eitaa logo
الکی پلکی • AlakiPalaki
47 دنبال‌کننده
24 عکس
0 ویدیو
1 فایل
نوشته های تلگرام را اینجا کپی می‌کنم. 🤡 کامل‌ تر در تلگرام است. بریده های کتاب و هر آنچه خوش آید.
مشاهده در ایتا
دانلود
در ادوار تاریخ تا بوده، بحث ارث و میراث یکجور بوده، چه جوری؟ اینکه ارث و میراث را می‌خورند و میگن چرا کمه؟! بحث ارث و میراث از زبان فردوسی در بخش ساسانیان، در پایان داستان شاپور اردشیر... ۱۱۴/ چه سازی همی زین سَرایِ سِپنج؟! چه نازی به نام و چه تازی به گنج؟! ° تو را تنگ تابوت بهرست و بس! خورَد رنجِ تو را ناسَزاوار کس! ° نگیرد ز تو یادْ فرزندِ تو نه نزدیک‌خویشان و پَیوندِ تو! ° زمیراث دشنام یابی تو بهر همه زهر شد پاسخِ پای‌زهر! ° به یزدان گَرای و سَخُن زو فَزای که اویست روزی ده و رهنِمای! ° درودِ تو بر گورِ پیغامبرش که صَلواتِ تاجست بر منبرش
این دوست من هنگام پیاده‌روی صبح
رسیدم به داستان لُنْبَکِ آبکش و براهام جهود در بخش شاهنشاهی بهرام گور از این سایت داستان را بخوانید که با چه ترفندی بهرام گور مهمان لنبک و براهام میشه و چه اتفاقاتی رخ میده و بعدش در کاخ بهرام چه رخ می‌دهد🥹 ...بهرام گور با شکم گرسنه و حسرت به براهام نگاه می‌کنه و براهام در حالیکه داره شام می‌خوره و ملچ و ملوچ می‌کنه و اصلا تعارف نمی‌کنه حتی یک لقمه! به بهرام گور می‌گه: ۲۰۵/ ز گیتی هر آنکس که دارد، خورد چو خوردش نباشد، همی بنگرد! میگه که توی این دنیا هر که داره، مخوره! هر که هم نداره، مثل تو گشنه می‌مونه و فقط نگاه می‌کنه 😬🥴 این جمله را یادتون باشه تا ببنید بعداً شاه چه حکمی می‌کنه با همین مضمون😄
ز گیتی هر آنکس که دارد، خورد چو خوردش نباشد ، همی بنگرد! بله سفره ابوالفضل و دورهمی زنان است و ما باید این بیت را بخوانیم و برویم😄
۴۴۳/ سَخُن بهتر از گوهرِ نامدار چو بر جایْگه‌بر برندش به کار! داستان دهی که در دوره‌ی بهرام گور به یک جمله نابود شد و سال بعد به یک جمله آباد. فرستاده‌ی شاه همه را از کودک و جوان و پیر به خط کرد، گفت شما همه دوستان گرم است و سرورید و همه کدخدایید، از بس که همه خوبید! نتیجه‌ی اون شد کشت و کشتار و جنگ و درگیری که هر کسی حرف خودش را به کرسی بنشاند... هر کسی تونست جونش را برداشت و از ده رفت. مشتی پیرپاتال باقی ماندند. سال بعد، فرستاده شاه اومد و یکی از پیران را انتخاب کرد که فقط تو کدخدایی و همه باید به حرف تو گوش کنند و ... ده آباد شد🤓 نتیجه‌گیری اخلاقی؟
بوزَرْجْمهر، هفت جلسه برای کِسری نوشین‌روان سخنرانی می‌کنه. در جلسه اول این بیت میاد که خیلی معروفه: ۱۱۰۴/ ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی دروغ آید و کاستی • ز دانش چو جانِ تو را مایه نیست به از خاموشی هیچ پیرایه نیست
در جلسه دوم، یه لشکر از بزرگان و موبدان و وزیران و ... در برابر بوزرجمهر قرار می‌گیرند و سوال پشت سوال، و این جوانک پاسخ میده به تک تک سوالات و ابهامات که در نهایت بقول فردوسی: ۱۲۳۸/ ازو نامداران فروماندند همه هم زوان آفرین خواندند. قبل از این بیت، آخرین سوال را یکی می‌پرسه که توانگر کیه؟ درویش کیه؟ فردوسی می‌گه اونی که هرچی داره بسشه! توانگره! و اونی که هجوش‌هجوش میزنه و مثل اسکروچ! زندگی می‌کنه، ... ۱۲۳۵/ دگر گفت: «مردم تُوانگر به چیست به گیتی پر از رنج و درویش کیست؟» ° چُنین گفت کـ«آن کس که هستش بسند به بخشِ خداوندِ چرخِ بلند! ° کسی را کجا بخت همباز نیست بدی در جهان بتّر از آز نیست!»
قانون جذب به زبان بوزرجمهر در در مجلس سوم سخنرانی بوزرجمهر، در بیت ۱۲۵۹ می‌گه که: گشاده دلان را بود بخت یار انوشه کسی کو بود بردبار! پ.ن: یاد حرف و گفتار آقای جلال از همنوردان افتادم💚 تقریباً هر جلسه کوه با موضوع جذب💥 می‌گذره 👌
یکی گفت دلم واست تنگ شده... یاد این سخن بوزرجمهر افتادم که توی اومده: ۱۲۵۸/ مکن نیک‌مردی به رویٍ کسی که پاداشِ نیکی نیابی بسی! خلاصه ایرو، بوزرجمهر نصیحت کرده که خیلی لیلی به لالای مردم بی‌وفا نگذارید. منم یک آدمِ بی‌وفا🤓 و کچل😄
: نقل است که یک روز [ابراهیم ادهم] درویشی را دید که می‌نالید. گفت: پنداریم که درویشی را به رایگان خریده‌ای. گفت: درویشی را خرند؟! گفت: باری، من به مُلکِ بلخ خریدم، هنوز به ارزد. پ.ن: ابراهیم ادهم، پادشاه زاده‌ی بلخی، قرن دوم هجری، بر طبق افسانه‌ها سرگذشت او شباهتی به سرگذشت بودا دارد. در تاریخ است که امروز تولد محمد ص است. کسی که درویش‌تر از همه بود.
۳۹۷۱/ سَخُن ماند از ما همی یادْگار تو با گنج، دانش برابر مدار!