. نعمتي:
.
#الحكاية_الثانیةعشرة
#موعدنا_صباح_الغد
🔹️جَيش(ج جُیوش): ارتش. مجموعه ای از سربازان
🔸️الجرار: انبوه،کثیر
🔹️مشارف: جمع مَشرَف : بلندی ها،ارتفاعات
🔸️محافظة: استان
🔹️محافظ: استاندار
🔸️جهات اخري: جاهاي دیگر، کشورهای دیگر
🔹️تجاهلوا:به تجاهل زدند
🔸️ تجاهلوا طلبه: خواسته ی او را نادیده گرفتند
🔹️و لم یمدوا یدالعون:مدَّ/یَمدُّ : دراز کردند.
دست یاری را بسویش دراز نکردند،(کمکش نکردند، لم یساعدوه )
🔸️لم یجد: پیدا نکرد
🔹️امامه: مقابلش،روبرویش
♦️بُدّاً : چاره ای
🔸️سوی الاتصال: جز تماس گرفتن
🔹️اعطوه: به او دادند
🔸️رقم هاتف: شماره ی تلفن
🔹️سوف آتي: خواهم آمد،می آیم
🔸️لمساعدتکم: برای یاری شما
🔹️غداً: فردا
♦️لامجال لانتظار: جایی برای انتظار نیست
🔸️ارجو ان تاتی فوراً: لطفا،خواهش می کنم به سرعت بیایید
🔹️شاغلوا الدواعش اللیلة: شاغَلَ /یُشاغِلُ داعشی ها را مشغول کنید امشب
♦️و بالفعل: وفي الواقع،واقعا ،حقیقتاً
🔸️نفَّذَ : اجرا کرد،نفَّذَ / ینفِّذُ / تنفیذ
🔹️و تَوَجَّهَ الی : راه افتاد،رو کرد به سمت جایی (شهر اربیل)
🔸️خمسین مقاتلاً: پنجاه مبارز، جنگجو
🔹️فَور وُصوله: به محض رسیدنش
🔸️اتجه: رفت
🔹️نحو: سمت
🔸️و تولّی: و به عهده گرفت
🔹️قیادة الجنود العراقيين: فرماندهي سپاهیان عراقی
🔸️عدّة ساعات: بعد از ساعاتی
🔹️تراجع: عقب نشینی کرد
🔸️تمَّ اعتقال: بازداشت شد
(تمَّ +مصدر فعل =معنی مجهول می دته)
🔹️کدتُم: نزدیک بود(از افعال مقاربه)
🔸️ان تهزمونا: که ما را شکست بدهید
🔹️شعر: احساس کرد
🔸️مقاتلونا: سربازهای ما
🔹️بإحباط كبير: یاس و ناامیدی زیادی
🔸️و هبطت: أي نَزَلَ: پایین آمد
🔹️معنویاتهم: روحیه شان
🔸️اضطررتا: مجبور شدیم
🔹️لا یَفرَق: فرق قائل نبود
🔸️بمحض: به محض
🔹️بکاء: گریه
🔸️و إستنجاد: طلب کمک کردن،کمک طلبیدن
🔹️يبادر: مبادرت می کند،به کمکش می رود
🔸️ایَّ انسان کان: هر انسانی بود
🔹️مدَّ ید العیون: دراز بکنیم دست یاری
🔸️و مُضطَهِدین: مظلومین
🔹️دفع: پرداخت کرد
🔸️جمعنا: جمع کردیم
🔹️دخْلنا: دارایی مون
🔸️مُقاطَعَة: تحريم كردن، (عدم التعامل)
🔹️ایّة:هر
🔸️بضاعة: كالايي
🔹️مظاهرات: تظاهرات
🔸️نهتف: شعار میدهیم هَتَفَ/یهتف: شعار دادن