eitaa logo
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
1.5هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
157 فایل
﷽ 💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠 جلسات هفتگی چهارشنبه شب ها -اطلاع رسانی مراسمات -بارگزاری تصاویر،صوت،فیلم -بارگزاری مطالب و اشعار مذهبی _تاسیس ۱۳۷۹ _آیدی خادم هیئت @alamdar112
مشاهده در ایتا
دانلود
28 صفر. 🏴🏴🏴 1 _ شهادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله شهادت جانگداز و مظلومانه ی اشرف مخلوقات خاتم الأنبیاء محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله در سال 11 هـ در سنّ 63 سالگی (1) به وسیله ی سَمّ (2) بوده است؛ و طبق روایاتی عایشه و حفصه آن حضرت را مسموم کرده اند ! (3) در 24 صفر بیماری پیامبر صلّی الله علیه و آله شدت یافت. (4) پیامبر صلّی الله علیه و آله هنگام بیماری فرمودند : حبیبم را نزد من حاضر کنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر صلّی الله علیه و آله روی مبارک خویش را بر گردانیدند و فرمودند : «حبیبم را نزد من حاضر کنید». سپس دنبال حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد ایشان را نزد خود خواندند و کلماتی به حضرت فرمودند. هنگامی که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام از نزد آن حضرت خارج شدند، عُمَر و ابوبکر به ایشان گفتند : «خلیلت به تو چه گفت» ؟ فرمود : «هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز می شود». (5) ← وصایای پیامبر صلّی الله علیه و آله پیامبر صلّی الله علیه و آله در لحظات آخر عمر خود وصیّت هایی به امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند و جبرئیل و میکائیل و ملائکه ی مقرّبین را بر آن وصیّت شاهد گرفتند. از جمله ی آن کلمات که جبرئیل به پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرمود و امیر المؤمنین علیه السلام می شنیدند، این بود : «حقّت را می بَرند و خُمست را غصب می کنند و پرده ی احترامت (حرمتت) را می دَرَند و محاسنت به خون سرت رنگین می شود». امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند : «هنگامی که آن کلام را فهمیدم، فریاد زدم و با صورت بر روی زمین افتادم». 👇👇👇 📚 منابع : 1. مسار الشیعة : ص 27. و ... . 2. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ج 2، ص 838 _ 837. و ... . 3. تفسیر قمی : ج 2، ص 376. و ... . 4. مستدرک سفینة البحار : ج 6، ص 295. وقائع الشهور : ص 55. 5. کافی : ج 1، ص 296، ج 8، ص 147. بحار الأنوار : ج 22، ص 465 _ 461.
☀️ داستان این هفته: دیدار 🔻یک ضرب المثل معروف بین ما کبوتر ها🐦 هسته که شما ادم ها هم زیاد از ان استفاده میکنید: کبوتر با کبوتر باز با باز کندپرواز ⁉️میدانید برای چه این مطلب را گفتم: برای اینکه که بگویم ادم های خوب باید با ادم های خوب رفت و امد کنند و به زیارت و دیدار انها بروند.😌 رفتن به زیارت آدم های خوب حتی بعد از شهادت🌷 یا مرگ انها فایده های زیادی دارد .😊 هم در رفتار و هم در گفتار خود به این موضوع توجه داشتند.👌 یادم هست تا وقتی که در مدینه بودیم ، خیلی به زیارت قبر پاک پیامبر (صلی الله علیه و اله) اهمیت می‌دادند💯 یک روز که لب حوض نشسته بودم تا چند قطره💧 آب بخورم ، دیدم امام به شیعیان فرمود: 📝هرکس قبر مومنی را زیارت کند و دست روی قبر او بگذارد و هفت مرتبه سوره را بخواند از سختی های قیامت در امان خواهد بود. 😍 یادم هست که بارها دیدم آقا برای امام حسین علیه السلام 💚 گریه میکرد 😭و مردم را به زیارت کربلا سفارش می فرمود. یکی از همان روز ها پیرمردی عصا زنان خودش را به امام رساند و گفت: رضا جان! من خیلی دوست دارم هر سال به زیارت جدتان امام حسین علیه السلام 💚بروم و یا مرتّب به مدینه بیایم و شما را زیارت کنم اما توانش را ندارم چه کنم😔 امام با لبخندی دلنشین فرمود: هرکس نمیتواند به زیارت ما برود پس دوستان صالح ما را زیارت کند تا خداوند ثواب زیارت ما را به او بدهد.😍 ...
╰✰🌼﷽🌼✰╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💐 تشرف حسن بن مثله جمکرانى (دستورساخت بنای مسجد جمکران) ✍🏼شیخ بزرگوار، حسن بن مثله جمکرانى (ره )، مى گوید: شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال نود و سه، در خانه ام خوابیده بودم.  ناگاه نیمه شب جـمعى به در منزل آمدند و مرا از خواب بیدار کرده و گفتند: برخیز و دعوت امام مهدى صاحب الزمان (عج ) را اجابت کن که تو را خواسته اند. برخاستم و آماده شدم و به آنها گفتم : بگذارید پیراهنم را بپوشم . صدایشان بلند شد: "هو ما کان قمیصک"، یعنى این پیراهن مال تو نیست. خـواستم شلوار را بپوشم . صدایشان آمد که "لیس ذلک منک فخذ سراویلک"، یعنى این شلوار، شلوار تو نیست . شلوار خودت را بپوش . من هم شلوار خودم را پوشیدم . خواستم به دنبال کلید در خانه بگردم . صدایى آمد که "الباب مفتوح" ، یعنى در بازاست . وقتى از منزل خارج شدم، عده اى از بزرگان را دیدم . سلام کردم . جواب دادند وخوش آمد گویى کردند. بعد هم مرا، تا جایى که الان محل مسجد است، رساندند. وقتى خوب نگاه کردم، دیدم تختى گذاشته شده و فرش نفیسى بر آن پهن است وبالشهاى خوبى روى آن قـرار دارد. جـوانـى سى ساله بر آن تخت نشسته و به بالش تکیه کرده است . پیرمردى در مـحـضـرش نشسته و کتابى در دست دارد و برایش مى خواند، و حدود شصت مرد در آن مکان در اطراف او نماز مى خوانند: بعضى از آنها لباسهاى سفید و بعضى لباس سبز به تن داشتند. آن پیرمرد حضرت خضر (ع ) بود. او مرا نشانید. 🌼امام زمان، حضرت بقیه اللّه الاعظم ارواحنافداه مرا به نام خودم صدا زده و فرمودند: برو به حسن بن مسلم بگو، تو چند سال است که این زمین را آباد مى کنى و مى کارى و ما آن را خراب مى کنیم و پنج سال است که در آن کشت مى کنى . ... 📚برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى الحسان 💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖 ∞═┄༻↷🌼↶༺┄═∞