⭐️چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد
و خداوند،
خیر کثیری در آن قرار داده باشد ⭐️
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۰۵ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔺۱۵۰ هزار دلار (۳/۵ میلیارد تومن) از جیب ملت ایران غرامت گرفتن!
فامیلاشون بواسطه همین اتفاق رفتن اونجا اقامت گرفتن!
کلی ساپورت و حمایت میشن از طرف دولت کانادا!
حالا هم به بهانه دغدار بودن، دنبال انتقام از مردم و تحریم ورزش ایران هستن!
هموناکه میگفتن ورزش سیاسی نیست!
🔹داغی که امروز #حامد_اسماعیلیون بخاطرش داره از ۸۰ میلیون ایرانی انتقام میگیره رو سی سال پیش ایرانی ها چشیدن!
آمریکا نه تنها غرامتی نداد؛
بلکه مدال افتخار هم به خلبان قاتل دادن!
بعد همینا خودشون رفتن تو بغل آمریکا و میگن چرا با آمریکا دشمنی میکنید؟
چرا شعار مرگ به آمریکا میدید؟!
🔸اگر داغدار شدن شما مجوزی هست برای اینکه با ۸۰ میلیون ایرانی دشمنی کنید و ورزشش رو تحریم کنید، پس ملت ایران هم حق داره بخاطر داغ هایی که آمریکا به دل ملت ایران گذاشته شعار مرگ بر آمریکا بده و از آمریکا و همه اسماعیلیون های آمریکادوست، متنفر باشه و باهاشون دشمن باشه !
💬 فاطمه فردوس
✅ تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
#بدون_شرح
♥️🇮🇷🇮🇷
اگر ایران به جز ویران سرا نیست
من این ویران سرا را دوست دارم
اگر تاریخ ِ ما افسانه رنگ است
من این افسانه ها را دوست دارم
نوای نای ما گر جانگداز است
من این نای و نوا را دوست دارم
اگر آب و هوایش دلنشین نیست
من این آب و هوا را دوست دارم
به شوق خار صحراهای خشکش
من این فرسوده پا را دوست دارم
من این دلکش زمین را خواهم از جان
من این روشن سما را دوست دارم
اگر بر من ز ایرانی رود زور،
من این زورآزما را دوست دارم
اگر آلوده دامانید، اگر پاک
من ای مردم، شما را دوست دارم
✍حسین پژمان بختیاری
#ایران_من
#وطن_دوستی
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴چند روز قبل آلنا دوهان گزارشگر ویژه سازمان ملل تحریمها علیه ایران رو غیرقانونی و نقض حقوق بشر اعلام کرد بعد رضا کیانیان از این صحبتها دردش اومده و این عکس رو استوری کرده!
🔻وقتی میگوییم سلبریتیها عامل دشمن هستن و دغدغه مردم داشتنشان دروغ است دقیقا همین را میگوییم!
pedarefetneh
#سلبریتی
#رضا_کیانیان
#تحریم
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔷🔵بخش اول
🇮🇷 ولیّفقیه علت تبدیل فضای مجازی به «قتلگاه» را چه میداند؟
📍برخی بر این باورند که علت «قتلگاه» شدن فضای مجازی آن است که همۀ افراد مؤمن و حزباللّهی و انقلابی در آن حضور فعال ندارند و اگر چنانچه همۀ این دوستان با حجم وسیع و تمام توان و مجاهدانه و شبانهروز در این عرصه به فعالیت علیه دشمنیهای دشمن بپردازند، میتوان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد یا دستکم از وضعیت «قتلگاه» خارج نمود.
🔺امّا آیا ولیّفقیه نیز بر این عقیده است؟
و آیا ولیّفقیه نیز همانند برخی از ما، علت تبدیل فضای مجازی به «قتلگاه» را کافی نبودن حضور فعال حزبالّهیها در این فضا میداند یا ریشهی مشکل را در «مدیریت دشمن» بر فضای مجازی عنوان کردهاند؟
♦️«فضای مجازی حقیقتاً قتلگاه جوانان و نوجوانان ما شده است. الآن یک منطقه عظیمی از این فضا در اختیار دشمن است و هر کار میخواهد میکند و انواع ضربهها را به ما میزند». ۱۹ آبان ۹۵
♦️خطاب به هیئت دولت به عنوان مدیران فضای مجازی کشور:
«آنچه عرضِ من است و من روی آن تکیه میکنم این است که فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت میشود؛ بحث این است. فضای مجازی یک چیزی نیست که آدم بتواند مثل یک آب روانی هر جور که میخواهد از آن استفاده بکند؛ دیگران دارند این آب را به یک سمتی که خودشان میخواهند هدایت میکنند؛ آنها دارند مدیریّت میکنند این فضا را. خب وقتی که ما میدانیم کسانی از بیرون دارند فضای مجازی را -که ما هم دستاندرکارش هستیم و مبتلابهِ ماست- هدایت میکنند و مدیریّت میکنند، ما نمیتوانیم بیکار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمیتوانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بیپناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشت پرده، فضای مجازی را اداره میکند». ۲ شهریور ۹۹
♦️«سلطۀ دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همینجور است، فضای مجازی هم همینجور است، دستگاههای اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همینجور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطۀ فرهنگی دشمن است». ۱۴ خرداد ۹۵
#⃣ #صیانت_از_بصیرت
✅ تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقانه دو مدافع🌺 #قسمت_ششم هل شدم و گوشے از دستم افتادو رفت زیر صندلے داشت میرسید ب ماشیـݧ از ط
🌺عاشقــانه_دو_مدافـــع🌺
#قسمت_هفتم
_دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو...
حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه دوستتوݧ خانم شایستہ بودید(مریم و میگفت)
همینطور کہ میبینید کمتر دخترے پیدا میشہ ک مثل شما تو دانشگاه چادر سرش کنہ حتے صمیمے تریـݧ دوستتوݧ هم چادرے نیست البتہ سوتفاهم نشہ مـݧ خداے نکرده نمیخـوام ایشـونو ببرم زیر سوال
_خلاصہ ک اولیـݧ مسئلہ اے ک توجہ مـݧ رو نسبت ب شما جلب کرد ایـݧ بود
اما اوݧ زماݧ فقط شما رو بخاطر انتخابتوݧ تحسیـݧ میکردم
بعد از یہ مدت متوجہ شدن یہ سرے از کلاساموݧ مشترکہ
_با گذشت زماݧ توجہ امـ نسبت ب شما بیشتر جلب میشد سعے میکردم خودمو کنترل کنم و براے همیـݧ هر وقت شمارو میدیم راهمو عوض میکردم و همیشہ سعے میکردم از شما دور باشم تا دچار گناه نشم
_اما هرکارے میکردم نمیشد با دیدݧ رفتاراتوݧ وحیایے ک موقع صحبت کردݧ با استاد ها داشتید و یا سکوتتوݧ در برابر تیکہ هایے ک بچہ هاے دانشگاه مینداختن
_نمیتونستم نسبت بهتوݧ بی اهمیت باشم
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم با دقت ب حرفاش گوش میدادم و یہ لبخند کمرنگ روے لبام بود
ب یاد سہ سال پیش افتادم مـݧ وروزهاے ۱۷-۱۸سالگیم و اتفاقے ک باعث شده بود مـݧ اینے ک الاݧ هستم بشم
اتفاقے ک مسیر زندگیمو عوض کرد
_اما سجادے اینارو نمیدونست برگشتم ب سہ سال پیش و خاطرات مثل برق از جلوے چشمام عبور کرد
یہ دختر دبیرستانے پرشر و شوروساده و در عیـݧ حال شاگرد اول مدرسہ
_واسہ زندگیم برنامہ ریزے خاصے داشتم
در طے هفتہ درس میخوندم و آخر هفتہ ها با دوستام میرفتیم بیروݧ
از همـــوݧ اول خوانواده ے مذهبے داشتیم اما مـݧ خلاف اونا بودم
_اوݧ زماݧ چادرے نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از هموݧ اول علاقہ ے خاصے بہ نقاشے داشتم و استعدادمم خوب بود همیشہ آخر هفتہ ها ک میرفتیم بیروݧ بچه ها کاغذو مداد میوردݧ تا مـݧ چهرشونو بکشم
_یہ روز ک با بچہ ها رفتہ بودیم بیروݧ
مینا(یکے از بچه ها مدرسہ )اومد
همراهش یہ پسر جوون بود
همہ ما جا خوردیم اومد سمت مـݧ و گفت سلام اسماء جاݧ
بعد اشاره کرد ب اوݧ پسر جووݧ و گفت ایشوݧ برادرم هستن رامیـݧ
رامیـݧ اومد سمت مـݧ دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم
با تعجب بہ دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب
مینا دست رامیـݧ و عقب کشید و در گوشش چیزے گفت
ک باعث شد رامیـݧ ازم معذرت خواهی کنہ
گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها
مینا اومد کنارمو گفت اسماء جوݧ میشہ چهره ے برادر مـݧ و هم بکشے؟؟؟
_خیلے مشتاقہ
لبخندے زدم و گفتم
ن عزیزم اولا ک مـݧ الاݧ خستم دوما مـݧ تا حالا چهره ے یه پسرو نکشیدم ببخشید
رامیـݧ ک پشت سرما داشت میومد وسط حرفم پریدو گفت ایرادے نداره یه زماݧ دیگہ مزاحم میشیم بالاخره باید از یہ جایے شروع کنے مـݧ باعث افتخارمہ ک اولیـݧ پسرے باشم ک شما چهرشو میکشید
_دست مینارو گرفت و گفت پس فعلا و ازم دور شدݧ اوݧ شب خیلے ذهنم مشغول اتفاقاتے ک افتاده بود....
_اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت
آخر هفتہ با دوستام رفتیم بیروݧ
مشغول حرف زدݧ بودیم ک دوباره مینا ورامیـݧ اومد.....
رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود...
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✍گر سینه شود تنگ
خدا با ما هست
✍گر پای شود لنگ
خدا با ما هست
✍دل را به حریم عشق بسپار و برو
✍فرسنگ به فرسنگ
خدا با ما هست
🙏〰〰〰〰
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍃
@Alachiigh