﷽
#فصل_سوم: در ذکر جمعی از اکابر اصحاب مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_چهل_و_ششم
🍃 در ذکر عبدالله بن جعفر الطیار 🍃
🌴 در مجالس است که او اول مولودی است از اهل اسلام که در ارض حبشه متولد شده و بعد از هجرت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم در خدمت پدر خود به مدینه آمدند و به شرف ملازمت حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فائز شدند از عبدالله بن جعفر مرویست که گفت من یاد دارم که چون خبر فوت پدرم جعفر به مدینه رسید حضرت پیغمبر به خانهٔ ما آمدند و تعزیت پدرم رسانید و دست مبارک بر سر من و سر برادر من فرود آورد و بوسه بر روی ما زد و اشک از چشمش روان شد به حیثیتی که بر محاسن مبارکش متقاطر می شد و می فرمود که جعفر به بهترین ثوابی رسید اکنون خلیفهٔ وی تو باش در ذریهٔ وی به بهترین خلافتی و بعد از سه روز باز به خانهٔ ما آمد و همگی را بنواخت و دلداری نمود و از لباس تعزیه بیرون آورده در حق ما دعا کرد و به مادر ما اسماء بنت عمیس فرمود که غم مخور من ولی ایشانم در دنیا و آخرت. عبدالله به غایت کریم و ظریف و حلیم و عفیف بود، سخای او به مرتبهای بود که او را بحر جود می گفتند.
آوردهاند که بعضی او را در کثرت سخا عتاب نمودند، او در جواب گفت مدتی است که مردم را معتاد به انعام خود ساخته ام از آن می اندیشم که اگر انعام خود را از ایشان قطع نمایم خدای تعالی نیز عطای خود را از من قطع نماید.
ابن شهر اشوب روایت کرده است که روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به عبدالله بن جعفر گذشت و او در کودکی بازی می کرد و خانه از گِل می ساخت حضرت فرمود که چه می کنی این را؟ گفت می خواهم بفروشم فرمود که قیمتش را چه می کنی؟ گفت که رطب می خرم و می خورم. حضرت دعا کرد که خداوندا در دستش برکت بگذار و سودایش را سودمند گردان پس چنان شد به برکت دعای آن حضرت که هیچ چیز نخرید که در آن سودی نکند و آنقدر مال بهم رسانید که بجود و بخشش او مثل می زنند و اهل مدینه که قرض می کردند وعده می دادند که چون وقت عطای عبدالله بن جعفر شود دین خود را ادا می کنیم و روایت شده که او را ملامت می کردند در کثرت بخشش وجودش.
📚 منتهی الآمال
🍃 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 🍃
❣کانال مـــنتظران ظہور❣👇
╭┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╮
@abasalehal_mahdi
╰┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅╯