eitaa logo
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
498 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
وقتےبراےِدنیاےِبقیہ‌ازدنیاٺ‌گذشتے میشےدنیاےِیھ‌دنیاآدم! آره همون‌قضیه‌«عزّتِ بعدِ شھادت» اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی🌱🌻 اطلاعاتمونھ⇩ @alahassanenajmeh_ir نـٰاشنـٰاسمونہ⇩ https://harfeto.timefriend.net/16639225622260
مشاهده در ایتا
دانلود
شهــادت ،🕊مدافع حـࢪیم ال ﷲ...🕌 نعمٺ بزࢪگیس،کہ نصیب هࢪ کسے نمیشود ! •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
هربارچیزی گم‌میڪنیم، ‌مےگویݩدچندصلواټ‌بفرسٺ.👌🏻 ا‌ݩ‌شاءالله‌پیـدامےشود! مولاێ‌عزیزتر ازجاݩمـاݩ ‌چندصݪ
خِیلے‌از‌‌مـٰا‌ھـٰا‌میدونیم‌ڪِھ‌چَت‌ڪردن‌بـٰا‌نامَحرم‌گنـٰاھہ👀 . میدونیم‌ڪِھ‌‌‌دزدی‌ڪَردن‌گنـٰاھہ🚶‍♂. میدونیم‌نبـٰاید‌‌دِل‌ڪَسی‌رو‌شکوند‌ نَباید‌بـے‌احترامے‌ڪَرد👀 . نبـٰاید‌اصراف‌ڪَرد🚫 . وَلے‌ھمچنـٰان‌داریم‌گنـٰاھ‌میڪنم👀! بـٰا‌این‌ڪـٰارمون‌فَقط‌ظہور‌اقـٰا‌مون‌‌عقب‌میدازیم💔' یِچیز؎‌مِیدونِستِے-! مـٰا‌کلا‌حَواسمون‌نِیس:\ وَلـی‌مولـٰا‌مون‌دائم‌دعـٰامون‌‌میڪِنھ...ッ! یكم‌حواسمون‌بہ‌قَلبِ‌شَڪَستھ‌‌مھد؎‌فـٰا‌طمھ‌ باشھ . . . •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
↳🌿🐚- هــر سقوطے پایـ🚫ـان کار نیست..!😎 『🍀』 ❥•@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
❲🕊🌸❳ حال و هواے این روزهایم را کسے نمےداند...! باد کہ مےآید دلتنگے‌هایم را رهسپارش مےکنم :)💔 اما خی
پیـگیرپریشانےمـادیربہ‌دیراسـت... دلتنگ‌بہ‌یك‌خنده‌ۍاو؛ زودبہ‌زودیم…💔 🎈 💔🌿 ⚘ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌وپنجمـ #اعمال جوان پشت ميز، وقتے ناب
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ خيلے سختــ بود. حساب و ڪتاب خيلے دقيق ادامه داشتــ. ثانيه به ثانيه را حساب مےڪردند. زمانهايے ڪه بايد در محل ڪار حضور داشته باشمــ را خيلے بادقتــ بررسے مےڪردند ڪه به بيت‌المال خسارت زده‌امـ يا نه!؟📝📝 خدا را شڪر اين مراحل به خوبے گذشت. زمانهايي را كه در مسجد و هيئت حضور داشتم محاسبه ڪردند و گفتند دو سال از عمرت را اينگونه گذراندے ڪه جزو عمرت محاسبه نمےڪنيم. يعنے بازخواستے ندارد و مےتوانے به راحتے از اين دو سال بگذری.🤲🤲 در آنجا برخے دوستان همڪارمـ و حتے برخے آشنايان را مےديدمـ، بدن مثالي آنهايے را در آنجا مےديدمـ ڪه هنوز در دنيا بودند! مےتوانستمــ مشڪلات روحے و اخلاقے آنها را ببينم. عجيبــ بود ڪه برخے از دوستان همكارم را ديدم كه به‌ عنوان شهيد راهے برزخ مےشدند و بدون حساب و بررسی اعمال به‌ سوی بهشتــ برزخے مےرفتند! 😍😍 چهره خيلے از آنها را به خاطر سپردم. جوانے ڪه پشتــ ميز بود گفتــ: براي بسياري از همڪاران و دوستانتــ، شهادت را نوشته‌اند، به شرطے ڪه خودشان با اعمال اشتباه، توفيق شهادت را از بين نبرند. ☝️☝️ به جوان پشتــ ميز اشاره ڪردم و گفتم: چڪار مےتوانم بڪنمــ ڪه من همـ توفيق شهادت داشته باشم؟؟🧐🤔 او هم اشاره كرد و گفت: در زمان غيبت امام عصر(عجّ) زعامت و رهبری شيعه با ولے فقيه است. پرچم اسلامـ به دست اوست.🇮🇷🇮🇷 همان لحظه تصويری از ايشان را ديدمــ. عجيب اينڪه افراد بسياری ڪه آنها را مےشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش مےڪردند تا به ايشان صدمه بزنند، اما نمےتوانستند!😑✋ من اتفاقات زياد را در همان لحظات ديدمـ و متوجه آنها شدمــ. اتفاقاتے ڪه هنوز در دنيا رخ نداده بود! خيلےها را ديدمــ ڪه به شدت گرفتار هستند. حق‌الناس ميليونها انسان به گردن داشتند و از همه ڪمڪ مےخواستند اما هيچڪس به آنها توجه نميڪرد. مسئولينے ڪه روزگاری برای خودشان، ڪسے بودند و با خدمـ و حشمـ فراوان مشغول گذران زندگے بودند، حالا غرق درگرفتاری بودند و به همه التماس مےڪردند. بعد سؤالاتے را از جوان پشت ميز پرسيدم و او جواب داد.✋✋ ً مثال در مورد امام عصر(عج)ّ و زمان ظهور پرسيدمــ. ايشان گفت: بايد مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولايشان زودتر اتفاق بيفتد تا گرفتاری دنيا و آخرتشان برطرف شود. اما بيشتر مردم با وجود مشڪلات، امامـ زمان(عجّ) را نمےخواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنيايے به ايشان مراجعه مےڪنند. 😯😑 بعد مثالی زد و گفت: مدتے پيش، مسابقه فوتبال بود. بسياري از مردم، در مڪانهاي مقدس، امام زمان(عجّ) را برای نتيجه اين بازی قسمـ مےدادند!😱😱 من از نشانه‌های ظهور سؤال ڪردم. از اينكه اسرائيل و آمريكا مشغول دسيسه‌ چينے در ڪشورهای اسلامے هستند و برخے ڪشورهای به ظاهر اسلامے با آنان همڪاری مےڪنند و...😠😠😡 جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: نگران نباش. اينها ڪفے بر روی آب هستند. نيست و نابود ميشوند. شما نبايد سست شويد. نبايد ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آيهي139 سوره آل عمران دقت نڪردین؟: ✨ ولاتَهِنوا و لا تَحزَنوا و أنتُم الأعلَون، إن ڪُنتُمـ مُؤمنینَ✨ ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌وششمـ #يازهرا خيلے سختــ بود. حساب و
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ در اين آيه خداوند متعال مےفرمايند:🍃 سستــ نشويد و غمگين نباشيد، شما اگر ايمان داشته باشيد، برترين(گروه انسانها) هستيد.🍃 نڪته ديگری ‌ڪه آنجا شاهد بودمـ، انبوه ڪسانے بود ڪه زندگے دنيايے خود را تباه ڪرده بودند، آن هم فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند!😔😖 جوان گفتــ: آنچه حضرت حق از طريق معصومين برای شما فرستاده استــ ، در درجه اول، زندگے دنيايے شما را آباد مےڪند و بعد آخرت را مے سازد. مثال به من گفتند: اگر آن رابطه پيامڪے با نامحرم را ادامه مےدادے، گناه بزرگے در نامه عملتــ ثبتــ مےشد و زندگے دنيايے تو را تحتــ الشعاع قرار مےداد.📩❌ در همين حين متوجه شدمـ ڪه يڪ خانم باشخصيتــ و نورانے پشتــ سر من، البته ڪمے با فاصله ايستاده‌اند! از احترامے ڪه بقيه به ايشان گذاشتند، متوجه شدمـ ڪه مادر ما حضرت فاطمه زهرا(س) هستند.😭😭 وقتے صفحات آخر ڪتاب اعمال من بررسے مےشد و خطا و اشتباهے در آن مشاهده مےشد، خانم روی خودش را بر مےگرداند.😔😔 اما وقتے به عمل خوبے مےرسيديمــ، با لبخند رضايتــ ايشان همراه بود. تمامـ توجه من به مادرمـ حضرت زهرا(س) بود. من در دنيا ارادت ويژه‌ای به بانوی دو عالمـ داشتمــ. مرتبــ در ايام فاطميه روضه خوانے داشتيم و سعے مےڪردمــ ڪه همواره به ياد ايشان باشمـ.😢😢 ناگفته نماند ڪه جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نيز از اولاد حضرتــ زهرا(س) به حساب مےآمديمـ. حالا ايشان در ڪنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.😱😱 نه فقط ايشان ڪه تمامـ معصومين را در آنجا مشاهده ڪردمـ! برای يڪ شيعه خيلے سختـــ استــ ڪه در زمان بررسے اعمال، امامان معصوم: در ڪنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.😔😓 از اينڪه برخے اعمال من، معصومين را ناراحتــ مےڪرد. مےخواستمــ از خجالتــ آب شومــ.😓😓😥 خيلے ناراحتــ بودمــ. بسياری از اعمال خوب من از بين رفته بود. چيز زيادی در ڪتاب اعمالمــ نمانده بود. از طرفي به صدها نفر در موضوع حق‌الناس بدهڪار بودمــ ڪه هنوز به برزخ نيامده بودند. 😨😨 برای يڪ لحظه نگاهمــ به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم ڪه ماه چهارمـ بارداری را مےگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشمانے گريان، خدا را به حق حضرت زهرا(س) قسم مےداد ڪه من بمانمــ.😭😭 نگاهمــ به سمت ديگرے رفت. داخل يڪ خانه در محله خود ما، دو ڪودڪ يتيمــ، خدا را قسم مےدادند ڪه من برگردم. آنها به خدا مےگفتند: خدايا، ما نمےخواهيمـ دوباره يتيم شويم.😢😢 اين را بگويم ڪه خدا توفيق داد ڪه هزينه‌های اين دو ڪودڪ يتيمــ را مےدادمـ و سعے مےڪردمــ برای آنها پدری ڪنم. آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا مےخواستند ڪه من زنده بمانم.🤲🤲 به جوانے ڪه پشت ميز بود گفتمــ: دستمــ خالے استــ. نمےشود ڪاری ڪنی ڪه من برگردمــ؟😪🤐 نمےشود از مادرمان حضرت زهرا(س) بخواهی ڪه مرا شفاعتــ ڪند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران ڪنمـ. يا ڪارهای خطای گذشته را اصلاح ڪنمــ. جوابش منفي بود.😰😰 اما باز اصرار ڪردمـ. گفتمــ از مادرمان حضرت زهرا(س) بخواه ڪه مرا شفاعتــ كنند. لحظاتے بعد، جوان پشت ميز نگاهے به من ڪرد و گفتــ: به خاطر اشڪهای اين ڪودڪان يتيمــ و به خاطر دعاهای همسرت و دختری ڪه در راه دارے و دعای پدر و مادرت، حضرت زهرا(س) شما را شفاعت نمود تا برگرديد.🍃🏴🏴🍃 به محض اينڪه به من گفته شد: "برگرد" يڪباره ديدمـ ڪه زير پای من خالے شد! تلويزيونهاي سياه و سفيد قديمي وقتی خاموش ميشد، حالت خاصی داشتــ، چند لحظه طول مےڪشيد تا تصوير محو شود.⬜️⬛️ مثل همان حالت پیش آمد و من یڪباره رها شدمــ. ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌وهفتمـ #يازهرا در اين آيه خداوند متعا
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ‌‌﷽ ‌ کمتر از لحظهاي ديدم روي تخت بيمارستان خوابيده‌امـ و تيمـ پزشڪے مشغول زدن شوڪ برقے به من هستند. دستگاه شوڪ را چند بار به بدن من وصل ڪردند و به قول خودشان؛ بيمار احيا شد.🛌 🛌 روح به جسمـ برگشتــه بود، حالتــ خاصے داشتمـ. همــ خوشحال بودمـ ڪه دوباره مهلتــ يافته‌امــ و همـ ناراحتــ بودمـ ڪه از آن وادي نور، دوباره به اين دنيای فانے برگشته‌ام.🥀🍂 پزشڪان بعد از مدتے ڪار خودشان را تمام كردند. در واقع غده خارج شده بود و در مراحل پايانی عمل بود ڪه من سه دقيقه دچار ايستــ قلبے شدمــ. بعد همــ با ايجاد شوڪ، مرا احيا ڪردند. من در تمام آن لحظات، شاهد ڪارهای‌شان بودمـ. پس از اتمامـ ڪار، مرا به اتاق مجاور جهت ريڪاوری انتقال داده و پس از ساعتے، ڪمـ ڪمــ اثر بيهوشے رفتــ و درد و رنجها دوباره به بدنم برگشت🤒🤕 . حالمــ بہتر شد و توانستمــ چشمـ راستمـ را باز ڪنمــ، اما نمی‌خواستمـ حتے برای لحظه‌ای از آن لحظاتــ زيبا دور شوم. من در اين ساعاتــ، تمام خاطراتے ڪه از آن سفر معنوی داشتمـ را با خودم مرور مےڪردم. چقدر سختــ بود. چه شرايط سختے را طے ڪردمـ. 😇😇 من بهشتــ برزخی را با تمام نعمتهايش ديدمـ. من افراد گرفتار را ديدم. من تا چند قدمے بهشتــ رفتمــ. من مادرمـ حضرتــ زهرا(س) را با ڪمی فاصله مشاهده كردم. 🥀🥀 من مشاهده ڪردمــ ڪه مادر ما چه مقامے در دنيا و آخرت دارد. برايمــ تحمل دنيا واقعاً سخت بود.😖😣 دقايقے بعد، دو خانم پرستار وارد سالن شدند تا مرا به بخش منتقل ڪنند. آنها مےخواستند تختــ چرخدار مرا با آسانسور منتقل ڪنند. همين ڪه از دور آمدند، از مشاهده چهره‌ی يڪی از آنان واقعاً وحشت كردم. من او را مانند يڪ گرگ مےديدمــ ڪه به من نزديڪ مےشد!🐺🐺 مرا به بخش منتقل ڪردند. برادر و برخے از دوستانمــ بالای سرم بودند. يڪے دو نفر از آشنايان به ديدنمــ آمده بودند. يڪباره از ديدن چهره باطنے آنها وحشتــ ڪردمــ. بدنمــ لرزيد. 😓😰 به یڪی از همراهانمــ گفتمــ: بگو فلانے و فلانے برگردند. تحمل هيچڪس را ندارمــ. احساس مےڪردمــ ڪه باطن بيشتر افراد برايم نمايان است. باطن اعمال و رفتار و... به غذايے ڪه برايمـ مےآوردند نگاه نمےڪردمــ. مےترسيدمـ باطن غذا را ببينم. اما از زور گرسنگے مجبور بودمـ بخورمـ. دوستــ نداشتمــ هيچڪس را نگاه ڪنمــ. 😕😕 برخے از دوستان و بستگان آمده بودند تا من تنها نباشمــ، اما نمےدانستند ڪه وجود آنها مرا بيشتر تنها مےڪرد! بعداز ظهر تلاش ڪردمـ تا روی خودمـ را به سمت ديوار برگردانمـ. 😑😑 مےخواستمــ هيچڪس را نبينمــ. اما يڪباره رنگ از چهرهام پريد! من صدای تسبيح خدا را از در و ديوار مےشنيدمـ. 😲😲 دو سه نفري ڪه همراه من بودند، به توصيه پزشڪ اصرار مےڪردند ڪه من چشمانم را باز كنم. اما نمےدانستند ڪه من از ديدن چهره اطرافيان ترس دارمـ و برای همين چشمانمـ را باز نمےڪنمـ.😓😓 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
story🌸!"
میݪادڪ‌سعیدیـاسیـداݪجمیݪ‌المقاۅمة🤍🌸 ڪݩ‌فۍمݪجـأاللّٰہ‌اݩ‌شـاءاللّٰہ‌یـاحبیب‌قݪۅبݩـا✨ 💕💫
-نشانھ‌زنده‌شدنِ‌قلب🤚🏽 • خدا‌هیبت‌خودش‌رادردل‌شما‌مـے‌اندازد.. و‌شما‌را‌متوجھ‌خودش‌مـے‌ڪند،‌ چراغ‌در‌قلب‌شما‌روشن‌مـے‌ڪند..:)🌿 .. -آیت‌اللھ‌حق‌شناس . ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @alahassanenajmeh ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
••🌰•• من‌فڪرمیڪنم‌همه‌ےماتافعل «بخشیدن» همین‌یڪ قدم‌رافاصله‌داریم: -اول‌براۍڪسانی‌دعاڪنید ڪه‌به‌شمابدۍڪرده‌اند... •آیت‌الله‌جاودان 🌱 . ✿بانو؎ِمُحجبِه✿ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*۱۸ ضرب المثلی که ریشه قرآنی دارند* 🦋 🦋 ۱- 🔷 *هر گلی بزنی سر خودت زدی* 🔶 *إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ* ترجمه 👈 *اگر نیکی کنید ، به خودتان نیکی می کنید* *سوره مبارکه اسراء آیه 7* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۲- 🔷 *بی گدار به آب نزن* 🔶 *وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ* ترجمه 👈 *و با دستهایتان خود را به هلاکت نیفکنید* *سوره مبارکه بقره آیه 195* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۳- 🔷 *آشپز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک* 🔶 *لوکان فیهما آلهة إلاّ اللّٰه لفسدتا* ترجمه 👈 *اگر بود در میان آسمان و زمین معبودانی دیگر، هر آینه تباه می شدند آن دو ( و نظام هستی بهم میخورد)* *سوره مبارکه انبیاء آیه 22* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ٤- 🔷 *از تو حرکت از خدا برکت* 🔶 *وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً* ترجمه 👈 *و هر کس مهاجرت کند در راه خداوند( برای آسایش و گشایشِ اُمورش) ، جایگاه بسیار خواهد یافت* *سوره مبارکه نساء آیه 100* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۵- 🔷 *اگر علی ساربونه میدونه شترش رو کجا بخوابونه* 🔶 *اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ* ترجمه 👈 *خداوند بهتر میداند کجا قراردهد رسالتش را* *سوره مبارکه انعام ایه 124* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۶- 🔷 *مور همان به که نباشد پرش* 🔶 *وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ* ترجمه 👈 *و اگر بگشاید خداوند روزی را برای بندگانش ، هر آینه ظلم و طغیان کنند در زمین* *سوره مبارکه شوری آیه 27* 🌟💫🌟💫🌟💫 ۷- 🔷 *یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار* 🔶 *فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ* ترجمه 👈 *پس هر کجا روی گردانید، پس آنجا ذات خداوند است* *سوره مبارکه بقره ایه 115* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۸- 🔷 *به عمل کار برآید به سخندانی نیست* 🔶 *يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ* ترجمه 👈 *ای کسانی که ایمان آوردید! برای چه می گویید آنچه را انجام نمی دهید؟* *سوره مبارکه صف آیه 2* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۹- 🔷 *نه چندان بخور کز دهانت بر آید* *نه چندان که از ضعف جانت بر آید* 🔶 *وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا* ترجمه 👈 *و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم به گردنت بسته‌دار، و نه بسیار باز و گشاده‌دار، که (هر کدام کنی) به نکوهش و درماندگی خواهی نشست* *سوره مبارکه اسرا ایه 29* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۰- 🔷 *شتر دیدی ندیدی* 🔶 *وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا* ترجمه 👈 *هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند، بزرگوارانه از آن درگذرند* *سوره مبارکه فرقان ایه 72* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۱- 🔷 *گر به دولت برسی مست نگردی مردی* 🔶 *کلا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى* ترجمه 👈 *حقا كه انسان سركشى مى ‏كند همين كه خود را بى ‏نياز پندارد* *سوره مبارکه علق آیات 6 و7* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۲- 🔷 *کبوتر با کبوتر باز با باز* *کند هم جنس با هم جنس پرواز* 🔶 *الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ ۖ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ* ترجمه 👈 *زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک نیز شایسته زنانی بدین صفتند و (بالعکس) زنان پاکیزه نیکو لا یق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه‌اند* *سوره مبارکه نور آیه26* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۳- 🔷 *تو مو می بینی و من پیچش مو* 🔶 *إِنِّي أَرَىٰ مَا لَا تَرَوْنَ* ترجمه 👈 *همانا من چیزی می بینم که شما نمی بینید* *سوره مبارکه انفال آیه 48* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱٤- 🔷 *ماه پشت ابر نمی ماند* 🔶 *الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُ* ترجمه 👈 *الان اشکار شد حقیقت* سوره مبارکه یوسف آیه 51 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۵- 🔷 *تو را به خیر و ما را به سلامت* 🔶 *لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِینِ* ترجمه 👈 *برای شما دین شما و برای من دین من* سوره مبارکه کافرون آیه 6 ۱۶- 🔷 *هر آنکس که دندان دهد نان دهد* 🔶 *نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ* ترجمه 👈 *ما روزی میدهیم شما را و آنها را* *سوره مبارکه انعام آیه151* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۷- 🔷 *در نا امیدی بسی امید است* 🔶 *لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه* ترجمه 👈 *ناامید نشوید از رحمت خداوند* *سوره مبارکه زمر آیه 39* 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫 ۱۸- 🔷 *از پس هر گریه آخر خنده ای است* 🔶 *إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا* *همانا با هر سختی آسانی است* 🤍 السلام علیک یا ابا صالح المهدی عج🤍 *❤️یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی*
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
💔 ما گداي پسر ارشد حیدر، حسنیم پس امید همهٔ ماست به مولاي کریم میرود دل به همان جا که تعلق دارد
💔 هر گلے‌ بوی‌ خودش ‌را دارد اما در ڪرَم مثل آقایم حسن در بین این گلخانه نیست...🍃 ✋💚 "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌وَرَحْمَةُ اللّهِ‌وَبَرَكاتُهُ" :)🍃 •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
هربارچیزی گم‌میڪنیم، ‌مےگویݩدچندصلواټ‌بفرسٺ.👌🏻 ا‌ݩ‌شاءالله‌پیـدامےشود! مولاێ‌عزیزتر ازجاݩمـاݩ ‌چندصݪ
💔 تمـام‌بـ‌ود‌و‌نبـ‌ودم‌بیـا‌ڪہ‌وجـود‌م، بـہ‌بـ‌ود‌و‌نبـود‌"طُ"‌بستہ‌اسـٺ'! یـا‌صاحـب‌الزمـاݩ:)🕊🦋 🥀✨ 🌱🌸 || •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀!“••• ⋆. هرکه شد گمنام تر زهࢪا خریدارش شود..... بر در این خانہ از نام‌ونشان باید گذشت ⋆. 🥀“🕊⇢ ••• ┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
•✍🏼🍃• حُب‌الحسین♥️ ‌ دردلـے‌بیـدارميشـودڪه ازخودوآنچه‌دوست‌دارد در راھ‌خداگذشته‌باشد..! 🙂✋🏼 ❥•@alahassanenajmeh
•••❀••• خٌب‌هَمین‌فَضاۍِمجازے📱 یِڪ‌ابزاࢪاست.یِڪ‌اَبزاࢪِ بِسیاࢪڪاࢪآمدبراۍاینکہ شٌمابِتَوانیـدپَیامِتـان‌را به‌اقصیٰ‌‌نٌقـاطِ‌دٌنیـابِࢪِسانید،🖇✨ بہ‌گوشِ‌هَمہ‌بِرسـانید..📡 این‌امڪان‌دیروز‌نَبود،‌امࢪوزهَست... یکی از امتیازات این است.💡 _ ٦/٦/۹٦🌿 ♥️⃟🔗 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ‌‌﷽ ‌ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌وهشتمـ #بازگشت کمتر از لحظهاي ديدم
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ‌ ‌‌﷽ دڪتر جراحے ڪه مرا عمل ڪرد، انسان مؤمن و محترمے بود. پزشڪی بسيار باتقوا. به گونه‌ای ڪه صبح جمعه، ابتدا دعای ندبه اش را خواند و سپس به سراغ من آمد. وقتے عمل جراحے تمامـ شد و ديدمـ ڪه برخے از انسانها را به صورت باطنے مےبينمـ و برخے صداها را مےشنومـ، ترسيدمـ به دڪتر نگاه ڪنمـ.😣😔 بالای سرمـ ايستاده بود و مےگفتــ: چشمانتــ را باز ڪن. فڪر مےڪرد ڪه چشم من هنوز مشكل دارد. اما من وحشت داشتم. با اصرارهای ايشان، چشممـ را باز ڪردمـ. خدا را شڪر، ظاهر و باطن دڪتر، انسان گونه بود. انگشتان دستش را نشان داد و گفتــ: اين چندتاستــ؟ و سؤالات ديگر.❓❓ جوابش را دادمـ و گفتمــ: چشمان من سالمــ استــ. دستــ شما درد نڪنه، اما اجازه دهيد فعلا چشمانم را ببندمـ. دڪتر ڪه خيالش راحت شده بود گفت: هر طور صلاح مےدانے. چند دقيقه بعد، يڪ جوان ڪه در سانحه رانندگے دچار مشڪلات شديد شده بود را به اتاق من آوردند و در تختــ مجاور بستری ڪردند تا آماده عمل جراحے شود.🛌 🛌 من با چشمان بسته مشغول ذڪر بودمــ. اما همين كه چشمانم را باز ڪردمـ، حيوان وحشتناڪے را بر روی تختــ مجاور ديدمــ! بدنش انسان و سرش شبيه حيوانات وحشے بود. من با يڪ نگاه تمام ماجرا را فهميدم. او شب قبل، همراه با يك دختر جوان ڪه مدتے با هم دوستــ بودند، به يڪ از مناطق تفريحے رفته بود و در مسير برگشتــ، خوابش برده و ماشين چپــ ڪرده بود. 🚙🚙 ً حالش اصلا مساعد نبود، اما باطن اعمالش برايمـ مشخص بود. من تمامـ زندگےاش را در لحظه‌ای ديدمـ. ساعتے بعد دڪتر او هم بالای سرش آمد. من همين ڪه بار ديگر چشممــ را باز ڪردمـ، ديدمـ يڪ حيوان وحشے ديگر، بالای تختــ اين جوان ايستاده و دستهايش ڪه شبيه چنگال حيوانات بود را روي بدن او مےڪشد!🐗🐺 اين دڪتر را ڪه ديدمـ حالمـ بد شد. او در نتيجه حرام‌خواری اينگونه باطن پليدی پيدا ڪرده بود. مےخواستمــ از آنجا بيرون بروم اما امڪان نداشت.😫😖 چند دقيقه بعد دڪتر رفتــ و پدر اين جوان، در حال مڪالمه با تلفن بود. به ڪسے ڪه پشت خط بود مےگفتــ: من چيڪار ڪنمـ، دڪتر ميگه غير هزينه بيمارستان، بايد ده ميليون تومان پول نقدی بياوری و به من بدهے تا او را عمل ڪنمــ. من روز تعطيل از ڪجا ده ميليون تومان نقد بيارم؟!😑😑 دڪتر خودمــ بار ديگر به اتاق ما آمد. گفتمــ: خواهش مےڪنمـ من رو مرخص ڪن يا به يڪ اتاق خالے ديگر ببريد. گفت: چشم، پيگيری مےڪنم.✋✋ همان موقع يڪی از دوستان، با برادرمــ تماس گرفتــ و مےخواستــ برای ملاقات من به بيمارستان بيايد. اما همين ڪه به فڪر او افتادمــ، چنان وحشتے ڪردمــ ڪه گفتنے نيستــ.🤐🤐 به برادرمــ گفتمــ هرطور شده به او بگو نيايد. من ابتدا فقط با نگاه، متوجه باطن افراد مےشدمــ، اما حالا...😶😶 اين شخصے ڪه مےخواست به بيمارستان بيايد مشڪلات شديد اخلاقے داشت. او با داشتن سه فرزند، هنوز درگير ڪارهاي خلاف اخلاقے بود و باطنے بسيار آلوده داشت. اما بدتر از آن، مشاهده ڪردم ڪه فرزندانش ڪه الان خردسال هستند، در آينده منبع فساد و آلودگے شده و از پدرشان باطنے آلوده‌تر خواهند داشت! 🤢🤢 علت اين مطلبــ هم مشخص بود. ازدواج اين مرد با زنش مشڪل داشت. آنها به هم حرامــ بودند و اين فرزندان، ناپاڪ به دنيا آمده بودند! من حتے علتــ اين موضوع را فهميدمــ.🤐🤐 اين مرد، قبل از ازدواج با همسرش، با خواهر همسرش رابطه نامشروع داشتــ و اين مسئله هنوز ادامه داشتــ و همين باعث اين مشڪل شده بود. ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ‌ ‌‌﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_پنجاه‌ونهمـ #دڪتر دڪتر جراحے ڪه مرا عمل ڪر
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽‌ آن روز در بيمارستان، با دعا و التماس از خدا خواستمــ ڪه اين حالتــ برداشته شود. من نمےتوانستمـ اينگونه ادامه دهم. با اين وضعيتــ، حتے با برخے نزديكان خودمــ نمےتوانستمــ صحبتــ ڪرده و ارتباط بگيرم! خدا را شڪر اين حالتــ برداشته شد و روال زندگي من به حالتــ عادے بازگشتـــ.☺️☺️ اما دوست داشتم تنها باشمــ. دوستــ داشتمــ در خلوت خودمـ، آنچه را در مورد حسابرسے اعمال ديده بودمــ، مرور ڪنمـ. تنهايے را دوستــ داشتمــ. در تنهايے تمامــ اتفاقاتے ڪه شاهد بودمــ را مرور مےڪردم. چقدر لحظاتــ زيبايے بود. آنجا زمان مطرح نبود. آنجا احتياج به ڪلام نبود. با يڪ نگاه، آنچه مےخواستيمــ منتقل مےشد. 🍃🍃 آنجا از اولين تا آخرين را مےشد مشاهده كرد. من حتی برخے اتفاقاتــ را ديدمـ ڪه هنوز واقع نشده بود. حتی در آن زمان، برخے مسائل و قضايا را متوجه شدم ڪه گفتنے نيست. من در آخرين لحظات حضور در آن وادي، برخي دوستان و همڪارانم را مشاهده ڪردم ڪه شهيد شده بودند، مےخواستمــ بدانمــ اين ماجرا رخ داده يا نه؟! 🧐🤨🧐 از همان بيمارستان توسط يڪی از بستگان تماس گرفتمــ و پيگيری ڪردم و جويای سلامتے آنها شدم. چندتايي را اسم بردم. گفتند: نه، همه رفقاے شما سالمــ هستند. تعجبــ ڪردمــ. پس منظور از اين ماجرا چه بود؟ من آنها را درحالے ڪه با شهادت وارد برزخ مےشدند مشاهده ڪردمـ. چند روزي بعد از عمل، وقتے حالمــ ڪمی بهتر شد مرخص شدم.😊😊 اما فڪرم به شدت مشغول بود. چرا من برخی از دوستانمــ ڪه الان مشغول ڪار در اداره هستند را در لباس شهادت ديدم؟ 🤔🤔 يڪ روز برای اينڪه حال و هوايم عوض شود، با خانمــ و بچه‌ها برای خريد به بيرون رفتيم. به محض اينڪه وارد بازار شدم، پسر يكي از دوستان را ديدم ڪه از ڪنار ما رد شد و سلام ڪرد. رنگمــ پريد! به همسرم گفتم: اين فلانی نبود!؟😳😳 همسرم كه متوجه نگرانے من شده بود گفتــ: چيزي شده؟ آره، خودش بود! اين جوان اعتياد داشت و دائم دنبال ڪارهای خلاف بود. برای به دست آوردن پول مواد، همه ڪارے مےڪرد. گفتم: اين زنده است؟ من خودمــ ديدمـ که اوضاعش خيلی خراب بود. گفتم: اين مرتب به ملائڪ التماس مےڪرد. حتے من علت مرگش را هم مےدانمــ. خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستےڪه اشتباه نديدي؟ حالا علت مرگش چے بود؟ گفتم: بالای دڪل، مشغول دزديدن ڪابلهای فشار قوی برق بوده ڪه برق او را مےگيرد و ڪشته مےشود. ً خانم من گفت: فعلا ڪه سالمــ و سر حال بود. آن شب وقتی برگشتيمـ خونه خيلی فكر ڪردم. پس نڪنه اون چيزهايي كه من ديدم توهم بوده؟!🤔🤔 دو سه روز بعد، خبر مرگ آن جوان پخش شد. بعد هم تشييع جنازه و مراسمــ ختمــ همان جوان برگزار شد! من مات و حيران مانده بودم ڪه چه شد؟ از دوست ديگرم ڪه با خانواده آنها فاميل بود سؤال ڪردم: علت مرگ اين جوان چه بود؟🤔🤔 گفت: بنده خدا تصادف ڪرده. من بيشتر توي فكر فرو رفتم. اما خودم اين جوان را ديدم. او حال و روز خوشی نداشتــ. گناهان و حق الناس و... حسابي گرفتارش ڪرده بود. به همه التماس مےڪرد تا ڪاری برايش انجام دهند. چند روز بعد، يکے از بستگان به ديدنمــ آمد. ايشان در اداره برق اصفهان مشغول به ڪار بود. لابه‌لای صحبتها گفتــ: چند روز قبل، يڪ جوان رفته بود بالای دڪل برق تا ڪابل فشار قوي را قطع ڪند و بدزدد. ظاهراً اعتياد داشته و قبلا هم از اين ڪارها مےڪرده. همان بالا برق خشڪش مےڪند و به پايين پرت مےشود. خيره شده بودم به صورت اين مهمان و گفتم: فلانی رو ميگے؟ 🤔🤭 شما مطمئن هستي؟ گفت: بله، خودم بالا سرش بودم. اما خانواده‌اش چيز ديگه‌ای گفتند.🤫😶 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜‌[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽‌ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_شصتمـ #تنهایی آن روز در بيمارستان، با دعا و ا
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽‌ پس از ماجرايے ڪه براے پسر معتاد اتفاق افتاد، فهميدمـ ڪه من برخے از اتفاقات آينده نزديڪ را همــ ديده‌ام. نمےدانستمــ چطور ممڪن استــ. لذا خدمتــ يڪے از علما رفتمــ و اين موارد را مطرح ڪردمـ.☺️😔 ايشان هم اشاره ڪرد ڪه در اين حالت مڪاشفه ڪه شما بودی، بحثــ زمان و مڪان مطرح نبوده. لذا بعيد نيستــ ڪه برخے موارد مربوط به آينده را ديده باشيد.✋✋ بعد از اين صحبتــ، يقين ڪردم ڪه ماجراے شهادتـ برخے همڪاران من اتفاق خواهد افتاد. يڪے دو هفته بعد از بهبودے من، پدرمــ در اثر يڪ سانحه مصدومـ شد و چند روز بعد، دار فانے را وداع گفتــ. خيلے ناراحتــ بودمــ، اما ياد حرف عموے خدا بيامرزمــ افتادمــ ڪه گفتــ: اين باغ برای من و پدرت هستــ و به زودی به ما ملحق مےشود.😢😢 در يكي از روزهای دوران نقاهتــ، به شهرستان دوران ڪودڪے و نوجوانے سر زدمــ، به سراغ مسجد قديمے محل رفتمــ و ياد و خاطراتــ ڪودڪے و نوجوانے، برايمـ تداعے شد. 💭💭 يڪے از پيرمردهای قديمی مسجد را ديدمــ. سلام و عليڪ ڪرديمــ و برای نماز وارد مسجد شديمـ. ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『@alahassanenajmeh
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
#روایت‌دلتنگی💔 تمـام‌بـ‌ود‌و‌نبـ‌ودم‌بیـا‌ڪہ‌وجـود‌م، بـہ‌بـ‌ود‌و‌نبـود‌"طُ"‌بستہ‌اسـٺ'! یـا‌صاحـب
•💚🍃• اَگَر‌دانِستَمی‌ڪویَت،به‌سَر‌می‌آمَدَم‌سویَت خوشاگَر‌بودَمی‌آگَه‌زِراه‌ورَسمِ‌مَنزِل‌ها 🥀✨ 🌱🌸 || •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
💔 از ازل خاک درت بود گِل هستی من دست من نیست که اینگونه شدم #عاشق تو " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَ
💔 مرا در بر بگیر ای مهربان هرچند می‌دانم ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را ... " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
•💔• . جآےِخآلےِتو‌را‌هیچڪَس‌اِحسآس‌نَڪَرد! بہ‌گَمآنَم‌ڪہ‌بہ‌دورےِ‌تو‌عآدَت‌ڪَردیم . 🥀✨ 🌱🌸 || •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اے صبا گر بگذرے بر کوے مھرافشان ‌دوست؛ یار ما را گو سلامے... دل‌ همیشہ ‌‌یاد اوست :)💚🌱 کلیپے از 🌷 💫 •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•