🌷 #دلنوشته ...
پسرم، عزیزم، میوه دلم، ای قلبِ شکستهی من و ای عمرِ کوتاه شدهی من، و ای گلی که در بُستان کوچکِ زندگیِ من روییدی... !
آرزومند و مشتاقِ چشمایت، زمزمههایت و کلماتت هستم... .
دلم برای شنیدنِ کلمهی "مامان" از دهانت تنگ شده؛ همان کلمه ای که در تمامِ زندگیام احساسش کردم. گمان میکنم که آن کلمه، نغمهی موسیقی ای بود، که گوش هایم زود به آن عادت کرد، مثل زیباترین آوازی که در کلِ زندگی ام شنیدم.
تورا شهید میسُرایم و اسمت را باصدای بلند میخوانم؛ پسرم، عمرم، دنیایمن، و زیباترین چیز در دنیا!
برای تو گریه نخواهم کرد و گریه ام فقط برای اهلبیت(ع) خواهد بود؛ همانطور که وصیت کرده ای.
از تو عشق و مهربانی یادگرفتم و درسهایی از جهاد و قهرمانی.
سرم را بالاگرفته ام همانطور که تو در بهشت، نزدِ سیدالشهدا(ع) سرت را بالاگرفته ای.
با ناله، داماد میخوانمت، ای حورالعین؛افسوس بر او... که عادت به آرامش و آسایش و آهستگی داشت، درحالیکه در برابر دشمنان شدید و قوی بود.
افسوس بر او...
خداوندا... من اورا نزد تو به امانت سپردم.
برای رسیدن به او میشتابم، تا او را در آغوش بکشم و ببوسم و به او بگویم که "دلم برایت تنگ شده" و از او تشکر کنم برای عزت و ارجمندی که برای من و اُمّتش ایجاد کرد، چراکه او مرا نزدِ بانویم زهرا(س) رو سپید کرد.
عزیزم، پسرم، راهی برای رسیدن به تو پیدا خواهم کرد.
در بهشتت، صاحبِ بهره زیاد و کامل باشی، عزیزم علاء ... .
به مناسبت اولین سالگرد شهادت
1396/7/28
📌به قلم مادرشهید
#شهید_علاء_حسن_نجمه
#تراب_الحسین
#حزب_الله
@alahasannajmeh