eitaa logo
🌹علامت ظهور🤲
662 دنبال‌کننده
995 عکس
2.2هزار ویدیو
50 فایل
🌺 خدایا ما را در زمره سربازان امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف قرار
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀🍀🍀🍀     🌹🌹🌹🌹🌹 یکی از برادران روستای جمکران می‌گوید: «سال‌ها پیش که به مسجد جمکران مشرف می‌شدم از حاجی خلیل قهوه چی که در آن زمان خادم مسجد جمکران بود، شنیده بودم که فردی به نام حسین آقا، مهندس برنامه و بودجه با هدایت آقای حاج خلج قزوینی به مسجد جمکران مشرّف شده و شفا گرفته است. سال‌ها منتظر فرصت بودم که از نزدیک حاج خلج قزوینی را ببینم و جریان شفای آن مهندس که ضایعه نخاع کمر داشت و شفا گرفته بود را بپرسم تا این که به عنوان معلم به قریه جمکران آمدم و ظهرها برای خواندن نماز به مسجد می‌رفتم. یکی از روزها شنیدم که حاج خلج به مسجد تشریف آورده است. خدمت رسیدم و از ایشان خواستم که جریان را تعریف کند که گفت: روزی جلو قهوه خانه حاجی خلیل در روستای جمکران نشسته بودم. قبلاً شنیده بودم که شخصی به نام حسین آقا از قسمت نخاع دچار ضایعه شده و برای معالجه حتی به خارج هم رفته بود، ولی همه او را جواب کرده بودند. آن روز او را دیدم و از او خواستم که چند روزی با هم باشیم و به مسجد جمکران مشرف شویم، امّا حسین آقا گفت: فایده ای ندارد. من به بهترین دکترها مراجعه کرده و جواب نشنیده ام. من اصرار زیادی کردم. او پذیرفت. مدّت چهل روز با هم بودیم و به مسجد جمکران مشرف می‌شدیم. روز چهلم به حسین آقا گفتم: مواظب باش که امروز، روز چهلم است. با هم به صحرا رفتیم. مدتی قدم زدیم و دوباره به مسجد برگشتیم. وارد مسجد که شدیم به حسین آقا گفتم: خسته‌ام می‌روم اطاق بغل مسجد تا کمی بخوابم. حسین آقا گفت: من هم می‌روم نماز بخوانم. مدتی در اتاق خوابیدم. ناگهان سر و صدای زیادی در مسجد پیچید و من از خواب بیدار شدم. بیرون آمدم و دیدم حسین آقا که قبلاً کمرش ناراحت بود، سنگ بزرگی از لب چاه برداشت و پرتاب کرد و هیچ دردی در کمر احساس نکرد. به او گفتم: چه شده؟ 🍀🍀🍀🍀🍀 گفت: در مسجد نماز امام زمان علیه السلام را می‌خواندم. وقتی نمازم تمام شد، نشستم و آقا سیدی را پهلوی خود احساس کردم. ایشان دست خود را به پشت من کشید و فرمود: دردی در پشت تو نیست. و بعد فرمود: وقتی نماز امام زمان علیه السلام را خواندی، صلوات هم فرستادی؟ گفتم: خیر. فرمود: بفرست. 🌹🌹🌹🌹🌹 من پیشانی به مهر گذاشتم و صلوات می‌فرستادم. ناگهان به فکرم رسید که او مرا از کجا می‌شناخت و ناراحتیم را از کجا می‌دانست. سرم را از مهر برداشتم، امّا کسی را ندیدم و احساس کردم که هیچ ناراحتی ندارم» [کرامات حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - انتشارات جمکران https://eitaa.com/joinchat/3066429800Cc8eefbe7af