eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۳۴۳ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید محمدحسین یوسف الهی🌹 ✅همسایه ابدی حاج قاسم ✍شهید قاسم سلیمانی: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای مهم هم ،انجام نگرفته بود. من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه واز همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم! حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند.. گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی بمن گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〰〰〰🌺🌺🌺 نیستم بیگانه، هستم آشنایت یا علی از ازل دل داده بر مهر و ولایت یا علی تا جمال خویش را در کعبه، حق ظاهر کند پرده گیرد از جمال دلربایت یا علی ✨میلاد با سعادت امیرالمومنین علی علیه‌السلام مبارک باد✨ 〰〰〰🌺🌺🌺 ✅ نماهنگ ویژه ولادت امام علی علیه السلام 🍁〰🍂 @Alachiig
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌📺 چند جمله درمورد وضعیت سلبریتی ها در ‌ 🚫ببخشید که موهامو پوشوندم!!! ‌ 🚫عاشق طرف باشی، عقد لازم نیست! 🚫فجری بدون فجر ✅پیشنهاد دانلود 🍁〰🍂 @Alachiigh
⭐ لوح | فعال کرار؛ مثل امیرالمؤمنین 🔻 رهبر انقلاب: حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یکی از القابش «کرّار غیر فرّار» است... یعنی مهاجم، مقتدر، دارای فکر و بدون عقب‌گرد.... اگر به زندگی امیرالمؤمنین نگاه کنید، می‌بینید از اول تا آخر، زندگی آن بزرگوار این‌گونه است. علاج ما هم در همین است... فعال، کرّار، خستگی‌ناپذیر و دنبال کننده‌ی اهداف خود؛ آینده‌ی چنین ملتی روشن است. ۱۳۸۴/۰۵/۲۸ 🔮کانال مرجع گفتمان 🍁〰🍂 @Alachiigh
🔴 از دیکتاتوری رسانه‌ای دشمن خارجی تا طناب پوسیده داخلی‌ها ▫️مسئولان مراقب هر دو باشند 🔻طبیعی است که دشمن، فضای مجازی و رسانه را به گونه ای تنظیم کرده که کمترین ضربه را بخورد و بیشترین ضربه را به ما بزند. اگر مشاهده می کنیم که برای شبکه های ماهواره ای نظیر پرس تی‌وی مشکل ایجاد می شود یا اینکه شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام و توییتر حساب های کاربری و محتوای ما را حذف می‌کنند، چنین چیزی اصلاً نباید عجیب به نظر برسد. 🔻به طور کلی، دشمن زحمت کشیده و ارتش مجازی و رسانه ای خود را با تجهیزات کامل به خط کرده است. از نقش آفرینی فیس بوک و توییتر در فتنه 88 گرفته تا حملات پی‌درپی اینستاگرام به سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و حذف هشتگ ها و محتوای مربوط به این شهید و علاوه بر آن، نقش آفرینی ویژه این شبکه اجتماعی در مبارزه با سبک زندگی اسلامی و ... همه نشان از این دارد که راه دشمن مشخص است. 🔻در اینجا ما هستیم که باید حواس خود را جمع کنیم. قدم گذاشتن در یک جهاد عظیم رسانه ای نیاز به سلاح، مهمات و تجهیزات زیربنایی دارد. هرچند باید از کوچکترین روزنه ای که دشمن در رسانه های خود برای ما باز می گذارد، نهایت استفاده را ببریم و به دشمن ضربه بزنیم، اما مهمتر از آن، آرایش جنگی و آماده شدن زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری جمهوری اسلامی ایران در این جنگ نابرابر است. ❌ نباید اینگونه باشد که در این جنگ ترکیبی که فضای مجازی بخش بسیار مهم آن است، ما در لاک دفاعی فرو برویم؛ نباید انتظار داشت که در زمین طراحی شده از سوی دشمن به دنبال دستاوردهای بزرگ و محیرالعقول باشیم. ضروری است که ما نیز وارد مرحله تهاجم به دشمن شویم و در صدد زیر میز زدن و تغییر مدل جنگ باشیم. اگر توانستیم به این مرحله برسیم، در حقیقت دیکتاتوری رسانه ای دشمن فرو خواهد ریخت. ◀️ نکته مهم این است که جریان غربگرا اساساً در این زمینه، دست بسته است و تجربه این چند سال نشان داده است که اگر با دست فرمان آنها بخواهیم در فضای مجازی و رسانه قدم برداریم، باید حقارت و عقب افتادگی را به جان بخریم. بنابراین همه مسئولان باید مراقبت کنند که با جملات فریبنده و هیاهوهای رسانه های معلوم الحال آنها در داخل کشور، آدرس اشتباهی نروند. جهان نیوز 🍁〰🍂 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 بی_تو_هرگز 🌺 #قسمت 5⃣3⃣ چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا د
🌺 بی_تو_هرگز 🌺 6⃣3⃣ دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک می ریختم ... غم غربت و تنهایی ... فشار و سختی کار ... و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم ... - خیلی سخت بود؟ ... - چی؟ ... - زندگی توی غربت ... سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... قدرت حرف زدن نداشتم ... و چشم هام رو بستم ... حتی با چشم های بسته ... نگاه مادرم رو حس می کردم ... - خیلی شبیه علی شدی ... اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت ... بقیه شریک شادی هاش بودن ... حتی وقتی ناراحت بود می خندید ... که مبادا بقیه ناراحت نشن ...  اون موقع ها ... جوون بودم ... اما الان می تونم حتی از پشت این چشم های بسته ... حس دختر کوچولوم رو ببینم ... ناخودآگاه ... با اون چشم های خیس ... خنده ام گرفت ... دختر کوچولو ...  چشم هام رو که باز کردم ... دایسون اومد جلوی نظرم ... با ناراحتی، دوباره بستم شون ... - کاش واقعا شبیه بابا بودم ... اون خیلی آروم و مهربون بود... چشم هر کی بهش می افتاد جذب اخلاقش می شد ... ولی من اینطوری نیستم ... اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم ... نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم ... من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم ... خیلی سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم ... اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و می سوخت ... دلم برای پدرم تنگ شده بود ... و داشتم ... کم کم از بین خانواده ام هم حذف می شدم ... علت رفتنم رو هم نمی فهمیدم ... و جواب استخاره رو درک نمی کردم ... " و اراده ما بر این است که بر ستمدیدگان نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان بر روی زمین قرار دهیم " زمان به سرعت برق و باد سپری شد ... لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم ... نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم ... نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم ... هواپیما که بلند شد ... مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد ... ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود ... حالتش با من عادی شده بود ... حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم ...  هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید ... اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد ... نه فقط با من ... با همه عوض می شد ... مثل همیشه دقیق ... اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود ... ادب ... احترام ... ظرافت کلام و برخورد ... هر روز با روز قبل فرق داشت ... یه مدت که گذشت ... حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد... دیگه به شخصی زل نمی زد ... در حالی که هنوز جسور و محکم بود ... اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد ...  رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن ... بحدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود ... که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود ... در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم ... شیفتم تموم شد ... لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد ... - سلام خانم حسینی ... امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ ... می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم ... وقتی رسیدم ... از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید ... نشست ... سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... - خانم حسینی ... می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم ... اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم... و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم ... این بار مکث کوتاه تری کرد ... - البته امیدوارم ... اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید ... مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید ... به روایت همسر و دختر شهید 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا