🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
💠 در زیارت امام حسین علیه السلام در روز عید فطر، خطاب به شهدای کربلا می گوییم:
(السلام علیکم أیها الذابون عن توحید الله).
سلام بر شما، ای کسانی که از توحید الهی دفاع کردید.
🔹از آنجا که شهدای سرافراز کربلا از امام حسین علیه السلام دفاع کردند و با توجه به این زیارت نامه، چند مطلب آسمانی استفاده می شود:
1⃣ توحید و امامت، پیوندی استوار و رابطه ای محکم با هم دارند.
2⃣ امام علیه السلام مظهر اتم و جلوه اکمل توحید خداوند است.
3⃣ قیام امام حسین علیه السلام در راه توحید و مبارزه با شرک بوده است.
4⃣ شهدای کربلا، شهید راه توحیدند.
5⃣ اسلام بدون امامت، مظهر شرک و بی دینی است.
🔹صل الله علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفناءک و رحمت الله و برکاته، یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما.
@alafzal1400
👆👆👆👆👆👆👆
✅ تصاویر مربوط به جلسه با استاد معظم درس خارج حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید جلال الدین رضوی مهر (نایب رییس محترم مجمع نمایندگان طلاب سراسر کشور) و حجت الاسلام و المسلمین نظافت یزدی (مدیر نمونه ای که مدرسه علمیه ایشان در مشهد مورد تجلیل مقام معظم رهبری قرار گرفت) می باشد.
✅ موضوع جلسه:بررسی مسایل علمی _ فرهنگی حوزه علمیه و بررسی پیشنهادها و راه کارها.
✅ حاضرین در جلسه:جمعی از اساتید معظم سطح عالی و برخی از فعالان فرهنگی.
@alafzal1400
#کفایه_أصول_عملیه
✅ خلاصه مطالب پنج درس اول اصول عملیه که قبلا بارگزاری نشده بود در این قسمت ارایه می شود: 👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_أصول_عملیه ۱
(قسمت اول)
✅ نکاتی مهم درباره اصول عملیه:
1⃣ مجتهد برای فتوا دادن به ادله معتبر عقلی یا نقلی (مانند قرآن و سنت و اجماع و عقل) نیاز دارد.
2⃣ در صورت پیدا نشدن ادله معتبر عقلی یا نقلی نوبت به اصول عملیه می رسد.
3⃣ اصول عملیه، اصول علمی نیستند، بلکه مجموعه قوانین و فرمول هایی هستند که مشکل مقلد را در مقام عمل حل کرده و وی را از تحیر و سرگردانی در مقام اجرا و عمل بیرون می آورند.
4⃣ مجتهد زمانی که به سراغ اصول عملیه می رود، در مقام علم هیچ فتوایی را صادر نمی کند، زیرا از نظر علمی به خاطر نبود دلیل معتبر به نتیجه نرسیده است.
5⃣ الاصل اصیل حیث لا دلیل:در صورتی می توان به دنبال اصول عملیه رفت که از وجود دلیل فحص و جستجو شده باشد و از پیدا کردن دلیل معتبر نا امید شده باشیم (الیأس بعد الفحص).
6⃣ اصول عملیه حکم ظاهری می دهند و حکم واقعی نمی دهند.
7⃣ در مرحله اول به ادله قطعی عمل می شود و در مرحله دوم به ظنون معتبره (أمارات) عمل می شود و در مرحله سوم نوبت به اصول عملیه می رسد.
8⃣ أمارات در ظرف شک جاری می شوند اما موضوع آنها شک نیست، ولی موضوع اصول عملیه شک است.
9⃣ اصول عملیه از پر کاربرد ترین و مهمترین مطالب علم اصول می باشند که در حل مسایل مستحدثه و نو پدید، نقش ویژه ای ایفاء می کنند.
🔟 اصول عملیه به دو دسته عقلی و نقلی تقسیم می شوند.
✅ مجاری اصول عملیه عبارتند از:
🔹استصحاب:وجود حالت سابقه معتبر.
🔹براءت:شک در تکلیف.
🔹احتیاط:شک در مکلف به.
🔹تخییر:شک در مکلف به در صورتی که احتیاط ممکن نباشد.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_أصول_عملیه ۱
(قسمت دوم)
#المقصد_السابع_ص_۱۲۹؛
✅ اصول عملیه اصولی هستند که مجتهد بعد از جستجو از دلیل و نا امیدی از پیدا کردن دلیل، به سراغ آنها می رود.
✅ برخی از اصول عملیه با حکم عقل و برخی دیگر با عموم نقل ثابت می شوند.
✅ اصول عملیه مهم عبارتند از:براءت، احتیاط، تخییر و استصحاب.
✅ از این چهار اصل در علم اصول بحث می شود، زیرا در همه ابواب فقهی جریان دارند و محل جریان آنها و مقتضای آنها مورد اختلاف اصولی هاست، پس نیاز به بحث و بررسی و اقامه دلیل و برهان دارند.
✅ از اصول عملیه دیگر مانند قاعده طهارت حکمی، در علم اصول بحث نمی شود، زیرا مخصوص برخی از ابواب فقهی هستند و خیلی محل اختلاف نیستند.
🔹فافهم:اینکه مطلبی مخصوص برخی از ابواب فقهی باشد، دلیل بحث نکردن از آن در علم اصول نمی شود، زیرا مطالب متعددی در علم اصول بحث می شوند با اینکه مخصوص برخی از ابواب فقهی می باشند.
⚡️ اشکال (لا یقال):قاعده طهارت همیشه موضوعی است نه حکمی؛ زیرا طهارت و نجاست از موضوعات خارجی و تکوینی می باشند که توسط شارع کشف می شوند و از موضوعات تشریعی نیستند.
💠 جواب (فانه یقال):
اولا:طهارت و نجاست از احکام تشریعی وضعی می باشند نه از مسایل تکوینی، لذا یک شیء می تواند در یک شریعت طاهر باشد و در شریعت دیگر نجس باشد؛ و حال آنکه امور تکوینی همیشه ثابتند.
ثانیا:بر فرض که طهارت و نجاست موضوع خارجی و تکوینی باشند، اما شک در طهارت و نجاست باید توسط شارع حل شود، پس باز هم برگشت به قاعده حکمی شرعی دارند.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_أصول_عملیه ۲
(قسمت اول)
#فصل_فی_البراءه_ص_۱۳۳؛
✅ اگر در وجوب کاری شک شود و احتمال اباحه یا استحباب یا کراهت داده شود، به حکم عقل و شرع می توان آن کار را ترک کرد و نسبت به تکلیف احتمالی براءت جاری کرد و مکلف مأمون از عقوبت مخالفت با تکلیف احتمالی است.
✅ همچنین اگر در حرمت کاری شک شود و احتمال اباحه یا استحباب یا کراهت داده شود، می توان آن کار را انجام داد و نسبت به تکلیف احتمالی براءت جاری کرد و مکلف مأمون از عقوبت مخالفت با تکلیف احتمالی است.
✅ هنگام شک در تکلیف و نبود حجت معتبر براءت جاری می شود، اعم از اینکه نبود حجت معتبر به خاطر فقدان نص باشد یا اجمال نص یا تعارض نصین؛ زیرا ملاک اجرای براءت که شک در تکلیف و نبود حجت معتبر است، در همه این حالات موجود است.
✅ در هنگام تعارض نصین، سه احتمال وجود دارد:
1⃣ اگر یکی از دو نص بر دیگری ترجیح داشته باشد به نص مرجح دار عمل می شود و براءت جاری نمی شود.
2⃣ اگر ترجیحی در بین دو نص موجود نباشد و معتقد به تخییر بین دو نص شویم، باز هم براءت جاری نمی شود و تخییر جاری می شود.
3⃣ اگر ترجیحی بین دو نص در کار نباشد و معتقد به توقف در فتوا شویم، در اینجا براءت جاری می شود.
✅ شبهات موضوعیه مربوط به مسایل جزیی و فقهی است و ربطی به مسایل کلی و اصولی ندارد.
✅ موارد شک بین وجوب و حرمت مربوط به دوران بین محذورین است و به شک در تکلیف و اجرای براءت مربوط نمی باشد.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_أصول_عملیه ۲
(قسمت دوم)
#و_قد_استدل_علی_ص_۱۳۴؛
✅ از راه ادله اربعه (قرآن و سنت و اجماع و عقل) برای اثبات براءت هنگام شک در تکلیف استفاده شده است.
✅ از آیات مختلفی مانند آیه ایتاء، اضلال، حلال، محرمات، تفصیل و . . . برای اثبات براءت هنگام شک در تکلیف استفاده شده است.
✅ ظاهرترین آیه و کم اشکال ترین آیه برای اثبات براءت، آیه نفی تعذیب است که می فرماید:(ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا) ما عذاب کننده نبودیم، مگر آنکه رسولی را مبعوث کردیم. إسراء/۱۵.
✅ بعث رسول برای بیان احکام و معارف است، پس بر اساس این آیه تا زمانی که حکمی بیان نشده باشد، استحقاق عذاب و عقاب در مخالفت با آن حکم وجود ندارد.
⚡️اشکال:ما در اصل براءت به نفی استحقاق عذاب نیاز داریم و حال آنکه این آیه فعلیت عذاب را نفی می کند نه استحقاق عذاب را؛ زیرا در برخی از موارد مکلف استحقاق عذاب را دارد ولی خداوند متعال از روی منت و رحمت خود مکلف را عذاب نمی کند و او را می بخشد.
💠 شیخ انصاری:استدلال کننده به این آیه معتقد است بین استحقاق عذاب و فعلیت عذاب ملازمه وجود دارد، پس نفی فعلیت عذاب ملازم با نفی استحقاق عذاب است.
✅ محقق خراسانی:
1⃣ استدلال به این آیه جدلی است، زیرا استدلال کننده ملازمه بین فعلیت عذاب و استحقاق عذاب را قبول دارد، ولی دیگران این ملازمه را قبول ندارند.
2⃣ در مواردی که حکم وجوب و حرمت قطعی و علمی باشد، هیچ ملازمه ای بین فعلیت عذاب و استحقاق عذاب وجود ندارد، چه برسد به مواردی که حکم وجوب و حرمت احتمالی و مشکوک باشد؛ زیرا در برخی از مواردی که وجوب و حرمت قطعی است با اینکه مکلف استحقاق عذاب دارد، ولی خداوند از روی رحمت و مغفرت خود فعلیت عذاب را از مکلف بر می دارد و او را عذاب نمی کند.
3⃣ پس وعید به عذاب در مشتبه الوجوب و الحرمه، مانند وعید به عذاب در معلوم الوجوب و الحرمه می باشد و در هر دو مورد هیچ ملازمه ای بین استحقاق عذاب و فعلیت عذاب وجود ندارد.
🔹فافهم:واقعیت آن است که از نظر عقلایی در جایی که حکمی بیان نشده باشد، مکلف نه استحقاق عذاب دارد و نه فعلیت عذاب وجود دارد، پس بین این دو ملازمه عقلایی وجود دارد.
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_أصول_عملیه ۳
#و_أما_السنه_ص_۱۳۵؛
✅ برای اثبات براءت هنگام شک در تکلیف از احادیث متعددی استفاده شده است، مانند:حدیث رفع، حدیث حجب، حدیث حل، حدیث سعه و حدیث اطلاق.
✅ حدیث رفع:روی الصدوق فی التوحید فی الصحیح عن حریز عن الصادق علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:رفع عن امتی تسعه:الخطأ و النسیان و ما أستکرهوا علیه و ما لا یطیقون و ما لا یعلمون و ما أضطروا إلیه و الحسد و الطیره و التفکر فی الوسوسه فی الخلق ما لم ینطقوا بشفه.
✅ بر اساس حدیث رفع، آنچه را که امت پیامبر نمی دانند از آنها برداشته شده است.
✅ محقق خراسانی:مراد از (ما) در (ما لا یعلمون) الزام نسبت به تکلیف مجهول است، و وقتی که الزام فعلی نسبت به تکلیف مجهول برداشته شده باشد، به تبع آن مؤاخذه نسبت به تکلیف مجهول هم برداشته شده است، هر چند که در واقع (لوح محفوظ) آن تکلیف ثابت باشد.
⚡️اشکال (لا یقال):حدیث رفع مربوط به برداشتن آثار تشریعی است و مؤاخذه از آثار تکوینی است، پس به تبع برداشتن ظاهری تکلیف شرعی مجهول، مؤاخذه که از آثار تکوینی است برداشته نمی شود.
💠 جواب (فإنه یقال):بله مؤاخذه اثر تکوینی است و مستقیما به تبع برداشتن تکلیف مجهول برداشته نمی شود، ولی غیر مستقیم به واسطه احتیاط برداشته می شود.
🔹توضیح:به تبع برداشتن تکلیف مجهول، وجوب احتیاط برداشته می شود و به تبع برداشتن وجوب احتیاط، مؤاخذه و عقاب برداشته می شود، زیرا وقتی که احتیاط واجب نباشد پس مؤاخذه و عقابی در کار نیست.
🔹محقق خراسانی در حاشیه کتاب ارزشمند کفایه متذکر می شوند که بحث درباره برداشتن استحقاق مؤاخذه است نه برداشتن خود مؤاخذه.
@alafzal1400