هدایت شده از بایگانی
#اعجاز_القرآن_۱۸؛.mp3
8.99M
#إعجاز_قرآن ۱۸
یکشنبه ۹۸/۳/۱۲
حوزه علمیه همدان
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#اعجاز_القرآن_۱۹؛.mp3
9.69M
#إعجاز_قرآن ۱۹
دوشنبه ۹۸/۳/۱۳
حوزه علمیه همدان
@alafzal1400
#إعجاز_قرآن
#إعجاز_علمی
✅ برخی از مستندهای علمی کوتاه درباره مطالب علمی مطرح شده در قرآن، با تشکر از سرور معظم جناب آقای منصوری سپهر جهت ارایه مستندها
👇👇👇 👇👇👇
@alafzal1400
#مسابقه_مسابقه؛
✅ در شب های قدر، نسبت به مذاکره علمی سفارش ویژه ای شده است که نشان از اهمیت معرفت افزایی در ماه مبارک رمضان دارد.
✅ در راستای همین معرفت افزایی علمی از باب تبرک و تیمن در اول ماه مبارک رمضان، مسابقه ای علمی درباره نظر جناب میرزا ابو طالب اصفهانی در باب حرف کاف در آیه شریفه (لیس کمثله شیء) مطرح شد، که سه نفر از دوستداران دانش تحقیقات جالبی در این باره ارایه فرمودند.
✅ ضمن آرزوی توفیق و سلامتی و تشکر و سپاس ویژه از مذاکره علمی حضرات آقایان مرتضی حسنی و رضا خانی و محمد جواد ذلیخایی، پژوهش علمی این سروران معظم در اختیار همه علاقمندان قرار می گیرد، امید است که دقت و کنکاش علمی ایشان الگوی خوبی برای همه ما باشد، ان شاء الله تعالی.
@alafzal1400
👇👇👇👇👇
هدایت شده از کلمة الله هی العلیا
بیان اجمالی سخن در آیه مبارکه کمثله شیء👈👈
🔅دو دیدگاه در این باره وجود دارد عده ای از مفسرین کاف را زائده می دانند و زمانی که زائده باشد صرفا معنای تاکید را افاده می نماید. و ترجمه آیه چنین می شود: هیچ چیز همانند او نیست همانطور که مشاهده می کنید حرف کاف ترجمه نشده است. دلیل این نظر آن است که اگر کاف زائده نباشد محال لازم می آید زیرا معنا این گونه می شود: لیس شیء مثل مثله (با اقتباس ازمغنی الادیب.ص203)
🔆نظر دومی درباره کاف موجود در آیه است و آن این که گاه گفته مى شود: مثل تو از میدان حوادث فرار نمى کند، یعنى مثل تو با این شجاعت، با این عقل و هوش و درایت، نباید از میدان حوادث بگریزد (خلاصه کسى که اوصاف تو را دارد باید چنین و چنان باشد).
در آیه مورد بحث، نیز معنى چنین مى شود: مثل خداوند با این اوصاف، که ذکر شد، با این علم گسترده، و قدرت عظیم و بى پایان و... همانندى نخواهد داشت.(با اقتباس از تفسیر نمونه)
در این صورت که کاف زائده نباشد دو دیدگاه درباره معنای مثل وجود خواهد داشت 1. به معنای ذات 2. به معنای صفت(با اقتباس از مغنی الادیب،ص 203)
اکنون به شرح و تفصیل نظر دوم می پردازیم
هدایت شده از کلمة الله هی العلیا
یمکن أن تکون هذه الکاف غیر زایده👈 در مورد کاف مذکور در آیه دو نظر وجود دارد زائده و غیر زائده مصنف میگوید امکان دارد غیر زائده باشد و اگر زائده نباشد معنای تاکید نمی دهد بلکه معنای مثل خواهد داد.
المعنی لیس مثل مثله شیء👈 و معنا اینچنین می شود که نیست همانند خداوند چیزی.
و یفید المقصود أی نفی المثل عن الله تعالی بالکنایه اللتی هی أبلغ من التصریح👈 فایده و مقصود این سخن چیست؟ فایده سخن نفی همانند خداوند است البته این نفی با کنایه همراه است و کنایه صراحت در نفی دارد و کنایه بلیغ تر از تصریح می باشد.
و ذلک بسته أوجه؛ لأن المراد من منطوق هذا الکلام حینیذ👈 و این نفی به کنایه دارای 6 وجه می باشد زیرا مراد از آیه در صورتی که کاف زائده نباشد⬅️
إما نفی مثل مثل الله عن الله👈 این نفی برای نفی همانند خداوند است و معنا اینگونه میشود همانندی برای خود خداوند نمی باشد⬅️
أو نفی المثل لمثل الله عن مثل الله👈 این نفی برای نفی همانند خود خدا نمی باشد بلکه نفی همانند همانند خداوند است و معنا اینگونه میشود برای همانند خداوند همانندی نیست.
فعلی الأول تقول👈بنابر فرض اول که فرمود: إما نفی مثل مثل الله عن الله(نفی همانند خود خدا)
لو کان لله مثل کان له مثل مثل، فالتالی باطل فالمقدم مثله👈
چند نکته:
1.در این عبارت مصنف قیاس استثنایی به کار برده است و از همین جهت از بطلان تالی به بطلان مقدم پی میبریم.
2.خداوند واجب الوجود است و واجب الوجود واحد است زیرا در غیر اینصورت واجب الوجود نمی باشد زیرا در وجودش وابسته به موجودی دیگر است.
بر خلاف واجب الوجود که تعدد بردار نمی باشد ممکن الوجود تعدد بردار می باشد..(دلیل عقلی:برهان نظم) و (دلیل نقلی: لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا)
✅اکنون که همانندی برای همانند خداوند نیست برای خود خداوند نیز مانندی نیست.
و الملازمه إما لأن الله تعالی حینیذ یصیر مثل مثل نفسه👈 سخن فوق (وجه مذکور اول) چند چیز را ملازمه دارد و اینجا محل بیان 6 وجه ای است که مصنف فرمود(و ذلک بسته اوجه)
ملازمه1⃣ خداوند مانند همانند خودش میشود.
أو لأن مثل الله حینیذ یصیر مثل مثله
ملازمه 2⃣
فرض را اینگونه قرار دهید زید همانندی به نام های عمرو و خالد دارد
ملازمه این را بیان می کند عمرو همانند زید همانند خالد نیز خواهد بود.
و در بحث همانند1 خداوند همانند، همانند2 خداوند خواهد بود.
أو لأن الله مع کونه بالنسبه إلی مثله أقوی و أرفع من أن یکون له مثل إذا کان ذا مثل، فمثله یکون ذا مثل بالطریق الأولی
ملازمه 3⃣
خداوند متعال با توجه به قدرت و شانی که دارد نباید همانندی داشته باشد و اگر همانندی داشته باشد به طریق اولی همانند همانندش(همانند همانند خدا) وجود خواهد داشت (وجه اولویت در قدرت مندی و شان خداوند است که با این وجود همانند دارد)
فالمثل لمثله تعالی مثل مثله👈 مصنف نتیجه از مطلب آخر میگیرد و میفرماید: همانند همانندِ خداوند همانند همانند دیگری که برای خدا هست می باشد
(زید دو همانند به نام های خالد و عمرو دارد بنابرین همانطور که خالد همانند زید است عمرو نیز همانند خال است) و به عبارت دیگر(A=B و A=C است بنابراین C=A است)
و علی الثانی تقول👈 بنابر فرض دوم که فرمود: نفی المثل لمثل الله عن مثل الله(نفی همانند همانند خداوند و نه خود خداوند)
لو کان لله مثل لکان لمثله أیضا مثل، و التالی باطل فالمقدم مثله
چند نکته:
1.در این عبارت مصنف قیاس استثنایی به کار برده است و از همین جهت از بطلان تالی به بطلان مقدم پی میبریم.
2.خداوند واجب الوجود است و واجب الوجود واحد است زیرا در غیر اینصورت واجب الوجود نمی باشد زیرا در وجودش وابسته به موجودی دیگر است.
بر خلاف واجب الوجود که تعدد بردار نمی باشد ممکن الوجود تعدد بردار می باشد.(دلیل عقلی:برهان نظم) و (دلیل نقلی: لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا)
✅اکنون که برای همانندِخدا همانندی نیست برای خود خداوند همانندی نیست
و بیان الملازمه بالوجوه الثلاثه السابقه👈 مصنف می فرماید: هر سه ملازمه مذکور در وجه اول در وجه دوم نیز ذکر می شوند.
إلا أن الأخیر منها هنا لا یحتاج الی التفریع الثانی من التفریعین السابقین👈 البته با یک تفاوت و آن نیازی به تفریع دوم مذکور در ملازمه سوم نمی باشد، در ملازمه سوم دو تفریع وجود دارد(1.فمثله یکون ذا مثل 2.فالمثل لمثله تعالی مثل مثله) که می فرماید نیازی به تفریع دوم نمی باشد و این به این جهت است که وجه دوم و تفریع ملازمه سوم فرض شان یکی است.
فافهم.
📘 ر.ک:حاشیه ابوطالب بر سیوطی، باب معانی حرف جر، معنی کاف.
@alafzal1400
هدایت شده از ألنکت الأدبیة والٱصولیة
#ما قلناه
#ما قلنا به
💠صدور القول بمعنی الکلام من القائل لایحتاج الی الدلیل و یعبر به بالقول المتعدی بنفسه.
💠و ما یحتاج الیه هو القول بمعنی الاعتقاد الذی یتعدی بالباء.
💠قول به معنای کلام صادر از متکلم نیاز به استدلال ندارد و با قول متعدی به نفسه از آن تعبیر می شود :قاله جماعة...
💠اما قول به معنای اعتقاد که نیاز به استدلال دارد در اسلوب زبان عربی بوسیله باء جاره متعدی می شود: القائل بهذا ،قال به و...
تعلیقة الاستاذ علی النظامی همدانی(دام ظله) علی باب الحادی عشر،ص۶۴
هدایت شده از کشکولعلمی|حمیدفخیمی
کانال محاول(مهدویت)
◀️مجموعه سخنرانی های کوتاه و کلیپ های ناب
آیت الله بهجت:
این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سال ها منتظر سیصدو اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبرِ رفتنِ مارا بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
لینک کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2419458048C5665063258
هدایت شده از سرائر | مجله دین و روحانیت
saraeer1.pdf
1.55M
🔺اولین پیش شماره نشریه الکترونیکی سرائر با موضوع «فقه نظامات»
@saraeer
هدایت شده از آیت الله اراکی
🔻توضیحات تفصیلی آیتالله اراکی درباره فقهنظام؛
🔹#فقه_نظام جدای از فقه موجود نیست
🔹اگر میترسید پردهی سیاست پای شما را بگیرد، بگویید فقه اجتماعی
آیتالله اراکی عضو جامعه مدرسین و استاد خارج فقه و اصول به تفصیل به موضوع فقه نظام پرداخت که متن کامل آن تقدیم خوانندگان ارجمند میشود:👇
http://hawzahnews.com/detail/News/471737
🔻کانال رسمی آیت الله اراکی
@ayatollah_araki
هدایت شده از عبدالحسین خسروپناه
آیا اسلام نظام های سیاسی دارد؟.mp3
30.76M
💠پاسخ استاد خسروپناه به نظریه استاد جواد فاضل لنکرانی؛
⚠️آیا اسلام نظام های سیاسی، اجتماعی و ... دارد یا خیر⁉️
🌐 @khosropanah_ir
هدایت شده از بایگانی
#دینداری؛
✅ روایه جابر الجعفی عن أبی جعفر (علیه السلام) قال:
أتاه رجل فقال:وقعت فأره فی خابیه فیها سمن أو زیت، فما تری فی أکله؟
قال:فقال أبو جعفر (علیه السلام):لا تأکله.
فقال له الرجل:الفأره أهون علی من أن أترک طعامی من أجلها.
فقال علیه السلام:إنک لم تستخف بالفأره و إنما إستخففت بدینک، إن الله حرم المیته من کل شیء.
(وسایل الشیعه، ج ۱۱، باب ۵ ابواب ماء مضاف و مستعمل، ح ۲، ص ۱۴۹).
@alafzal1400