eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
309 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حکمت455 🔸برترين شعراى عرب: همان گونه كه بعداً اشاره خواهيم كرد در يكى از شب هاى ماه مبارك رمضان كه امام(عليه السلام) مجلس اطعامى براى مؤمنان فراهم كرده بود سخن از شعر و شاعران به ميان آمد. بعضى از حاضران از امام(عليه السلام) پرسيدند: برترينِ شعراى عرب كيست؟ امام(عليه السلام) در يك جواب كوتاه حكيمانه فرمود: «شاعران همه يك روش نداشتند و در يك ميدان به مسابقه نپرداختند تا پيشگام آن ها مشخص شود و اگر ناگزير بايد به اين سؤال پاسخ داد بايد گفت: او همان سلطان گمراه بود». 👈منظور امام(عليه السلام) امرؤ القيس، شاعر معروف عرب است (كه امام(عليه السلام) او را بر همه ازنظر قدرت شعرى مقدم شمرد هرچند اشعار او محتواى جالبى ندارد)»; (وَسُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ فَقَالَ(عليه السلام): إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَة تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا، فَإِنْ كَانَ وَ لاَبُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ (يريد امرأ القيس). ✅«الضِّلِّيلُ» صيغه مبالغه به معناى شخص بسيار گمراه و بدكار است و اين لقب را عرب براى امرؤ القيس انتخاب كرد زيرا او على رغم استعداد فوق العاده اش در شعر، آلودگى هاى فراوان داشت. حتى بعضى گفته اند كه او اباحى مسلك بود. به هر حال گفتار امام(عليه السلام) به خوبى نشان مى دهد كه نه تنها آن حضرت در فن خطابه سرآمد بود بلكه در شناسايى اشعار شاعران نيز آگاهى فراوان داشت و ديوانى از آن حضرت امروز در دست ماست كه البته اصالت آن ثابت نيست و يا حداقل بخشى از اشعار آن مشكوك است. ❇مرحوم آيت الله استاد مطهرى در كتابش به نام سيرى در نهج البلاغه تحت عنوان «شاهكارها» به شرح اين كلام حكيمانه امام(عليه السلام) پرداخته و در ابتدا سخنى درباره شعراى فارسى زبان دارد، مى گويد: در زبان فارسى شاهكارهايى وجود دارد: در غزل عرفانى، غزل عادى، پند و اندرز، تمثيلات روحى و عرفانى، حماسه، قصيده و غيره، ولى چنانكه مى دانيم هيچ يك از شعراى ما كه شهرت جهانى دارند در همه اين رشته ها نتوانسته اند شاهكار به وجود آورند. شهرت و هنر حافظ در غزل عرفانى، سعدى در پند و اندرز و غزل معمولى، فردوسى در حماسه، مولوى در تمثيلات و نازك انديشى هاى روحى و معنوى، خيام در بدبينى فلسفى و نظامى در چيز ديگر است، و به همين جهت نمى توان آن ها را با هم مقايسه كرد و ميانشان ترجيح قائل شد. حداكثر اين است كه گفته شود هركدام از اين ها در رشته خود مقام اول را واجد است. هريك از اين نوابغ اگر احياناً از رشته اى كه در آن استعداد داشته اند خارج شده اند، تفاوت فاحشى ميان دو نوع سخن آن ها ملاحظه شده است. شعراى عرب نيز، چه در دوره جاهليت و چه در دوره اسلام، چنين اند. در نهج البلاغه آمده است كه از على(عليه السلام) سؤال شد: شاعرترين شاعران عرب كيست؟ ايشان جواب دادند: «انَّ الْقَوْمَ لَمْ يجْروا فى حَلْبَة تُعْرَفُ الْغايةُ عِنْدَ قَصَبَتِها...». اين شاعران در يك ميدان اسب نتاخته اند تا معلوم شود كداميك گوى سبقت را ربوده است. آنگاه فرمود: «فَانْ كانَ وَ لابُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلّيلُ; اگر ناچار بايد اظهار نظرى كرد، بايد گفت كه آن پادشاه تبهكار (يعنى امرؤالقيس) بر ديگران مقدم است». سپس در ادامه سخن مى افزايد: اما از امتيازات برجسته اميرمؤمنان على(عليه السلام) در نهج البلاغه اين است كه آن حضرت در هر موضوعى وارد مى شود شاهكار مى آفريند. در موعظه، حماسه و ... 👈نكته اصلى همان است كه امام(عليه السلام) به آن اشاره كرده است. مقايسه كردن دو شخص يا دو چيز با هم در صورتى ميسر است كه وجه اشتراك زيادى داشته باشند. هرگز نمى توان گفت كه فلان طبيب داناتر است يا فلان مهندس راه و ساختمان، فلان عالم نحوى برجسته تر است يا فلان فقيه و فيلسوف. شاعران نيز گرچه همه شاعر بودند ولى مسيرهاى بسيار مختلفى را مى پيمودند. بعضى مهارت در غزل هاى عاشقانه داشتند، بعضى در اشعار حماسى، بعضى به دنبال مسائل اخلاقى مى رفتند و بعضى ديگر قهرمان داستان سرايى بودند. بنابراين مقايسه آن ها با هم چندان صحيح نيست. ولى امام(عليه السلام) بعد از ذكر اين نكته براى اين كه سؤال كنندگان را بى پاسخ نگذارد اشاره به امرؤ القيس فرمود كه در مجموع، شاعرى بسيار قوى و صاحب قريحه فوق العاده شعرى بود. هرچند زندگانى اش آلوده به انواع فجايع بود و از آن جا كه شاهزاده بود و بعد از پدرش جاى او را گرفت امام(عليه السلام) به عنوان «الملك الضليل; پادشاه گمراه» همان لقبى كه در عرب بعد از اسلام مشهور بود از او ياد فرمود. *****
شب سوره رو با هم میخوانیم به فرج آقا امام زمان عجل الله التماس دعا 🌷
#نامه_ای_برای_پدر 📝 🖋یه بنده خدا @namebepedar
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
#نامه_ای_برای_پدر 📝 🖋یه بنده خدا @namebepedar
با امام زمان حرف بزنید.اگه دوست داشتید برای ما هم بفرستید و اگه نمیتونید تایپ کنید،دستنویس کنید و عکس بگیرید. محبت مهدی عجل الله را ترویج دهیم🌷 🌷
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
شرح حکمت455 🔸برترين شعراى عرب: همان گونه كه بعداً اشاره خواهيم كرد در يكى از شب هاى ماه مبارك رمضا
🔶نكته ها: 1. شأن ورود اين گفتار حكيمانه: در بعضى از كتب، شأن ورودى براى اين سخن حكيمانه ذكر شده است و آن اين كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) شب هاى ماه رمضان گروهى از مؤمنان را دعوت مى كرد و با افطار از آن ها پذيرايى مى نمود ولى با آن ها غذا نمى خورد (ظاهراً علتش اين بود كه غذاى امام(عليه السلام) غذاى ساده ترى بود) هنگامى كه مراسم افطار پايان مى گرفت براى آن ها خطبه مى خواند و موعظه مى كرد. شبى از شب ها هنگامى كه غذا مى خوردند سخن از شعرا به ميان آمد. هنگامى كه از غذا خوردن فارغ شدند امام (عليه السلام) براى آن ها خطبه اى خواند و در ضمن خطبه اش چنين فرمود: « بدانيد ملاك كار شما دين است و مايه نگهدارى شما تقواست، زينت شما ادب و حافظ آبروى شما علم است». سپس امام(عليه السلام) رو به ابوالاسود كرد و فرمود: درباره چه موضوعى بحث مى كرديد؟ (گفتگويشان درباره مقايسه شاعران با يكديگر بود) آنگاه فرمود: بگو ببينم كدام يك از شاعران تواناتر است؟ عرض كرد: اى اميرمؤمنان! ابوداود ايادى. (و بعضى از اشعار آن را به عنوان گواه ذكر كرد). امام(عليه السلام) فرمود: چنين نيست. عرض كردند: چه كسى در نظر شما از ديگران برتر است؟ امام(عليه السلام) فرمود: «اگر براى آن ها ميدان مسابقه اى تهيه مى شد و همگى در آن مسابقه واحد شركت مى كردند تا به هدف برسند مى دانستيم كدام يك از آن ها تواناترند». سپس افزود: «وَ لَكِنْ إِنْ يكُنْ فَالَّذِى لَمْ يقُلْ عَنْ رَغْبَة وَ لاَ رَهْبَة; ولى اگر بنا شود انتخابى صورت گيرد برترين آن ها كسى است كه نه به دليل علاقه (به مالى) شعر سروده و نه از ترس كسى». عرض كردند: اى اميرمؤمنان! او چه كسى بود؟ فرمود: پادشاه گمراه و مجروح. عرض كردند: اى اميرمؤمنان! منظور امرؤ القيس است؟ فرمود: آرى منظورم هموست. سپس سخن حاضران و امام(عليه السلام) پيرامون شب قدر بود. اين كه امام(عليه السلام) امرؤ القيس را به عنوان ذو القروح (صاحب جراحت ها) معرفى مى كند بعضى گفته اند كه به دليل زخم هايى است كه در جنگ ها بر بدن او نشست و بعضى گفته اند: به دليل اين است كه در پايان عمرش گرفتار آبله شد و با همان بيمارى از دنيا رفت و بعضى گفته اند: به دليل لباس زهرآگينى بود كه براى او فرستادند، هنگامى كه پوشيد بدن او مجروح شد و از دنيا رفت. 2. امرؤ القيس كيست؟ در نام اصلى او اختلاف كرده اند ولى معروف به حُندُج و پدرش حِجر كندى بود. او از شعراى معروف زمان جاهليت بود. تولد او را سال پانصد ميلادى و مرگ او را سال پانصد و چهل نوشته اند (هفتاد سال قبل از بعثت). پدرش بر قبيله بنى اسد و قطفان حكومت مى كرد و هنگامى كه كشته شد او براى گرفتن انتقام خون پدر و به دست آوردن مقامش قيام كرد. از مخالفانش شكست خورد و از قيصر روم مدد خواست. قيصر او را گرامى داشت و حكومت فلسطين را به او سپرد و در پايان عمرش همان گونه كه در بالا اشاره كرديم به عقيده بعضى با مرض آبله از دنيا رفت. او در كودكى به لهو و لعب مشغول بود و با ولگردان و دزدان عرب معاشرت داشت. هنگامى كه پدرش باخبر شد او را از اين كار بازداشت ولى او نپذيرفت. ازاين رو او را به منطقه اى در حضرموت تبعيد كرد كه وطن پدران و عشيره او بود در حالى كه بيست سال داشت. پنج سال در آن جا اقامت كرد سپس با ياران خود به سوى قبيله هاى عرب رفت و پيوسته به شرب خمر و لهو و لعب مشغول بود تا زمانى كه بنى اسد بر پدرش شوريدند و او را كشتند. اين خبر هنگامى كه امرؤالقيس مشغول نوشيدن شراب بود به او رسيد. گفت: خدا رحمت كند پدرم را، در كوچكى مرا رها كرد و در بزرگى انتقام خونش را به گردن من انداخت. امروز مستم ولى فردا مستى وجود ندارد. امروز شراب است و فردا امر و فرمان. بعد قيام كرد تا انتقام خون پدرش را از بنى اسد بگيرد. اما چيزى نگذشت كه يارانش از اطراف او پراكنده شدند و ناچار به پادشاه روم پناه برد. او هم حكومت فلسطين را به وى واگذار كرد. امرؤالقيس هنگامى كه به سوى فلسطين مى رفت به انقُره (آنكارا) رسيد. در جسمش زخم هايى پديدار شد. ناچار در آن جا متوقف گشت و چيزى نگذشت كه از دنيا رفت. در اين كه او چه دينى داشت در ميان دانشمندان گفتگوست ولى شايد صحيح اين باشد كه او عقيده مَزدَك را داشت. ديوان كوچكى منسوب به او باقى مانده است كه در آن شعر معروف او كه جزء معلقات سبع است درج شده و شعرا بهترين شعر او را همين شعر مى دانند. معلقات سبع، هفت قصيده بود كه عرب جاهلى به عنوان بهترين اشعار عرب، انتخاب و به ديوار كعبه آويزان كرده بودند كه بعد از ظهور اسلام برداشته شد. اشعار مزبور مخصوصاً قصيده امرؤ القيس كه به اصطلاح، برترين آن هاست مجموعه اى از ابراز عشق و علاقه به دخترانى است كه مورد علاقه او بودند و پر از كلمات پيچيده و نام مكان هاى نامأنوس است. به هر حال تعبير امام(عليه السلام) به «ملك ضليل; پادشاه گمراه و بى بندوبار» به دليل همان چيزى است كه در شرح حال او آور
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
شرح حکمت455 🔸برترين شعراى عرب: همان گونه كه بعداً اشاره خواهيم كرد در يكى از شب هاى ماه مبارك رمضا
ديم. 3. تمسك امام(عليه السلام) به اشعار پرمعناى عرب در نامه ها و خطبه هاى نهج البلاغه گاه امام(عليه السلام) به اشعارى از شعراى نامدار تمسك مى جويد كه در نوع خود كم نظير است. ازجمله آن ها شعر معروف اعشى است كه در خطبه شقشقيه آمده است: شَتَّانَ مَا يوْمِى عَلَى كُورِهَا *** وَ يوْمُ حَيانَ أَخِى جَابِر بسى فرق است تا ديروزم امروز *** بسى مغموم و دى شادان و پيروز و شعر ديگرى در خطبه 25: لَعَمْرُ أَبِيكَ الْخَيرِ يا عَمْرُو إِنَّنِى *** عَلَى وَضَر مِنْ ذَا الاِْنَاءِ قَلِيل به جان پدر نيكوكارت ـ اى عمرو! ـ سوگند! كه من، تنها، سهم اندكى از آن پيمانه دارم. اشاره به اين كه براثر بىوفايى و سستى اصحابم سلطه من بر قلمرو حكومتم كم شده است. و در جاى ديگرى از همين خطبه مى فرمايد: هُنَالِكَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاكَ مِنْهُمْ *** فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيةِ الْحَمِيم اگر آن ها را بخوانى، سوارانى مانند ابرهاى تابستانى، (سريع و تند)، به سوى تو مى آيند! اشاره به سواران بنى فراس مى كند كه مردانى شجاع بودند و مى فرمايد: اى كاش به جاى اين كوفيان سست، هزار نفر از سواران بنى فراس در اختيار من بودند. همچنين در خطبه 33 مى خوانيم: أَدَمْتَ لَعَمْرِى شُرْبَكَ الْمَحْضَ صَابِحاً *** وَأَكْلَكَ بِالزُّبْدِ الْمُقَشَّرَةَ الْبُجْرَا وَنَحْنُ وَهَبْنَاكَ الْعَلاءَ وَ لَمْ تَكُنْ *** عَلِياً وَ حُطْنَا حَوْلَكَ الْجُرْدَ وَ السُّمْرَا به جان خودم سوگند، هر صبح از شير خالص صاف نوشيدى و به قدر كافى از سرشير و كره و خرماى بدون هسته خوردى و از غذاهاى لذيذ به طور كامل بهره گرفتى. و ما به تو عظمت بخشيديم، در حالى كه بزرگ نبودى! و در اطراف تو با اسب و نيزه پاسدارى داديم (و نگهدارى ات كرديم، ولى تو قدر اين نعمت را نشناختى). اشاره به بىوفايى و حسادت قريش مى كند و خدمت هايى كه بنى هاشم به قريش كردند. و در خطبه 35 مى فرمايد: أَمَرْتُكُمْ أَمْرِى بِمُنْعَرَجِ اللِّوَى *** فَلَمْ تَسْتَبِينُوا النُّصْحَ إِلاَّ ضُحَى الْغَد من در سرزمين منعرج اللوى، دستور خود را دادم (ولى شما گوش نداديد) و اثر آن را صبح فرداى آن روز درك كرديد. اشاره به نافرمانى درمورد حكميت و پيامدهاى شوم آن كرده و مى فرمايد: من دستورات لازم را به شما دادم ولى گوش نداديد و گرفتار پيامدهاى آن شديد. و در سراسر نهج البلاغه اینگونه استفاده امام از شعر شاعران فراوان دیده می شود 🌷سوال امروز مون: دوستانی که ادبیات عرب خوندن و سایر دوستان... ❓❓❓نظرتون در مورد این اظهار نظر مولا چیه؟
شعر در اون زمان بین اعراب خیلی مهم بوده شعر و شراب و زن سه رکن عیش عربا بوده بعلاوه برای بزرگ یا کوچک کردن افراد و نیز به حافظه ی موکد تاریخ سپردن برخی وقایع استفاده میشده والشعراءیتبعهم الغاوون الم تر...الا الذین امنوا اکثر شعرا توی هپروتن جز مومنینی که برای دفاع از حق می سرایند 🌴فرمایش حضرت خیلی نکته سنجانه است مثلا الان اگر بپرسن بهترین شاعر معاصر کیه خوب شاعرانی نو سرا و سپید سرا و غزل سرا داریم که با هم مقایسه نمیشن مثلا نیما با پروین با سهراب با بهمنی و منزوی و فاضل و...هر کدوم در حایگاه خودش اشعار زیبایی داره تسلط حضرت به همه جوانب زندگی بشری همچون شعر برای نوع انسان تحیر آوره گرچه ما شیعیان ائمه خود را تربیت شدگان الهی و جامع تمام علوم میدونیم پیرو پاسخ خوب دوست عزیزم باید بگم... من در دوره کارشناسی ارشد در درس ادبیات عرب تازه متوجه اصل این حکمت شدم. استاد عربی ما بسیار مسلط به شعرهای عربی بود و در نقد اشعار و شعرا بسیار توانمند یود. یادمه ایشون میگفت ضلیل که در تعبیر امیرالمومنین در مورد امروالقیس اومده به معنی سرگردان هست چون اون در جوانی عاشق میشه و بعد از اون مثل دوره گرد ها زندگی میکرده. بعلاوه از سبک شعری و تبحر امروالقیس هم بینهایت تعریف میکرد که من اونجا متوجه شدم که برای چی مولا از بین اون همه شاعر اسم این فرد رو اورده. اما نکته ای که خودم برام خییییلی عجیب و جالب بود این بود که: با اینکه این شخص انسان ارزشی نبوده و مفهوم شعرهاش پسندیده نبوده اما مولا علیه السلام در کمال انصاف، سبک قوی اون شاعر رو که مورد قبول بوده انکار نکردن بلکه براش اهمیت قایل شدن. میخوام یه نتیجه ای برای زمان حال خودمون بگیریم. گاهی بعضی هنرمندها ادمهای ارزشی نیستن و محتوای کارشون مناسب فضای جامعه دینی نیست... اما این هنرمند از نظر فنی در رشته خودش حرفی برای گفتن داره. باید انصاف رو در نقد اینجور افراد رعایت کرد بلکه با رعایت اخلاق دینی کم کم اونها رو به سمت دین بکشونیم.
نظرات دوستان خوبمون 👆
شب سوره رو با هم میخوانیم به فرج آقا امام زمان عجل الله التماس دعا 🌷
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر ساعتها این صحبتهای رهبری را گوش کنیم باز هم کم است, اما کو گوش شنوا /شاخص تزویر با لباس تدین وارد میشود😒 @alafvalafv
برنامه مطالعه امشب: ترجمه حکمت 456رو مطالعه بفرمایید. یاعلی حکمت 456 قَالَ (عليه السلام): أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا. و درود خدا بر او، فرمود: آيا آزاد مردى نيست كه اين لقمه جويده حرام دنيا را به اهلش واگذارد؟ همانا بهايى براى جان شما جز بهشت نيست، پس به كمتر از آن خود را نفروشيد. @alafvalafv