eitaa logo
آلاچیق 🏡
1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۲۹۵ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید مرتضی عطایی🌹 دوست داشت گلویش مثل امام حسین(ع) بریده باشد ✍برای دقایقی سکوت میان ما حکم فرما می شود. کمی که آرام می شود می گوید: انگار دنیا روی سرم خراب شده بود. با خودم می گفتم بدون مرتضی چکار کنم؟ به بچه ها چطور بگویم؟ بیشتر از آن که بخواهم اشک بریزم ماتم زده بودم. پرسیدم تیر به کجایش خورده؟ مادر شهید صدرزاده گفت به گلویش. تا این جمله را گفت انگار لباسی از جنس صبر و قرار به من پوشاندند. می گویم: حکمت این آرامش چه بود؟ و می گوید: چند روز قبل از آخرین باری که به سوریه رفت خواب دیدم تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتن اش هم گفتم این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی. خندید و گفت روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چرا انقلاب کردیم؟🔴 کلیپ صحبتهای با خانم اصفهانی را دیدم. وقتی معلم بازنشسته میگه: «ما انقلاب کردیم، اما الان نصفشون پشیمونن. و وقتی پسرم میپرسه چرا انقلاب کردید، نمیدونم چی بهش بگم!!» و ضرغامی هم با ژست روشنفکرانه فقط به این بسنده میکنه که: «بعله! درکتون میکنم!» بدون اینکه پاسخ درستی به صحبت خانم معلمی بدهد که 30 سال دینی تدریس کرده و نمیدونه برای چی کردیم؟! آقای ضرغامی شما باید پاسخ میدادید.. نه به یک معلم. به همه کسانیکه این سوال را دارند و تحت بمباران تبلیغاتی سلطنت طلبان در فضای مجازی آنقدر از عصر سیاه برایشان بهشت و گل و بلبل ساخته اند، که به گیجی و تردید افتاده اند که مگر چه مان بود که انقلاب کردیم؟ مگر چه مشکلاتی داشتیم که انقلاب کردیم؟ مگر چه نداشتیم که انقلاب کردیم؟ 🔰 آقای ضرغامی! شما باید پاسخ میدادید: 👇👇 1. انقلاب کردیم اول برای . برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله ور شده بود، اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند. از حجاب تا روضه عاشورا. در عصری بودیم که بردن نام (ع) در این کشور قدغن بود. میخواستیم به عصری برسیم که میلیونها نفر در به زیارت سمبل انسانیت و آزادگی بروند. میخواستیم به مقام انسانیت برسیم.💚 2. انقلاب کردیم برای . برای استقلال ایران. کشورمان زیر لگد انگلیسیها و امریکاییها له شده بود. 50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش میگرفتند و شاه مملکت بدون اجازه آنها نمیتوانست وزیرش را عوض کند. 3. انقلاب کردیم برای ایران. برای خاک ایران. شاه، سرزمین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسیها و وهابی ها بخشید و گفتند دخترمان بود شوهرش دادیم. انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهر ندهند. 👌 4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت مان. در عصری که بر سر در باشگاههای انگلیس در ایران در وطن خودمان مینوشتند: ورود سگ و ایرانی ممنوع. در عصری که بیگانگان چنان بر ما مسلط بودند که ایرانی را همچون سگ میخواندند! 5. انقلاب کردیم برای نجات و میراث سترگ فکری مان. در عصری که تعداد کاباره ها و قمارخانه ها و فاحشه خانه ها از تعداد کتابخانه ها و دانشگاهها بیشتر بود، انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود. حقیری داشتیم که صریحا میگفت: شما هرگز میکل آنژ یا باخ نداشتید. شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.. شما هیچ چیز بزرگ و فوق العاده عرضه نکرده اید. هیچ چیز." (مصاحبه محمدرضا پهلوی با اوریانا فالاچی، مهر ۱۳۵۲) 6. انقلاب کردیم برای حفظ دختران و جوانمردی پسران مان. از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود و 50 هزار رسمی. از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف، مافیای بین المللی مواد مخدر بودند و درخت نحس اعتیاد را در ایران مان کاشتند. 7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی مان. از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند، در حالیکه آمریکا ناسا داشت، هند ماهواره به فضا فرستاده بود، ترکیه متروی 50 ساله داشت ولی ما هیچ نداشتیم. تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند. و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم. 8. انقلاب کردیم برای . از عصری که نیمی از جمعیت ایران به جای خانه، در یک "اتاق" زندگی میکردند. (فیلمفارسی ها شاهد این ماجراست)، از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود. تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت، 96 درصد روستاها برق نداشت، تنها 9 شهر گاز لوله کشی داشت. از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند، 35 درصد جامعه دچار سوتعذیه شدید بودند، مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی داشتن و.. دیگر رویا بود! تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب لوله کشی دارند، همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند. 95 درصد جمعیت ایران گاز دارند. و برای رفع فقر، از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساخته ایم. 9. انقلاب کردیم برای حتی و بهداشت مان. از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند، حتی همسر شاه را پشه سالک گزید، و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می آوردند. از عصری که سن امید به زندگیمان فقط 54 سال بود! تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی مان به بالای 75 سال رسیده. و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم. ادامه دارد... روشنگری 🍁〰🍂 @Alachiigh
⭕️ موافقم ک دو جا شدیداً کم‌کاری کرده است. اول درشناساندن پیرمردی ساده‌لوح بنام منتظری ک بیت‌ش مامن منافقین‌وضدانقلاب شده بود واگر رهبر می‌شد،ایران و اسلام ب ترکستان میرفت! دوم در معرفی مردی بنام"مرتضی‌مطهری"تا مردم معنای جمله‌ی"از فضل پدر تو را چه حاصل"را عمیقاً درک کنند! 👤 ماجرای نیم روز پدرفتنه 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛نمایش بهت آور در رزمایش سپاه ❌انفجار ریتمیک در رزمایش سپاه. این ریتم طبل اعلان جنگ است از این صدا برای ایجاد رعب و وحشت در ‌لشکر دشمن استفاده میشد 👌👌👌 🍁〰🍂 @Alachiigh
❄️ ✅ (۱۳۴) 🌀 خبر: دور هشتم مذاکرات معروف به «احیای برجام» فردا در وین از سر گرفته خواهد شد. ماحصل چند دور مذاکره گذشته ارائه دو سند از سوی ایران برای لغو تحریم‌ها و موضوعات هسته‌ای به‌مثابه پیش‌نویس مذاکرات بود که دیدگاه‌های غیرمنعطف تیم غربی برجام، یعنی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها علت اصلی کُندی مذاکرات و درنهایت به بن‌بست کشاندن آن بود؛ چراکه آن‌ها همان خواسته‌ای را تکرار می‌کردند که ترامپ با خروجش از برجام و اعمال فشار حداکثری دنبال می‌کرد. ازاین‌رو، تحلیل‌گران به‌طورکلی چهار سناریو برای نتیجه مذاکرات آتی متصورند. 🍃🌹🍃 1⃣ احیای برجام؛ در این سناریو دو طرف اصلی مذاکرات یعنی ایران و آمریکا با قبول شروط طرفین، به سمت احیاء مجدد توافق هسته‌ای برجام حرکت می‌کنند. درواقع، در این سناریو واشنگتن با پذیرش شروط چهارگانه کلیدی ایران، یعنی لغو تحریم‌ها، دادن تضمین به عدم خروج دولت بعدی از برجام، راستی‌آزمایی اجرای لغو تحریم‌ها و جبران خسارات ناشی از خروج آمریکا از برجام، متعهد به احیا و اجرای آن می‌شود و ایران نیز به سمت اجرای کامل تعهدات برجامی‌اش و عقب‌نشینی از گام‌های هسته‌ای حرکت می‌کند. به نظر می‌رسد با توجه به نظرات مثلث حاکم بر تیم مذاکره‌کننده آمریکا یعنی آنتونی بلینکن- رابرت مالی- جیک سالیوان از یک‌سو و پایبندی جدی تیم ایران به اجرای راهبردهای رهبر معظم انقلاب، این سناریو از شانس زیادی برای اجرایی‌شدن برخوردار نیست. 2⃣ توافق موقت؛ در این سناریو دو طرف ضمن حفظ مواضع خود، در راستای عبور از بن‌بست کنونی به سمت توافق موقت و اجرای گام‌به‌گام برخی تعهدات حرکت خواهند کرد. به‌عنوان‌مثال توقف غنی‌سازی 60 درصد از سوی ایران در قبال آزادسازی اموال بلوکه‌شده ایران از سوی آمریکا یکی از این گام‌هاست. این سناریو امکان تحققش بیشتر از اولی است؛ اما به توجه به شرایط ایران در خصوص لغو یک‌باره تحریم‌ها و مخالفت آمریکا با آن، با موانعی روبرو است. 3⃣ تداوم وضع موجود؛ با توجه به مواضع محکم طرفین و تأکید اروپا و چین و روسیه بر ضرورت تداوم مذاکره، احتمال این سناریو با موکول شدن حصول نتیجه به دورهای آتی مذاکرات از سایر گزینه‌ها بیشتر است. 4⃣ شکست مذاکرات؛ این سناریو روی صریح‌تر گزینه سوم است که طرفین به دلیل عدم رسیدن به نقطه مشترک و توافق برای احیای برجام به مذاکرات پایان داده همدیگر به گزینه‌ها دیگر تهدید خواهند کرد. 👈به نظر آنچه در این شرایط جنگ اراده‌ها از یک‌سو و جنگ روایت‌ها از سوی دیگر تعیین‌کننده است، تبیین واقعیات صحنه و ضرورت ایستادگی و تاب‌آوری مسئولان و مردم بر مواضع به حقی است که تیم جدید اختیار کرده است. ✍ فتح‌الله پریشان 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌺دلارام من🌺 قسمت 58 با صدای زنگ پیامک از جا می‌پرم، شماره ناشناس است؛ پیام را باز می‌کنم: «سلام علیکم. مصدق خواه هستم. ببخشید مزاحم شدم. اشکال نداره الان تماس بگیرم؟» چه رسمی! نمی‌دانم جواب بدهم یا نه؟ شاید اگر فوری جواب بدهم، فکر کند چقدر معطلش بوده‌ام، باید کلاس بگذارم؛ یک ربعی صبر می‌کنم تا هم حرف‌هایم سبک سنگین شوند، هم او حس کند سر من خیلی شلوغ است. - «علیکم السلام. مراحمید.» من از او رسمی‌ترم! به دقیقه نرسیده همراهم زنگ می‌خورد؛ برعکس من، او اصلا اهل کلاس گذاشتن نیست، عرق بر پیشانی‌ام می‌نشیند؛ نفس عمیقی می‌کشم که بر مسلط شدنم تاثیری ندارد، تماس را وصل می‌کنم و روی بلندگو می‌گذارم: بفرمایید. نفسش را بیرون می‌دهد: سلام. - سلام. - ببخشید مزاحم شدم، شبتون بخیر. پیداست او هم هول کرده، جواب نمی‌دهم که سردرگمی‌ام لو نرود. - حالتون خوبه؟ با همان صدای ضعیف می‌گویم: الحمدلله. - خدا رو شکر. کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: آقاحامد گفتن تماس بگیرم راحت‌ترید. بازهم با سکوتم روبرو می‌شود. - الان هرچی بخواید در خدمتم. وقتی دوباره می‌گوید «الو... ببخشید...» متوجه می‌شوم سکوتم کمی طولانی شده؛ جمله‌ام را کمی مزمزه می‌کنم و به خودم جرات می‌دهم: شما درباره من چی می‎دونید؟ صدا صاف می‌کند: بالاخره هم آقاحامد، هم مادرم درباره خصوصیات اخلاقیتون برام صحبت کرده بودن، مگه حامد از من به شما نگفته؟ - منظورم شرایط خانوادگیم بود؛ من توی شرایط عادی بزرگ نشدم، محیطم خیلی با شما فرق داشته. - خوب؟ شما که انتخاب نکردید شرایطتون این باشه، برای همه ممکنه پیش بیاد؛ ولی این‌طور که فهمیدم، خیلی خوب زندگیتونو مدیریت می‌کنید و تسلیم مشکلات نشدید، این از نظر من یه امتیازه. - بالاخره انقدری که شما میگید آسون نبوده؛ توی تنهایی زندگی کردن، آدم رو یه جور دیگه می‌سازه، با عقده عاطفی و انزوا و افسردگی. - متوجهم، نمی‌تونم بگم درکتون می‌کنم چون تا حالا شرایطشو نداشتم، فکر می‌کنم اما شما این‌طور نیستید؛ کسی که به خدا متصله، خدا خودش کفایتش می‌کنه و هواشو داره؛ من اصلا کاری به گذشته شما ندارم و می‌خوام درباره الان حرف بزنیم؛ همیشه سعی کردم در حال زندگی کنم و غصه گذشته و آینده‌ای که خدا برام نوشته رو نخورم. - اینی که میگید یعنی جبرگرایی، پس اختیاری که خدا به انسان داده چی؟ - نه، در لحظه زندگی کردن یعنی بدونی الان وظیفه‌ات چیه؟ و بدونی اگه وظیفه الانتو درست انجام بدی، خدا برات کم نمیذاره. کلا در طول مکالمه، بیشتر او حرف میزند و درباره معنویات و دیدش به زندگی می‌گوید؛ دیدگاه‌هایش را قبول دارم، به محض این‌که قطع می‌کنم،عمه در را باز می‌کند و با هیجان می‌گوید: بهت گفت فردا قراره بریم باغ غدیر؟ چند لحظه با چشمان گرد شده نگاهش می‌کنم و بعد هردومان می‌زنیم زیر خنده. ادامه دارد... 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاگری‌های جنجالی یک استاد دانشگاه درباره جنایت‌هایی که پزشک-بروکرات ها در حق ملت ایران می‌کنند. آیا اجازه می‌دهند یک کمیته حقیقت‌یاب درباره داروی رمدسیویر و تاثیر آن بر سلامت مردم ، تحقیق کند؟ BisimchiMedia 🍁〰🍂 @Alachiigh
✳️ادویه‌های مفید برای زمستان👇 🔸هل: خلط آور 🔸سیر: آنتی بیوتیک 🔸چوب میخک: ضدویروس 🔸گشنیز: تقویت کننده دستگاه ایمنی بدن 🔸دارچین: ضدعفونی کننده 🔸زردچوبه: ضدالتهاب 🔸زنجبیل: ضدتهوع 🍁〰🍂 @Alachiigh
✨✨✨✨✨✨ همان طور که هر دانه برفی منحصر به فرد و خاص است هر صبح نیز همین طور است.. روز خود را با این درک آغاز کن که می توانی آن را به یک روز بی نظیر و خاص تبدیل کنی ✨✨✨✨✨✨ 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۲۹۶ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید محسن فانوسی🌹 ✍راوی، شهید حسین بشیری: چند روزی قبل از اینکه محسن به سوریه بره ما خبردار شدیم، اما هر چی بهش میگفتیم که میخوای بری سوریه یا نه؟ میگفت نه و انکار میکرد. تا اینکه بالاخره وقتی دید ما خبردار شدیم یه چیزایی گفت. وقتی گفت شاید برم. بهش گفتم ان شاءالله که میری و داعشی ها سرت رو میبرن و شهیدت میکنن. محسن گفت دلت میاد که سر منو ببرن؟ گفتم حقیقتش نه، ولی ان شاءالله که تیر میخوره بین دو تا اَبروت و شهید میشی. محسن گفت ان شاءالله. خودمم دوست دارم اینطوری شهید بشم. خلاصه اونشب خیلی شوخی کردیم و خندیدیم. وقتی پیکرش رو دیدم دقیقا تیر خورده بود بین دو تا اَبروش.‼️ حالا که شهید شده میفهمم راز شوخی‌های اونروز چی بوده. چهلمین روز شهادت محسن، پوتین‌هایش را برای خانواده‌اش بردم. وقتی نگاه‌های محمدمهدی و فاطمه‌زهرا را دیدم خجالت کشیدم. رو به همسر محسن گفتم: دعا کنید تا سالگرد محسن من هم شهید بشم.» ( انگار مرغ آمین آن لحظه آنجا بود؛ چرا که مدتی بعد نیز حسین بشیری به شهادت رسید) ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چرا انقلاب کردیم🔴 10. انقلاب کردیم برای . تا از شر چنگال آهنین نجات یابیم. یک سازمان تروریستی وحشی که به اذعان شخص شاه 3000 زندانی سیاسی داشت. از حکومت وحشت شاهنشاهی که فالاچی، خبرنگار آمریکایی متعجبانه به شاه میگوید: «مردم ایران با شنیدن اسم شاه در خیابانها میکنند. میترسند کلمه ای بر زبان آورند.» تا برسیم به حکومتی که مردم صراحتا از مسئولین انتقاد میکنند. بدون ترس بدون محاکمه. و رهبری که معتقد است انتقاد و نصیحت و مطالبه از مسئولین، جرم نیست، وظیفه مردم است. 11. انقلاب کردیم برای اینکه باشیم، نه رعیت. برای نجات از 2500 سال شاهنشاهی که مردم در آمد و شد این شاه و آن شاه، هیچ کاره بودند تا حکومت در دست ما مردم باشد. برای اینکه شاه مان با کودتا و دستور اجنبی نیاید. برای اینکه از رئیس جمهور تا خبرگان از مجلس تا شورای شهر و شورای مدرسه کودکان مان، خودمان انتخاب کنیم. 12. انقلاب کردیم برای تشکیل حکومتی که ثمره 1400 سال صبر و خون دل خوردن و مسلمانان راستین است. تا به جرم مسلمان بودن و شیعه بودن کشته نشویم. انقلاب کردیم تا نام خدا و پیامبر و امیرمومنان را بر ماذنه ها بشنویم. تا آزادانه یکتاپرست باشیم. تا طعم حکومت عدل و مرحمت را بچشیم. تا با در هر جای جهان بجنگیم و پناه مظلومان باشیم. تا کانون انسانیت و مهربانی و مبارزه با شیاطین بزرگ و کوچک باشیم. تا دختر سوری در چنگ داعش، تا کودک مظلوم یمنی، تا سیاهان بی پناه از نیجریه تا آمریکا، احساس بی کسی نکنند. تا مرهمی بر رنج همه مظلومان باشیم. تا الگویی برای همه آزادیخواهان باشیم از ونزوئلا تا لبنان. از بولیوی تا میانمار. 🔶 ما انقلاب کردیم، برای تحقق این دنیای قشنگ. این آرمانهای زیبا. برای ساختن جامعه ای نمونه که مقدمه ظهور آخرین امام باشد، و برایش هزاران دادیم. 🚩 با جنگ و تحریم و خیانت و فحشا و جنگ رسانه ای به جان مان افتادند. به جان روح و فکرمان. نکند در این جنگ، یادمان برود چه بودیم و چه شدیم. نکند راه را گم کنیم. نکند دروغهای جلاد را باور کنیم. آنان که تاریخ را فراموش میکنند، آنان که فریب میخورند، قربانی خواهند شد. (متن برگرفته از کتاب "شایعات رایج فضای مجازی"، نوشته دکتر الهه خانی) روشنگری 🍁〰🍂 @Alachiigh
🔴حملات جریان غربگرا و ولنگاران فضای مجازی به طرح جدید ساماندهی مجازی بعد از عقب نشینی مجلس و دولت از طرح صیانت ،حالا طرح دیگری با عنوان "طرح نظام تنظیم مقررات خدمات فضای مجازی" که در آن موارد زیادی از طرح صیانت حذف شده و بنده های جدیدی با پیشنهاد وزارت ارتباطات اضاف شده است در دستور کار مجلس قرار گرفت . در واقع طرح جدید به لحاظ ماهوی بسیار متفاوت از طرح صیانت است و یک نوع عقب نشینی مشترک دولت و مجلس از سامان دادن به فضای مجازی بی در و پیکر محسوب میشود. اما با وجود این عقب نشینی آشکار اما باز هم شاهد هجمه و جوسازی صاحبان منافع فضای مجازی ولنگار به طرح جدید هستیم. آقای مجلس و دولت که عنوان انقلابی را یدک میکشید هر چقدر هم که عقب نشینی کنید اینها بی خیال نمیشوند .اینها با اصل حکمرانی در فضای مجازی، مشکل دارند . اینها منافع زیادی در بی در و پیکر بودن و ولنگار بودن فضای مجازی اعم از اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دارند . بهتر است بجای عقب نشینی های مکرر با عوامل تنظیم کننده بیانیه مغرضانه مرکز پژوهشها برخورد کنید و در ایجاد حکمرانی و سامان دادن به فضای مجازی انقلابی عمل کنید. بیداری ملت 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹دی .pdf
476.8K
❄️ 📝 | ویژه حماسه #۹دی 🍃🌹🍃 🍁〰🍂 @Alachiigh
❄️ 📝 | مکتب ، نیاز امروز ما 🍃🌹🍃 عمل گرا: یکی از سرداران بزرگ سپاه بعد از شهادت گفت که ما و خیلی از دوستان و همرزمان او با هم در سنگر دفاع از کشور و انقلاب بودیم، اما او تنها کسی بود که تا روز آخر در سنگر ماند. حاج‌قاسم به مانند برخی همرزمان خود می توانست پس‌از دفاع مقدس در مناصب دیگر خدمت کند، اما هیچ‌گاه لباس رزم و جهاد را از تن برنَکَند و تا روز شهادت بر عهد خود با خدا ایستاد و به قول خودش در کوه‌ها و بیابان‌ها به‌دنبال شهادت می‌گشت. او در زمان دفاع مقدس و پس‌از آن در تامین امنیت منطقه شرق کشور و در نهایت هم در مبارزه با دشمنان جهان اسلام، همواره به‌عنوان یک جهادگر مخلص عمل کرد. درایت و قاطعیت او در میدان های نبرد، الهام‌بخش هر رزمنده‌ای بود و اشتیاق رزمندگان به وی، برگرفته از اخلاص او بود. 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه جنجالی امام به منتظری: چون ساده لوح هستید درهیچ کارسیاسی دخالت نکنید! 💬اینستا انقلابی 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛گوشه‌ای از ابعاد پیچیده‌ی جنگ نرم آمریکا در فتنه ها ❌در نیمه اسفندماه سال 89 کاندولیزا رایس از فرایند تربیت نیرو در ایران رازگشایی کرد: در همین ارتباط به واسطه موسسه ملی دموکراسی آمریکا تاکنون توانسته‎ایم هزاران فعال را آموزش دهیم. ما تاکنون به اشکال بسیار مختلف در بحث آموزش، سرمایه‎گذاری کرده‎ایم تا یک لایه‎ی اجتماعی از لحاظ فکری سکولار را در عرصه‎های بین‎المللی رشد و پرورش دهیم ۸۸ 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌺دلارام من🌺 قسمت 59 جلوی در خانه منتظرمانند؛ اول عمه سوار می‌شود و من کنار پنجره می‌نشینم، چه بوی گلاب می‌آید! جای مادر خالی! از عطر مشهدی بدش می‌آید؛ همیشه می‌گفت: بوی امامزاده میده! علی پشت فرمان می‌نشیند و صدای ضبط را زیاد می‌کند: ولله که من عاشق چشمان تو هستم / ولله که تو باخبر از این دل زاری مهمان خیالم شده‌ای هر شب و هرشب / ولله شبیه من دیوانه نداری​ این آهنگ را دوست دارم، علی با یک دست خوب می‌راند؛ اما به من ربطی ندارد! بیرون را نگاه می‌کنم تا برسیم به باغ غدیر و پارک کند، من در حال و هوای آهنگم: باید به تو زنجیر کنم بند دلم را / جانی و جهانی و چنینی و چنانی...​ زیرانداز پهن می‌شود و مستقر می‌شویم؛ همان اول، عمه به راضیه خانم می‌گوید: اون نیمکته خوبه؟ راضیه خانم درحالی که با سر تایید می‌کند، مرا خطاب می‌کند: چرا وایسادی دخترم؟ متوجه می‌شوم علی منتظرم ایستاده، گیرم انداخته‌اند! چاره‌ای نیست؛ کفش‌هایم را می‌پوشم؛ خجالت می‌کشم کنارش راه بروم؛ سر صحبت را باز می‌کند: درباره حرفاتون فکر کردم. در ذهنم صحبت‌های دیروز را مرور می‌کنم که می‌گوید: با یه ازدواج درست، خیلی از خلاء‌های عاطفی پر میشه. تا ته منظورش را می‌خوانم که حرف دلم را زده است؛ چقدرهم از خود راضی‌اند آقا! لابد منظورش از ازدواج درست، خودش است! دلم می‌خواهد قدم بزنیم؛ تعارف می‌کند که بنشینیم، اما خودش هم رغبتی برای نشستن ندارد؛ این را در لفافه می‌گوید: دوست ندارم یه جا ساکن باشم، میشه راهو ادامه بدیم باهم؟ ته دلم غنج می‌رود! به خودم نهیب می‌زنم: جمع کن خودتو دختر! درحال قدم زدن می‌پرسد: با مادرتون صحبت کردید؟ - خیلی موافق نیستن، ولی واگذار کردن به خودم. - بله بخاطر دستم؛ به خودمم گفتن، نگرانتونن؛ قدرشونو بدونین، خیلی دوستتون دارن. دقایقی در سکوت می‌گذرد، ناگاه می‌ایستد: کی باورش می‌شد یه ترکش دو و نیم سانتی منو از وسط میدون جنگ و خون و خاک بکشونه ایران و بعد عنایت امام رضا(ع) منو مقابل شما قرار بده؟ زیرلب می‌گویم: همه چی توی دنیا به هم ربط داره! ادامه راه را درباره آینده حرف می‌زنیم. - سلام! خوبی؟ صدا واضح نیست اما شنیده می‌شود: سلام! الحمدلله! شما چی؟ - خواب دیدم حامد! همون خواب رو! ولی تو گذاشتی رفتی! - خیره انشالله! حالا چرا بغض کردی؟ - آخر هفته شهید حججی رو میارن! نمیای تشییعش؟ - ما امروز خدمتشون بودیم! جای شما خالی! - خوش به‌حالت! سلام منو رسوندی؟ می‌توانم از تغییر صدایش بفهمم گریه می‌کند: ارباً اربا بود... مونده بودیم باید چجوری باید سرمونو جلوی خونوادش بلند کنیم؟ شهید اربا اربا دیده بودم، اما اصلا آقا محسن فرق می‌کنه! خیلی به مولاش رفته! اشکم را می‌گیرم: می‌خوای آتیشم بزنی؟ - خودم دارم می‌سوزم! اون دنیا چه جوابی باید بدیم؟ - تسلیم شدم!غلط کردم... ازت گذشتم! ولی به یادم باش، تو که داری میری سفارش منم بکن! یه وقت یادت نره خواهری داشتیا! دعا کن روسفید بشیم! راستی: ما روسفیدتریم یا جون، غلام امام حسین(علیه السلام)؟ - هرچی اربا ارباتر، روسفیدتر! دعا کن روسفید بشم! پا می‌گذارم روی دلم و به سختی می‌گویم: انشالله! این انشالله، گفتنش مثل بلندکردن وزنه ده تنی بود؛ یعنی دعا کنی برایش که... بماند! دیگر صدایی از گلویم خارج نمی‌شود. می‌گوید: وقتی رفتی تشییع، دعامون کن... برای عاقبت بخیری‌امون... به‌جای منم گریه کن، به‌جای منم سینه بزن، به‌جای منم یا حسین(علیه السلام) بگو! جامو پر کن! التماس دعای شدید! می‌خواهم بگویم «محتاجیم» که قطع می‌شود و تلاش نمی‌کنم دوباره تماس بگیرم؛ به اتاقش می‌روم که نگذاشته‌ام خاک روی وسایلش بنشیند؛ بیت شعری که علی به خط شکسته نستعلیق برایش نوشته و قاب کرده را زیر لب می‌خوانم: می‌خواهم از خدا به دعا صدهزار جان تا صدهزار بار بمیرم برای تو! ... یا حسین(علیه السلام)! ادامه دارد ... 🍁〰🍂 @Alachiigh