eitaa logo
علمدارکمیل
190 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
428 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @javanjavan2
مشاهده در ایتا
دانلود
در مسیر نور.pdf
967K
📍کتـــــابچـــــــه
🔰 | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۴۰۳/۰۳/۱۴ ♦️از زاویه‌ دید امام بزرگوار، میخواهم راجع به دو موضوع فلسطین و حادثه فقدان رئیس‌جمهور کلماتی را عرض کنم 💠۱.درباره مسئله فلسطین و طوفان‌الاقصی ✨آنچه امام بزرگوار درباره‌ آینده‌ فلسطین از ۵۰ سال قبل یا بیشتر پیش‌بینی کرده بودند، امروز بتدریج در حال تحقق است 🔻خلاصه‌ خواسته‌ امام بزرگوار در باب فلسطین: 👈 دل به مذاکرات سازش بسته نشود 👈باید خود مردم فلسطین در میدان عمل حقّ خودشان را بگیرند ⏪دو نقطه‌ اساسی در حادثه‌ طوفان‌الاقصیٰ: 📌طوفان‌الاقصیٰ، دقیقاً مورد نیاز منطقه بود 👈اینها یک توطئه‌ بزرگ بین‌المللی برای منطقه‌ غرب آسیا را با این عملیّات باطل کردند 📌طوفان‌الاقصیٰ یک ضربه‌ تعیین‌کننده‌ای به رژیم صهیونیست بود 🔻نظرات تحلیلگران غربی: ✍️رژیم صهیونیستی هشت ماه بعد از طوفان‌الاقصیٰ، به هیچ‌کدام از هدفهای حداقلی خود هم نرسیده ✍️طوفان‌الاقصیٰ رویدادی است که میتواند تغییر‌دهنده‌ قرن بیست‌ویکم باشد ✍️طوفان‌الاقصیٰ جهان را تغییر خواهد داد ❇️امروز علی‌رغم تبلیغات رسانه‌ها، مسئله‌ فلسطین، مسئله‌ اوّل دنیا است ✊در خیابانهای لندن، در میدانهای پاریس، در دانشگاههای آمریکا به نفع مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند 🛡ملّت فلسطین با وجود همه مشکلات و سختیها، از مقاومت روگردانی نکرد 👇رژیم صهیونیستی ⭕️ تحلیل غلطی از توانایی‌های جبهه‌ عظیم مقاومت کرد ⭕️در مقابل چشم مردم دنیا دارد بتدریج ذوب میشود 💠۲.درباره حادثه‌ تلخ فقدان رئیس‌جمهور عزیز و مغتنم، شهید رئیسی و همراهان ایشان ❇️همراهان ایشان هر کدام به نوبه‌ خود ارزشمند بودند: 💎مرحوم آقای آل هاشم 📌امام‌جمعه‌ فعال، مردمی و شایسته تبریز 📌نماینده رهبری در استان مهم آذربایجان شرقی 📌با قاطبه‌ مردم ارتباطات قلبی و دلی و کاری برقرار میکرد 💎مرحوم آقای امیرعبداللهیان 📌وزیر خارجه‌ فعال، پرکار، باابتکار 📌مذاکره‌کننده‌ قوی و باهوش و پایبند به مبانی و اصول ➕دیگران هم 💎چه استاندار آذربایجان 💎چه برادر مأمور حفاظت رئیس‌جمهور، 💎چه آن سه نفر عزیزی که مأمور پرواز بودند، ❇️آن‌طوری که افراد آشنای به آنها میگویند، ✅افراد شایسته و برجسته و مؤمنی بودند ♦️آقای رئیسی عزیز و همراهانش در راه 💎 پیشرفت کشور 💎خدمت به مردم 💎اعتلای جمهوری اسلامی ⏪کشته شدند، لذا مشمول آیه‌ «یُقتَلُ فی‌ سَبیلِ اللَّه» هستند ✨بنابراین، اینها را ما «شهدای خدمت» میدانیم، همچنان که مردم گفتند 🌟آقای رئیسی 🔹در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازه‌ای را به وجود آورد 🔸در مسائل خارجی، از فرصتها به بهترین وجهی استفاده کرد 🔹ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا بزرگ‌تر و برجسته‌تر کرد 🔸برای مردم، کرامت و عزت قائل بود 🔹به جوانها اعتماد میکرد 🔸به کسانی که به خود او بدی کرده بودند، با کرامت برخورد میکرد 🔹در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت ☝️هر کدام از اینها برای سیاستمداران ما یک سرمشق است 🏷پیامهای اجتماعات میلیونی مردم در عزاداری رئیس‌جمهور ✅ملت ایران پرانگیزه و خسته‌نشو است ✅میان مردم و مسئولان سطوح بالای کشور، دلبستگی عاطفی وجود دارد ✅مردم طرف‌دار شعارهای انقلابند ✅مردم قدردان خدمتگزاران خودشان هستند ☑️این مضامین مهم برخاسته‌ از اجتماعات مردم، در معادلات سیاسی منطقه اثر خواهد گذاشت 🔻یک مطلب مهم دیگر 👈کشور با وجود از دست دادن رئیس‌جمهور توانست آرامش و امنیّت خود را به طور کامل حفظ کند 💠درباره‌ مسئله‌ انتخابات 👌اینکه بعد از این حادثه‌ تلخ، مردم جمع بشوند با آراء بالا مسئول بعدی را انتخاب بکنند، 📡انعکاس این در دنیا انعکاس فوق‌العاده‌ای است؛ ☝️لذا انتخابات پیش‌رو بسیار مهم است ❇️این حماسه‌ انتخابات، مکمل حماسه‌ی بدرقه‌ شهیدان است 👇ملت ایران برای اینکه بتواند: ✔️ در معادلات پیچیده‌ بین‌المللی منافع خود را حفظ کند ✔️عمق راهبردی خود را تثبیت کند ✔️ظرفیت‌ها و استعدادهای طبیعی و انسانی خود را به مرحله‌ بروز و ظهور برساند و کام مردم را شیرین کند ✔️حفره‌ها و رخنه‌های اقتصادی و فرهنگی را پر کند ✅احتیاج دارد به یک رئیس‌جمهور فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب 👈در رقابتهای پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد ⛔️بدگویی کردن، تهمت زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمیکند 🍀خدای متعال هم دلهای مردم را ان‌شاءاللّه هدایت خواهد کرد به بهترین گزینه و ان‌شاءاللّه یک رئیس‌جمهور شایسته‌ برای ملّت ایران تعیین خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14 خرداد در هر سال علاوه بر آنکه سالگرد ارتحال جانگداز و جانسوز و جهانسوزِ بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی است، مناسبت مهم دیگری نیز دارد و آن هم سالگرد رهبریِ مقتدرانه امام خامنه‌ای است؛ حقیقت مهمی که کمتر به آن پرداخته می‌شود. رهبر جلیل‌القدری که از هر دو طرف پدری و مادری، سید و از تبار پیامبر اعظم و حضرت خدیجه و علی‌مرتضی و زهرای اطهر و امام حسین (علیهم‌السلام) هستند. به مناسبت به مناسبت سی و پنجمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه‌ای، خاطره ای بسیار زیبا و آموزنده از یکی از محافظان امام خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری شان را نقل می نماییم: 🌷روحیه اعلای خانواده شهدا «امام جمعه تهران که شدند این کار را شروع کردند و هم‌چنان هم ادامه دارد. افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تک‌تک این محله‌های خود شما را من حداقل می‌دانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند. حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. به‌همین‌خاطر می‌دانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحال‌ترین لذتی که آدم می‌خواهد ببرد را دارد. بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی فقط یک فرزند داشتند كه آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچه‌شان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آن‌ها با افتخار می‌گویند، ولی ما که می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، آن خستگی را احساس می‌کنیم. بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازی‌آباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان این‌قدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت می‌کرد که یکی دو بار آقا گریه کرد. این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدم‌هایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شيعه، چه سني، چه مسيحي و... صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهای‌شان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند. کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم به گوشم. موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو. کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما. گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم. - داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید -‌، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
☀بدون اجازه صاحبخانه وارد خانه نشدند دخترها گفتند: چه شد؟ گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید. این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که بايد كنار در مي‌ايستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمایید. گفت شما؟ نه این‌که ما را نمی‌شناخت، گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده. گفت: کس دیگری نیست؟ یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم آقا شما بفرمایید داخل. گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم. معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند. من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل. لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل. گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند. چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند. يكي از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم. رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟ گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم. گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتي. گفتم: ببخشید، پدرتان؟ گفتند، مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند، یکی داشتیم شهید شده. گفتیم، بزرگتری، کسی؟ گفتند، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند. فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافه‌ات تابلو است. در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟ بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهايت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم. رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند.
☀مادر شهيد گفت: امروز فهميدم كه علي(ع) كيست دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟ گفتند: دانشجو هستند. آقا خيلي تحسینشان کرد و با این‌ها كلي صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟ این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟ آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم. بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوة شما را می‌خورم. این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم. چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد. آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم. توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش F14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالاي صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران مي‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید. ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است. دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند. مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضي چيزها را. می‌گفتند، در دین شما بانویی - که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است - را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست. امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌اي كه داريد، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است. ... ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم.»
✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امام جواد (علیه السلام) امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران تعقیب میکند. ۱۳۶۲/۶/۱۷ 🗓 ۲۹ ذی‌القعده، سالروز شهادت امام جواد(علیه‌السلام) 💻 Farsi.Khamenei.ir
24.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالروز شهادت امام جواد(علیه‌السلام) در مهدیه تهران ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: زندگى امام جواد در میان ائمه، تقریباً یک زندگى منحصر به فرد و کم‌نظیرى است، اگر نگوییم بى‌نظیر؛ براى اینکه این بزرگوار با اینکه دوران امامتشان کوتاه نبود - یعنى هفده سال تقریباً دوران امامت این بزرگوار بود - اما بیست‌وپنج سال بیشتر عمر نکردند. ۶۴/۵/٢۶ 🗓 ۲۹ ذی‌القعده، سالروز شهادت امام جواد(علیه‌السلام) 💻 Farsi.Khamenei.ir
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام جواد علیه السلام:هركه از مدارا كردن فاصله گيرد، ناخوشايندى به او نزديك شود 📚الدرّة الباهرة صفحه39
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 زمان ازدواج حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از زبان خودشان در مصاحبه تلویزیونی 🗓‌ یکم ذی‌الحجه، سالروز ازدواج امام علی(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و 🖥 @khamenei_reyhaneh
❤️ ماجرای ازدواج حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🗓 یکم ذی‌الحجه، سالروز ازدواج امام علی(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و 🖥 @khamenei_reyhaneh
♦️ستاد بزرگداشت سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) شهرستان اسلامشهر برگزار می نماید: 📍 مسابقه کتابخوانی از کتابچه: 📘 در مسیر نور 📘 «شامل بیانات مقام معظم رهبری (مدظله) در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ه) در سه سال اخیر» ♦️همراه با جوایز ارزنده ♦️ 📙📙جهت شرکت در مسابقه فایل کتابچه را مطالعه و پاسخ ده سوال مطرح شده را در قالب یک عدد ده رقمی به سرشماره 30007650002846 پیامک نمایید. ⏰زمان برگزاری: از ۱۴ خرداد ماه سال‌جاری به مدت ۱۵ روز این پست و دو پست بعدی شامل پرسشنامه و کتاب مسابقه را برای دوستانتان در گروهها و کانالهایتان ارسال نمایید. اطلاعات تکمیلی و معرفی برندگان در کانال «اسلامشهر خبر» مرجع خبری شهرستان اسلامشهر👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2715877411C91a0584768
❇️ 📕 🦋 ✍شاعر: 📕 فرموده است در نصر رب کریم مکه چه بوده ماجرای فتح عظیم مکه از ظلم خسته بودند مردم در آن زمانه هر آدم ستمگر بت داشت توی خانه آمد رسول اسلام(ص) با آیه های توحید بر مکه و مدینه نور امید تابید لطف خدا را همه با چشم خویش دیدند بدون جنگ و ستیز به پیروزی رسیدند ❌کپی فقط با نام شاعر ❌ ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
💢 💢شعر ✍شاعر: بگو آن رب یکتا ندارد مثل و همتا عزیز و بی همانند ندارد یار و فرزند کریم و چاره ساز است همیشه بی نیاز است همیشه هست و باقی ست کسی همتای او نیست ❌کپی فقط با ذکر نام شاعر❌ ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
☝.mp3
472.9K
💢تلاوت 🙏روزتان به نور آیات قرآن منور📕❤️ ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
1_3754288743.pdf
1.33M
☀️سی و پنجمین سالگرد آغار رهبریِ مقتدرانه ی امام خامنه ای گرامی باد. ✅پیشنهاد مطالعه 🌷چکیده کتاب تولید اقتدار آفرین 🍀کتابی که خیلیها پس از مطالعه آن گفته اند که تازه رهبری را شناختیم و خیلی متأسفیم که خارجیها و حتی دشمنان تا این حد رهبر ما را می شناسند و ما اطلاعاتم کم است. 🌺در کتاب تولید اقتدارآفرین از مظلومیت دیدگاهها و کارکرد رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای و در عین حال اقتدار و عظمتِ شخصیت و دیدگاهها و رهبریِ امام خامنه ای و همچنین اِشراف و اطلاع رهبری از مباحث تخصصی و کارشناسی به ویژه اِشراف بی نظیر در مباحث تولیدی و دیدگاههای متعدد و بسیار عمیقِ کارشناسانه در عرصه تولید صحبت شده است و مستندات متعددی از اظهارات دوست و دشمن، ایرانیان و جهانیان، شخصیتها و سیاستمداران و رسانه های داخلی و بین المللی در این زمینه ها ذکر شده است. 🌿چکیده منتشر شده شامل هشتاد درصد مطالب کتاب و مطالب اصلی است.
📝 شهید جمهور، سرمشق رؤسای جمهور؛ چگونه در انتخابات هشت تیر کام ملت شیرین می‌شود؟ 📢 هفته نامه‌ی «خط حزب‌الله» منتشر شد. 🖼 چاپ و توزیع به همت نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور 📥 نسخه چاپی را از اینجا دریافت کنید.
📘 اصحاب فیل 🌅در زمان های دور در سرزمین یمن مردی بنام ابرهه زندگی می کرد . او حاکمی بی ایمان و ظالم بود . یک روز ابرهه شنید که همه مردم برای عبادت به شهر مکه می روند .🕋 ابرهه خیلی ناراحت شد. او با خود گفت : باید کاری کنم که مردم به مکه نروند و برای زیارت به یمن بیایند . ابرهه تصمیم گرفت عبادتگاهی بهتر  از کعبه بسازد .🏛 او دستور داد صدها  کارگر و بنّا آماده کار شوند . کارگر ها شب و روز کار کردند . بعد از چند ماه ساختمان بسیار بزرگی با سنگ های زیبای مرمر و مجسمه های دیدنی ساختند . ابرهه به مردم دستور داد آن خانه را زیارت کنند . ولی مردم با ایمان حرف او را گوش نکردند و مثل قبل به زیارت خانه کعبه می رفتند . ابرهه که ناراحت شده بود ، مردم را اذیت و آزار می کرد . بالأخره مردم از کارهای ابرهه خسته شدند و عباتگاه او را آتش زدند .🔥 ابرهه از این کار خشمگین شد و فریاد زد : من به زودی به شهر مکه حمله میکنم و با فیل بزرگ خانه کعبه را از بین می برم . 🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘 ابرهه با لشگر فیل سوارش به راه افتاد و شب هنگام به مکه رسید . مردم مکه با شنیدن این خبر به  کوه های اطراف شهر پناه بردند . ☀️صبح روز بعد ابرهه دستور داد تا فیل بزرگ را بیاورند . اما لشکریان هر چه تلاش کردند ، نتوانستند فیل را به حرکت وادار کنند . فیل به جای آن که به سوی مکه برود ،  بسوی سرزمین یمن شروع به حرکت کرد .ابرهه که از آمدن فیل ناامید شده بود با عصبانیت بر اسبی سوار شد تا لشکر رابسوی مکه حرکت دهد . در همین وقت تعداد بسیار زیادی پرندة کوچک در  آسمان مکه دیده شدند . هر پرنده چند سنگریزه در نوک و چنگال های خود داشت. پرنده ها به لشکر ابرهه حمله کردند . آنها سنگریزه ها را بر سر ابرهه و سربازانش انداختند . سنگریزه ها با شدت به سر و بدن آنها می خورد و بدنشان را سوراخ و زخمی می کرد . سرانجام ابرهه و لشکرش بدون اینکه بتوانند وارد شهر مکه شوند با قدرت خداوند بزرگ از بین رفتند و خانة کعبه همچنان پابرجا و استوار باقی ماند. ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh