﷽
🌹 #فصل_سوم: در ذکر جمعی از اکابر اصحاب مولی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌹
#قسمت_شصت_و_هفتم
🌷 در ذکر میثم بن یحیی التماز 🌷
🌸 چون مختار را بیرون برد که بکشد پیکی از جانب یزید لعنه الله رسید و نامه آورد که مختار را رها کن و او را رها کرد پس میثم را طلبید و امر کرد که او را بر دار کشند بر دَرِ خانهٔ عمروبن الحریث و در آن وقت عمرو دانست که مراد میثم چه بوده است پس جاریهٔ خود را امر کرد که زیر دار او را جاروب کند و بوی خوشی برای او بسوزاند پس او شروع کرد به نقل احادیث در فضایل اهلبیت و در لعن بنی امیه و آنچه واقع خواهد شد از قتل و انقراض بنی امیه چون به ابن زیاد گفتند که این مرد رسوا کرد شما را، آن ملعون امر کرد که دهان او را لجام نمودند و بر چوب دار بستند که سخن نتواند گفت چون روز سیم شد ملعونی آمد و حربه در دست داشت و گفت بخدا سوگند که این حربه را به تو می زنم با آنکه می دانم روزها روزه بودی و شب ها به عبادت حقتعالی ایستاده بودی پس حربه را بر تهیگاه او زد که به اندرونش رسید و در آخر روز خون از سوراخ های دماغش روان شد و بر ریش و سینهٔ مبارکش جاری شد و مرغ روحش به ریاض جنان پرواز کرد و شهادت او پیش از آن بود که حضرت امام حسین علیه السلام وارد عراق شود به ده روز.
ایضا روایت کرده است که چون آن بزرگوار به رحمت پروردگار واصل شد هفت نفر از خرما فروشان که هم پیشهٔ او بودند شبی آمدند در وقتی که پاسبانان همه بیدار بودند و حقتعالی دیدهٔ ایشان را پوشانید تا ایشان میثم را دزدیدند و آوردند و به کنار نهری دفن کردند و آب بر روی او افکندند و هر چند پاسبانان تفحّص کردند از او اثری نیافتند.
📚 منتهی الآمال
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯