۱۴۷۴/
به مردی نباید شدن در گُمان
که بر تو درازدست دستِ زمان
#شاهنامه_فردوسی
در وصف غرور کاموس کُشانی
انقلاب بزرگ ابراهیم ع، تغییر سنت قربانی. هر چند بعد از چندین سال، مکیان به سنت سابق بر میگردند که همان قربانی کردن فرزند باشد.
عبدالمطلب نذر قربانی داشت یکی از پسرانش را... (قریب به مضمون کتاب قاف)
#عید_بزرگ_قربان_مبارک
و عبدالمطلب در آن وقت پسر جز حارث نداشت و با خدای نذر کرد که اگر وی را ده پسر بیاید و هر ده مرد و بالغ شوند، یکی را از ایشان در راهِ حقْ قربان کند.
#قاف
۱۸۳۸/
هنر مردمی باشد و راستی
زکژّی بود کمّی و کاستی!
#شاهنامه_فردوسی
۲۲۶۱/
تنآسان غم و رنج بار آورد
چو رنج آوری، گنج بار آورد
#شاهنامه_فردوسی
۱۳۶/
تو مر دیو را مردمِ بد شناس
کسی کو ندارد ز یزدان سپاس!
¶
هر آن کو بگشت از رهِ مردمی
ز دیوان شُمَر، مشمَرَش ز آدمی
#شاهنامه_فردوسی
پ.ن: جنگ رستم با اَکوانِ دیو
۱۲۱۸/
تو را جاودان باد یزدان پناه!
به کام تو گرداد خورشید و ماه!
#شاهنامه_فردوسی
۱۴۶۳/
نگه کن بدین کارِ گردنده دهر
هر آن را که از خویشتن کرد بهر،
¶
برآرد گُلِ تازه از خارِ خُشک
شود خاک با بختِ بیدارْ مُشک!
¶
شِگِفتیتر آن کز پَیِ آزْ مرد
همیشه دل خویش دارد به درد
#شاهنامه_فردوسی
۲۲۹۵/
چُنینست کَردارِ گَردان سپهر
ببرّد ز پروردهی خویش مهر
¶
چو سر جوییش، پای یابی نَخست
وُ گر پای جویی، سرش سوی توست
#شاهنامه_فردوسی
۶۵/
یَکی بندگی کردم ای شهرْیار
که ماند ز من در جهان یادگار:
¶
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و ز تابشِ آفْتاب
¶
پَی افگندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گُزند
¶
بر این نامهبر عمرها بگذرد
همی خواندش هر که دارد خرد
#شاهنامه_فردوسی