همه مهربانند، خانه کوچک و نسبتا قدیمی است که با پرچمها، شکل هیئت به خود گرفته است؛
ادامه دارد...
بقلم فاطمه شکیبا
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
💢 خوردن پنیر به تنهایی و خصوصا خوردن در وعده صبحانه، فرد را دچار ⇩
✨رخوت
✨سستی
✨کندی دریادگیری
✨کاهش تمرکزذهن می کند
✍🏻بهترین زمان مصرف پنیر وعده شام با«گردو» می باشد.
📝نسخه_های_شفابخش
📚حکیم خیراندیش (طب سنتی )
#سلامت_بمانید
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭐️⭐️اگر دیدی مردم از تو خوششان می آید،
پس بدان،
آن ها از نعمتی که خداوند به تو عطا کرده خوششان آمده ...
و از عیوبی که خداوند آن ها را پوشانده خبر ندارند
پس،،،
خدا را شکر کن و مغرور نشو🙏♥️⭐️⭐️
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🍁〰🍂
@Alachiigh
#کلام_نور
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۲۵۱ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید سید کمال فاضلی🌹
✍توی عملیات محرم مجروح شد و دکترا ازش
قطع امید کردند..
حضرت زهرا سلاماللهعلیها اومده بودند به
خوابش و فرموده بودند:پسرم تو شفا گرفتی ؛
فقط قول بده .....👆👆
⭐️شادی روح پاک همه شهدا فاتحه و صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌*نماهنگ تصویری "چَک شيرين"*
*😂سرودی طنز با لهجه زیبای اصفهانی*
🇮🇷پیرامون حواشی پاسخ کوبنده
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
🇺🇸 به متجاوزان آمریکایی
🎙️به نفس: کربلایی مهدی خیامیان
🖊️ به قلم: احسان تبریزیان
صــراط
🍁〰🍂
@Alachiigh
❣شاید براتون جالب باشه که بدونید از بین هزاران رنگی که تاکنون شناسایی شده اند ، رنگهایی وجود دارند که به نام ایران ، پرشین یا persian ثبت جهانی شده اند.
ببینید رنگهای ایرانی را🙏😍😍
🍁〰🍂
@Alachiigh