eitaa logo
دوره رایگان داستان خوانی عربی«العم قاسم»
108 دنبال‌کننده
49 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
متن داستان هشتم «عامل النظافة» 🌱
متن داستان نهم «اهتم بدراستك فقط» 🌱
🌼جلسه پنجم داستان خوانی-آنلاین🌼 امشب ساعت ۲۱ تا ۲۲ برای حضور در کلاس حتما بلیط تهیه بفرمایید👇 https://eseminar.tv/wb92672 اگر تا الان به جمع ۸۰۰ نفری دوره رایگان ما ملحق نشدید روی لینک زیر بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/820969755C5d2ae66cbb
دانلود جلسه پنجم داستان خوانی(داستان هشتم و نهم) https://aparat.com/v/GLEMs
عموقاسم۸.m4a
2.48M
قرائت داستان هشتم «عامل النظافة» 🌹
عمو قاسم ۹.m4a
3.09M
قرائت داستان نهم «اهتمّ بدراستك فقط» 🌹
🔹️عامل : کارگر .جمع اش عُمّال 🔸️قَصَدَ: مرادف با ذَهَبَ با این تفاوت که ذهب با الی می آید ولی قَصَدَ نیازی به الی ندارد. قَصدتُ المسجد/قصدت المدرسه : به مدرسه رفتم 🔹️حفیدَیه التوأمين: نوه های دوقلو اش حفید: نوه مترادف سبط تفاوت حفید و سبط با اینکه بصورت عام برای نوه ی دختری و پسری هر دو می تونیم استعمال کنیم اما حفید بیشتر برای نوه ی پسری و سبط برای نوه ی دختری به کار گرفته می شه. 🔸️حديثاً: تازه الذَیْن ولدا حدیثا : دونفری که تازه متولد شده اند. 🔹️لذا : بنابراین 🔸️شعر: احساس کرد. 🔹️ببهجه غامرة: احساس بهجت و سرور فراوان کردند. 🔸️لم یَجْرُؤْ: جرأت نمی کرد جَرُأَ _ یَجرُأ که با حرف جر "علی" می آید لم بر سر یجرؤ آمده و مجزومش کرده لم + فعل مضارع= فعل ماضی(از لحاظ معنا) احداً هم آمده نکره در سیاق نفی شده یعنی هیچ کس جرات نمی کرد .... 🔹️نحوهم: به سمت آنها 🔸️حیّاهم: سلّم علیهم / سلام و درود کرد آنها را 🔹️بحَفاوَة : صمیمانه(حیاهم بحفاوة ، سلام گرمی کرد.) 🔸️رحابة صدر: با آغوش باز 🔹️مستفسراً: جویای چیزی شدن مستفسراً عن احوالهم: در حالیکه احوالپرسی می کرد، جویای احوالشان بود. 🔸️حنان و رأفة: مترادف هم هستند، مهربانی، رئوف بودن 🔹️اقتربوا منه : به او نزدیک شدند ♦️واحداً تلو الآخر: یکی پس از دیگری مثلا می گوییم جئنا الی البیت واحداً تلوالآخر : یکی یکی آمدیم خانه 🔸️اجتمع الاطباء: جمع شدند پزشکان 🔹️حوله: دور او 🔸️لاجل التقاط صورةٍ تذكاريةٍ: برای گرفتن عکس یادگاری التقاط الصورة: عکس گرفتن 🔹️علی / یعلو: بالا رفت 🔸️البَسَمات: تبسم ها، لبخندها 🔹️شِفاه: لب ها جمع شفة 🔸️بانتظار التقاط الصورة: به انتظار عکس گرفتن 🔹️فجأة: ناگهان 🔸️ادارَ / یدیرُ : چرخاند، گرداند ،دور زد مثلا می گوییم : إستَدِر الی الیسار: بپیچ به چپ ادار رأسه: سرش را چرخاند 🔹️باتجاه: به سمتِ 🔸️عامل النظافة: نظافتچی 🔹️في جانب: در گوشه ای ، کناری 🔸️من صالة المستشفي: از سالن بیمارستان 🔹️فناداه قائلاً: پس صدایش زد در حالیکه می گفت... 🔸️شارکنا: مشارکت کن ، پیش ما بیا 🔹️یَکْتَنِفْه: مرادف با احاط به ، احاطه به چیزی اکتنف/یکتنف/اکتناف ای لم یحیط به : احاطه نمی کرد او را 🔸️ایّ شعور بالغرور: هیچ احساس غرور نمی‌کرد 🔹️علی الاطلاق: بدون استثناء 🔹کان یعتقدُ: معتقد بود که 🔸️مؤشرات: علامات 🔹️لیست موشرات سُمُوّ: نشان دهنده ی بزرگی شخصیت نیست. سُمُوّ شخصیت : بزرگی شخصیت 🔸️كافّة: همه 🔹️نعیّن: معین کنیم 🔸️في ما یلي: در آنچه می آید 🔹️کان یولّي احتراماً : ادا می کرد ، احترام می کرد
فقط دَرسِت را بخوان / اهمیت بده 🔹️بعد عدة ايام: بعد از چند روز /بعد از مدتی 🔸️استشهاد: شهادت 🔹️أوفَدَتْ: أي ارسلَت: فرستاد 🔸️قيادة: فرماندهی 🔹️حرس الثورة: سپاه پاسداران 🔸️السیدة : عربها مثل ما حضرت نمی‌گن بلکه از سید و سیدة استفاده مي كنن اسم های خاص و علم مثل زینب سلام الله علیها الف و لام نمی گیرند. به غیر از استثناهایی مثل الحسین 🔹️ضِمن: در بینِ ... 🔸️رُكّاب الطائرة: مسافران هواپیما 🔹️أقلّتهُم: حمل می کرد آنها را، (أَقلَّ أو حَمَلَه ...) 🔸️حینما: زمانی که 🔹️ألقوا التحیة علیه: بر او سلام بکنید. ♦️في بادئ الأمر: در ابتدای کار 🔸️أعطی/ یعطي: داد ، عطا کرد 🔹️تحدث معهم: صحبت کرد با آنها 🔸️أخذهم: 🔹️قَمَرَة القيادة: کابین فرماندهی(کابین خلبان) 🔸️ليلتقطوا: تا اینکه بگیرند... 🔹️صوراً تذکاریة : عكس های یادگاری ( صُوَر جمع صورة ؛ عکس ) 🔸️مع القُبطان : با کاپیتان 🔹️بعد سَنَتَین: بعد از دوسال 🔸️مراسيم: جمع مراسم ، در مراسم هایِ 🔹️احتفاء: تکریم ،بزرگداشت 🔸️يُوَدّون: دوست دارند 🔹️تُشرِّفنا: تشریف بیاورید شما پیش ما 🔸️وافق: موافقت کرد وافق/یوافق/موافقة (وافق با "علی" می آید.) 🔹️علي طلبها: با خواسته های او ♦️دونَ أي تثاقُل: بدون هیچ کندی، معطلی،بدون درنگ 🔸️علی عینی: بروی چشمم 🔹️باذن الله: به خواست خدا 🔸️بعد اسبوعَین: بعد از دوهفته 🔹️نفّّذ: اجرا کرد 🔸️زار : زیارت کرد 🔹️فجلس بجانبه ولداه: پس نشست در کنار شهید سلیمانی دو پسرش (شهید سهرابی) 🔸️وراحا يتحدثان: پس شروع کردند به صحبت کردن با... 🔹️نرغَب: رغبت داریم،دوست داریم 🔸️نُستَشهد: شهید شویم 🔹️کلّا: هرگز، اصلا 🔸️يجب عليكما: واجب هست بر شما 🔹️الاهتمام بدراستكما: اهمیت اهمیت دادن به درس هایتان 🔸️الفَترَة من العمر : مدت زمان عمر.. 🔹️كي تّعرِفا: تا بدانید، تا بفهمید شما دو نفر 🔸️لماذا أُستُشهِد والدکما: برای چه پدر شما شهید شد 🔹️اِستَشهَدَ: شاهد گرفت،طلب شاهد کرد،مثل شاهد گرفتن در دادگاه 🔸️أُستُشهِدَ : شهید شدن 🔹️عندما: زمانیکه 🔸️تُتقِنان: اتقن یُتقن إتقان ؛ خوب خواندید 🔹️تَکبُران: کَبِرَ/یَکبُرُ . بزرگ شدید 🔸️لا بأس ان تُستَشهِدا حینئذ: اشکالی ندارد که شهید بشید در این زمان. 🔹️الاعداء یَرغبون: دشمنان دوست دارند،میل دارند 🔸️أن نكون أُميّين: که ما بی سواد باشیم 🔹️کی يَتَمَكنوا: تا بتوانند سوار کنند و غلبه بدهند ... 🔸️سُلطَتِهم: سلطه شان را 🔹️اذ : چون 🔸️لا یُعجبهم: دوست ندارند 🔹️تَطَوُّر:پیشرفت 🔸️لذلک: به خاطر همین 🔹️إغتالوا: ترور کردند ، أي قُتِلوا فی غفلة / یعنی در غفلت کشتن 🔸️ علما: در اینجا به معنی دانشمندان 🔹الذین اغتالَهم الاعداء: کسانی که دشمنان ترورشان کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان دهم «الصلاة في قصر رئاسة الجمهوریة» 🌿
داستان یازدهم «اعتذار» 🌹
🌼جلسه ششم داستان خوانی-آنلاین🌼 امشب ساعت ۲۱ تا ۲۲ برای حضور در کلاس حتما بلیط تهیه بفرمایید👇 https://eseminar.tv/wb93416 اگر تا الان به جمع ۱٠٠٠ نفری دوره رایگان ما ملحق نشدید روی لینک زیر بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/820969755C5d2ae66cbb
لینک دانلود تدریس جلسه ششم (داستان دهم و یازدهم) از آپارات💐 https://aparat.com/v/ZCpKj
الصلاة في قصر رئاسة الجمهورية 🔹️یُبادر الی: بادر/یبادرُ: عجله می کرد. 🔸️اداء الصلاة: اداء نماز 🔹️فور ان : بمحض اینکه 🔸️یُرفَعَ اذان: اذان گفته شد رفع / یرفع بالابرد. رفع صوته: صدایش را بلند کرد 🔹️و لا فرق لدیه: برایش فرقی نمی کرد 🔸️فقد کان ملتزماً: ملتزم بود. التزم/یلتزمُ / التزام، واجب کردن کاری بر خود. التزمتُ نفسی علی النوم مبکراً 🔹️فی ساحة القتال: در میدان جنگ 🔸️ذات یوم: یک روزی 🔹️سافر: مسافرت کرد.سافَرَ،یُسافِرُ 🔸️حینما رُفِعَ الاذان: هنگامی که صدای اذان بلند شد. 🔹️توقفوا: ایستادند 🔸️توقفَ/ یتوقفُ/ توقف ،باب تفعل؛ متوقف شدن توقفتْ السیارة : ماشين توقف كرد،ايستاد. علي أوقفَ السیارة: علی ماشین را نگه داشت. أوقف/ يوقفُ/ إيقاف:نگه داشتن( باب افعال) 🔹️فی جانب من الطریق: کنار جاده 🔸️ اتمّا: تمام کردند (آن دونفر/مثنی) 🔹️اخبرتک: خبرت می کنم 🔸️بذکری جمیلة:خاطره ای زیبا 🔹️ کی ألتقي: که ملاقات کنم. ألتقيُ/ یلتقی 🔸️الرئیس: رئیس جمهور 🔹️قبل ان یاتی: قبل از اینکه بیاید. 🔸️حان: فرا رسید 🔹️موعد الاذان: زمان اذان 🔸️اذَّنتُ: اذان گفتم. اذَّنَ/یُؤَذنُ 🔹️ادَّیتُ : ادا کردم 🔸️اقمتُ: اقامه کردم 🔹️کان ینظرون: نگاه می کردند 🔸️فرغتُ:(اتمَمتُ) تمام کردم ،فارغ شدم 🔹️وَضَعتُ: قرار دادم 🔸️جبهتی:پیشانی ام را 🔹️تربة: مهر 🔸️مقراً للتآمر: مقری بود برای توطئه 🔹️و التخطیط: برنامه ریزی کردن،نقشه کشیدن 🔸️للقضاء علیه: (أي أزالته)برای نابودی آن 🔹️تَفقُد لذته: لذتش را از دست میده 🔸️اللیمون الحلو: لیمو شیرین 🔹️طازج: تازه 🔸️یصبح مُرّ: تلخ می شود ♦️مااجملَ: چقدر زیباست 🔹️کی نؤدی: که ادا کنیم 🔸️ان نقطع عهداً علی انفسنا:با خودمون عهد ببندیم/نلتزم عهداً 🔹️نَعِد: وعده دهیم 🔸️بما یلی:به آنچه می آید. 🔹️اؤدی صلاتی: ادا کنم نمازم را 🔸️فور سماعی صوت الاذان: به محض شنیدن صدای اذان 🔹️أصلی أینما کنت: نماز بخوانم هر جا هستم 🔸️دون أن أشعر بالحیاء: بدون احساس خجالت 🔹️کی یلتزم: تا اینکه ملتزم باشد. 🔸️من ای شخص کان: از هیچ کس/از هر کسی باشد
اعتذار 🔹️امضی: أمضی/یُمضي: سپری کرد، گذراند 🔸️عدَّة سنوات: سالهايی 🔹️من حياته: از زندگی اش را 🔸️فی قتال: در مبارزه 🔹️ارهابیی داعش: تروریست های داعش ♦️و بما: و از آنجایی که 🔸️ان بعض المواجهات: بعضی از این مواجهات، درگیری ها 🔹️فقد اضطرَّ: مجبور شد 🔸️رِفاقه: دوستانش 🔹️أحیاناً: احیانا 🔸️یتخذوا: که بگیرند،استفاده کنند 🔹️الفارغة: خالی ( البيوت الفارغة: خانه های خالی) 🔸️کملاجیء للقتال: به عنوان پناهگاههایی برای مبارزه (جمع ملجاء: پناهگاه) 🔹️اضطروا: مجبور شدند 🔸️احدالبیوت الفارغة: يكی از خانه های خالی 🔹️اثناء عملیات عسکریة: در خلال عملیات نظامی 🔸️قائدنا البطل: فرمانده قهرمان ما 🔹️رسالة: نامه ای 🔸️اصحاب الدار: اهل آن خانه 🔹️معرباً فیها: اعرب/یُعربُ: اظهار می کرد در آن 🔸️عن اعتذاره لهم: عذرخواهی اش را برای آنها 🔹️انتم تعرفوننی: شما مرا می شناسید 🔸️قدقدَّمنا: تقدیم کردیم دادیم 🔹️أستَمیحکم عذرا: ( أي اطلب منكم عذراً ):عذرخواهی می کنم از شما 🔸️فقداضطررنا الی ذلک: مجبور شدیم به آن 🔹️دون اذنکم: بدون اجازه شما 🔸️ادَّیتُ صلاتی فیه: نمازم را در آن (این خانه) خواندم 🔹️دعوتُ: دعا کردم ،از خدا خواستم 🔸️انا مستعد: من آماده ام 🔹️لتعویض: برای جبران،برای تاوان دادن 🔸️کل ضرر طال بیتکم: (بهتر بود به جای طال،حَدَثَ می آورد): هر اتفاقی که به خانه تان رسیده. یا می‌گفت: طَلَّ بیتکم (رخ داد برای خانه شما) که به نظر همین باشه و اشتباه تایپی رخ داده باشه. 🔹️رقم هاتف: شماره ی تلفن 🔸️اتصلوا بي: به من زنگ بزنید 🔹️أرجوکم: خواهش می کنم 🔸️لکل ما تطلبون منی: هرچه که از من بخواهید 🔹️کی اُرضیکم: تا اینکه راضی تون کنم 🔸️لا یحق ضررا بدَنیاً بغیره: حق ندارد به دین کسی ضرر بزند 🔹️لایحق: حق ندارد 🔸️لیتصور کل واحد منا : بیایید تصور کنیم هر کدام از ما 🔹️لدرّاجة صديقه: برای دوچرخه ی دوستش 🔸️دون قصد: بدون قصد، غیر عمد
داستان دوازدهم «موعدنا صباح الغد» 🌿
داستان سیزدهم «افتراش الأرض» 🌿
🌼جلسه هفتم داستان خوانی-آنلاین🌼 امشب ساعت ۲۱ تا ۲۲ حتما ده دقیقه قبل از شروع در کلاس حضور داشته باشید. امشب کلاس در سایت قرار برگذار خواهد شد لذا نیاز به تهیه بلیط نیست. https://gharar.ir/r/f9a8a859 اگر تا الان به جمع ۱۱٠٠ نفری دوره رایگان ما ملحق نشدید روی لینک زیر بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/820969755C5d2ae66cbb
دانلود فیلم تدریس جلسه هفتمhttps://aparat.com/v/KlQOJ