eitaa logo
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
498 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
وقتےبراےِدنیاےِبقیہ‌ازدنیاٺ‌گذشتے میشےدنیاےِیھ‌دنیاآدم! آره همون‌قضیه‌«عزّتِ بعدِ شھادت» اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی🌱🌻 اطلاعاتمونھ⇩ @alahassanenajmeh_ir نـٰاشنـٰاسمونہ⇩ https://harfeto.timefriend.net/16639225622260
مشاهده در ایتا
دانلود
رفقا بگردین دنبال رفیقی که داخل میدون مین دستت رو بگیره .. تراب الحسین @AlaAdlon
می گویند: سرِ دوراهی 🔀گناه و ثواب به حُبّ فكر كن به نگاه امام زمانت فكر كن😌 ببين می توانی از بگذری⁉️ از گناه🔞 كه گذشتی از هم می گذری... ! ادعای شهادت🌷 دارم ولی دست دلمـ💓 می لرزد سر گناه و ثواب حلال و 😔 سنگینی را لازمم به وقت ماندن سر دو راهــ↭ـی که یادآورم باشد بودن را.... @AlaAdlon
•• 🕊 اگر میخواهے و معصیت نکنی، "همیشہ با وضو باش " چوݧ وضو انساݧ را پاك نگھ میدارد و جلوے معصیت را می‌گیرد...! •🌱•
‌ " عاقبت فکر 💔" ‌ شیخ‌رجبعلےخیاط(ره) تعریف میکرد: در بازار بودم، اندیشه مکروهے در ذهنم گذشت. سریع استغفار کردم و به راهم ادامه دادم..! قدرے جلوتر شترهایے قطاروار از کنارم ميگذشتند. ناگاه یکے از شترها لگدے انداخت که اگر خودم را کنار نمےکشیدم، خطرناک بود. به مسجد رفتم و فکر میکردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟! در عالم معنا گفتند: شیخ‌رجبعلے! آن لگد نتیجه آن فکرے بود که کردے.. گفتم: اما من که خطایے انجام ندادم.. گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد..!🍃 پ.ن: رفیق وقتے فکر گناه اینجوریِ، ببین دیگه خود گنـاه چیه🖤 •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
🌿🍂 فڪر کردن به مثل دود مےمـونه ! آدمو نمےسوزونه ولی درو دیوار دل رو میڪنه و آدمو خفه... •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ #قسمت_نود_وپنجم یه کم فکر کرد و گفت: _سه شنبه.😅 گفتم: _دوست داری چ
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ بعد از عقد وحید گفت: _کجا دوست داری خونه بگیریم؟😊 گفتم: _یا نزدیک خونه آقاجون یا نزدیک خونه بابا.🙈😅 وحید هم نزدیک خونه بابا، خونه خوبی اجاره کرد.... جهیزیه منم که آماده بود.وسایلی که به عشق زندگی با امین تهیه کرده بودم،حالا داشتم به عشق زندگی با وحید از تو کارتن درمیاوردم.😍👌 دو هفته از عقد من و وحید گذشت... دو هفته ای که هر روز بیشتر از روز قبل عاشقش بودم.😍💓 مشغول چیدن وسایل خونه مون بودیم. خسته شدیم و روی مبل نشستیم.وحید نگاهم میکرد. نگاهش یه جوری بود. حدس زدم میخواد بره مأموریت.لبخند زدم و گفتم: _وحید...میخوای بری مأموریت؟😒 از حرفم تعجب کرد.گفت: _زن باهوش داشتن هم خوبه ها.😁😍 غم دلمو گرفت... ندیدنش حتی برای یک روز هم برام سخت بود.ولی لبخند زدم و گفتم: _چند روزه میری؟😊😒 -یک هفته نفس بلندی کشیدم و گفتم: _یک هفته؟!!😧😒 چشمهاش ناراحت بود.نمیخواستم ناراحت باشه.بالبخند و شوخی گفتم: _پس خونه رو به سلیقه خودم میچینم. وقتی برگشتی حق اعتراض نداری.☺️☝️ لبخند زد؛لبخند غمگین. وحید رفت مأموریت.... خیلی برام سخت بود.دو روز یه بار تماس میگرفت.اونم کوتاه،در حد احوالپرسی.🙁 وقتی وحید تماس میگرفت سعی میکردم صدام عادی باشه که وحید بدونه زهرا قویه.😊💪حتی پیش بقیه هم بیشتر شوخی میکردم و میخندیدم که وقتی وحید برگشت همه بهش بگن زهرا حالش خوب بود.☺️😔 ولی در واقع قلبم از دلتنگی مچاله شده بود. 😣خودم هم نفهمیدم کی اینقدر عاشقش شدم. وحید اونقدر خوب بود که عشقش مثل اکسیژن تو خون من نفوذ کرده بود. شب بود.قرار بود وحید فرداش بیاد... خیلی خوشحال بودم.😍ساعت ها به کندی میگذشت. صدای زنگ آیفون اومد.تصویر رو که دیدم از تعجب خشکم زد. بابا گفت: _کیه؟ -انگار وحیده😧 -پس چرا باز نمیکنی؟!!😊 درو باز کردم.اومد تو حیاط و درو بست. روی ایوان بودم.واقعا خودش بود.تازه فهمیدم خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم دلم براش تنگ شده بود... تا منو دید ایستاد.خیلی خوشحال بودم، چشم ازش نمیگرفتم.وحید هم فقط به من نگاه میکرد.بعد مدتی گفتم: _سلام..☺️😅 خندید و گفت: _سلام.😍 تو دستش گل بود.چهره ش خسته بود. چشمهاش قرمز بود ولی باز هم مهربان بود.گفت: _از خواب و استراحتم میزدم تا زودتر کارمو تموم کنم که چند ساعت زودتر ببینمت.😊 پانزده روز به عروسی مونده بود.... همه کارها رو انجام داده بودیم.خونه مون آماده بود.تالار و آرایشگاه رزرو شده بود.کارت عروسی هم آماده بود.🤗😍 وحید گفت: _بهم مأموریت دادن.هرچی اصرار کردم که پانزده روز دیگه عروسیمه قبول نکردن.😒 گفتم: _چند روزه باید بری؟😒 -سه روزه -خب برمیگردی دیگه.☺️😒 از حرفم تعجب کرد.خیلی جا خورد.😳😟😧 انتظار نداشت اینقدر راحت قبول کنم. وحید رفت مأموریت و برگشت.... همه برای عروسی تکاپو داشتن. روز عروسی رسیدگفتم: ✨خدایا خودت میدونی ما هر کاری کردیم تا مجلسمون نداشته باشه.خودت کمک کن جشن اول زندگی ما با تیره نشه.🙏✨ قبل از اینکه آرایشگر شروع کنه گرفتم که بتونم نمازمو اول وقت بخونم.😍✨ لباس عروسم خیلی زیبا بود.یه کت مخصوص هم براش سفارش دادم که پوشیده هم باشه.. درسته که همه خانم هستن ولی من معتقدم حتی خانم ها هم نباید هر لباسی پیش هم بپوشن.لباس عروسم با اینکه پوشیده بود خیلی شیک و زیبا بود.👌 تو ماشین نشستیم.حتی صورتم رو هم با کلاه شنل پوشیده بودم.وحید خیلی اضطراب داشت، 😥برعکس من.بهش گفتم: _کاری هست که باید انجام میدادی و ندادی؟😊 -نه. -وقتی هرکاری لازم بوده انجام دادی پس چرا استرس داری؟میترسی خدا مجلست رو بهم بریزه؟ -معلومه که نه.😕 -شاید هم مجلس به هم ریخت..حتی اگه... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
896.6K
نمیتونی به نامحرم نگاه نکنی...! وباهاش ارتباط نداشته باشی... حتما این رو گوش کن... 𝒋𝒐𝒊𝒏↴ 「@alahassanenajmeh🥀」
بیمه بشید به 🌹توصیه های : برای دوری شیطان تکان میخوری بگو:یاصاحب الزمان ✨می نشینی بگو:یاصاحب الزمان ✨برمیخیزی بگو:یا صبح که از بیدار می شوی مودب بایست و صبحت را با سلام به امام شروع کن و بگو "آقا جان" دستم به دامانت خودت یاری ام کن، شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو "السلام علیک یا صاحب الزمان" بعد بخواب شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر این طور شد دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد، دیگر نمیتوانی کنی دیگر تمام وقت امام زمانی... ‎‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ امام‌زمانت نیست راحتی؟! 🌸⃟🖇¦↫💗✨ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
📱 یک زمانی تنها هستید و حواس کسی به تو نیست، گوشیت را برمیداری و میروی داخل شبکه اجتماعی، می‌خواهی یک سری به دوستات بزنی، اما سراغت می آید؛ کار وی همین است! وسوسه... فکر را به جان و دلت می اندازد. اما یک لحظه صبر کن. فقط یک لحظه! تو این لحظه به این آیه فکر کن: «چشم‌ها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند...» 📚انعام / 103 👁 حواس الان بهت هست. تازه چشم‌های هم بهت توجه می‌کنند! حالا باز هم دلت می آید به شیطان بگویی چشم؟؟ یک نفس عمیق بکش و شیطان رو لعنت کن تا از فکرت بیرون برود ... امام زمان، یارِ پاکدامن می‌خواد مهدیار! 👊 +دینداریِ لذت بخش
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
میخوام بهت بگم رفیق مولا از من به خود من اولی‌تر باید باشه1⃣ خواست امام باید اولویت دارتر از خواست خ
رفقا حرفای قشنگ زدن راحته ولی انجام این حرفاست که راه حل میخواد🔴 اگه توجه کنیم به این نکته،میتونیم امام زمان رو سرپرست خودمون بدونیم: 1⃣امام از من به من آگاه‌تر هست 2⃣امام از من به من مهربان‌تر هست اون آدمی که گناه میکنه متوجه نیست که مولای او اگه گفته فلان گناه رو انجام نده حتما خوبه براش،حتما امامش بهتر از خودش میدونه،حتما امامش داره مهربانی میکنه در حقش و... رفیق من که زندگی با خسته‌ات کرده😓 بیا امشب بخاطر عباس،بخاطر حسین و بخاطر با خودت عهد ببند گناهت رو بذاری کنار و عباس بشی برای امام زمانت✋🌱