﷽ 🌹 #فصل_سوم: در ذکر جمعی از اکابر اصحاب مولی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌹 #قسمت_پنجاه_و_دوم 🌷 در ذکر عدی بن حاتم طائی 🌷 🌸 بالجمله عدی بن حاتم بدست حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اِسلام آورد و به حکم وَ بِاَبِهِ اقْتَدیٰ عَدِیٌّ فِی الکَرَمِ عدی مردی صاحب جود و سخاوت بود. گویند وقتی مرد شاعری به نزد وی آمد و گفت یا اَبا طریف تو را مدحی گفته ام گفت تأمل کن تا تو را آگاه کنم از مال خود که به تو عطا خواهم کرد تا بر حسب عطا مرا مدح گوئی و آن هزار هزار درهم و هزار میش و سه بنده و اسبی است، اکنون بگوی. پس شاعر مدح خود را انشاد کرد و عدی ساکن کوفه گشت و در جمل و صفین و نهروان ملازمت رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام داشت و در جمل یک چشم او به جراحت نابینا شد، و در سنه شصت و هشت در کوفه وفات کرد. وقتی در ایام معاویه بر معاویه و فود کرد معاویه گفت ای عدی چه کردی با پسرهای خود که با خود نیاوردی؟ گفت در رکاب امیرالمؤمنین کشته شدند. که خبر ده مرا از لشکر من و لشکر برادرت؟ فرمود گذشتم بر لشکر برادرم دیدم قُتِلَ وَ بَقیت. یعنی معاویه گفت علی در حق تو انصاف نکرد که فرزندان تو را کشت و فرزندان خود را باقی گذاشت، عدی گفت من با علی انصاف ندادم که او کشته شد و من زنده ماندم: (دور از حریم کوی تو بی بهره مانده‌ام/ شرمنده مانده‌ام که چرا زنده مانده‌ام) معاویه گفت دانسته باش که هنوز قطره‌ای از خون عثمان باقی است که سترده نمی شود مگر به خون شریفی از اشراف یمن، عدی گفت سوگند با خدای آن دل ها که آکنده بود از خشم تو هنوز در سینه های ما است و آن شمشیر ها که تو را با آن قتال می دادیم بر دوش های ما است. همانا اگر از دَرِ خدیعت و غدر شبری با ما نزدیک شوی در طریق شر شبری تو را نزدیک شویم، دانسته باش که قطع حلقوم و سکرات مرگ بر ما آسان تر است از اینکه سخنی ناهموار در حق علی علیه السلام بشنویم و کشیدن شمشیر ای معاویه به انگیزش شمشیر است، معاویه مصلحت وقت را در جنبش و غضب ندید، روی سخن را بگردانید و مستوفیان خود را امر کرد که کلمات عدی را مکتوب سازید که همه پند و حکمت است. 📚 منتهی الآمال 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 ❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇 ╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮ @abasalehal_mahdi ╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯