فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید| رهبر معظم انقلاب پس از خواندن کتاب خاطرات #حاج_میرزا_سلگی گفتند:
❇️ "واقعاً اگر ممکن بود برای من، پا میشدم میرفتم همدان، دیدن این مرد".
#آب_هرگز_نمیمیرد
😊 @de_bekhand ☺️
📸تصویری کم تر دیده شده از
شهید #حاجقاسمسلیمانی
🌱 إلَهِـي هَبْ لِي قَلْباً
يُدْنِيهِ مِنْڪَ شَوْقُهُ . . .
معبود من!
به من قلبی ببخش
که با بال اشتیاق به سوی تو پر بکشد
انقطاع إلی الله؛ مقدمهٔ شهادت .....
فرازی از مُناجات شعبانیه✨
#خداحافظ_شعبان 😢
🌺 کانال #جایی_نوشته_بود:
🆔 @jayi_neveshte_buod
هدایت شده از مبارز
رسیدگی به مشکلات
یکی از طلاب خارجی نقل می کرد که وقتی وارد ایران شدم، ویزا نداشتم و حتی از داشتن حداقل امکانات محروم بودم . بعد از مدتها سعی و تلاش، چون جایی برای ماندن نداشتم از ماندن در حجره دوستان خجالت می کشیدم، مجبور شدم مدتی را در مسجد جمکران اقامت گزینم . چند روزی که آنجا ماندم، به امام زمان علیه السلام توسل پیدا کردم . همان شب در عالم رؤیا دیدم کسی به من فرمود: فردا شب مقام معظم رهبری به مسجد جمکران خواهند آمد، مشکل خودت را بنویس و تقدیم ایشان کن . من از خواب بیدار شدم، نامه ای نوشتم و منتظر ماندم . فردا شب در نیمه های شب دیدم مقام معظم رهبری با چند نفر وارد مسجد جمکران شدند و من با تعجب به خاطر رؤیای صادقه، نمی دانستم چه کنم . جلوتر رفتم و نامه ای که در دست داشتم خدمت مقام معظم رهبری تقدیم کردم و طولی نکشید وقتی که به مرکز جهانی رجوع کردم به من گفتند: جواب نامه شما رسیده و شما پذیرش شده اید و به این صورت مشکل بنده با عنایت مقام معظم رهبری حل شد .
حجة الاسلام حسین جلالی
🔘به همراه مبارز مسلح شوید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2921267208C260ef2f622 🇮🇷
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
دلنوشته زینب سلیمانی به یاد پدر| من به فدای خواهر حسین(ع)
🔹«وقتی عظمت حضور مردم را دیدم که چه با شکوه و با عزت و با تمام وجود برایتان به میدان آمدند، دلم کمی آرام گرفت».
🔹«بابای عزیزتر از جانم چه قدر خوب شد نام مرا زینب گذاشتید. مادرم میگفت شما وقت انتخاب اسمم گفتید «بعدها متوجه میشید چرا اسم زینب را انتخاب کردم برای دخترم».
🔸همیشه به من میگفتید عزت دست خداست و بدانید اگر گمنامترین هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد، میبینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش میگیرد.
@jaarchi
هدایت شده از 💕 مـسـیـر عـاشـقـے💕
✅ #مکتب_سلیمانی
📖 #به_وقت_کتابخوانی
🔰 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی :
یقین بدانیم این انقلاب شکست ناپذیر است. ماها امتحان میشویم. خودمان را با تحلیلهای غلط و بیخود سرگرم نکنیم! این بنای الهی است ...
۱۸۰ کشور در این دنیا وجود دارد؛ واللهالعظیم واللهالعظیم واللهالعظیم، هیچ کشوری در جهان اسلام وجود ندارد إلّا اینکه زیر سیطرهی صلیبیها باشد، جز جمهوری اسلامی ایران. و این هنر امام بود ...
همهی این فشاری که روی ما هست، برای این است که ما را از خروش بیندازند ...!
📚 حاج قاسم/ ص۷۳
#امام_زمان #شهدا
#ماه_رمضان #رمضان
➖➖➖➖➖➖➖
💌 مـسـیـر عـاشـقـے
eitaa.com/joinchat/4149149732Cbfbc75ad7b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 وقتی که استاد انصاریان طاقت دیدن تصاویر شهادت شهیدحاج قاسم سلیمانی را نداشت...
🏴 @alamdarehosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 تصمیم یکبارهی رهبر انقلاب برای رفتن به گلزار شهدا بدون محافظین
🏴 @alamdarehosein
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی:
💠خدایا ! به آن تپش قلبها قسمت میدهیم ...
💠خدایا ! به آن ردپاهاقسمت میدهیم...
💠خدایا ! به آن نمازها که در کنار این نهرها خوانده شد ...
💠خدایا! به آن جوانهای عاشقی که تو این سنگرها و کنار این نخلها شهید شدند ...
💠خدایا! به آن جنازههای توی اروند که برنگشتند ...
💠خدایا ! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب اونها قسم ات میدهیم ...
💠خدایا !عاقبت مارا ختم به شهادت کن.
💠خدایا! به این آبی که این بچهها در دلش حرکت کردند قسم ات میدهیم ...
جز شهادت برای ما مخواه
#حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
🌹آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگندههای آمریکایی
✍خاطره شهید شهید حسین پورجعفری :
بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم میرفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشمهایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان میپلکیدند. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشمهایش را باز کرد. خونسرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند.
هواپیما میخواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده میشیم، تو دوباره تیکاف کن.
تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن.
تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.
#حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
#همراز_با_شقایق
۱. محسن حاجیبابا (فرمانده عملیات سپاه غرب کشور)
۲. جعفر جنگروی (اولین فرمانده سپاه خرمشهر، از همرزمان حاج احمد متوسلیان در سوریه و لبنان، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهداء)
۳. عباس شعف (فرمانده گردان میثم تمار تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص))
◀️ تکهای از بدن شهید محسن حاجی بابا در بازی دراز ماندگار شد. شهیدی که میگفت: "میخواهم به گونهای شهید شوم که حتی تکههای بدنم را نتوانند جمع آوری کنند."
◀️ سرهنگ بهرامیان میگوید: «شهید حاجی بابا وقتی میبیند که دوستانش شهید شدهاند به دوست خودش حسین خدابخش گفته بود دعا کن با گلوله توپ شهید بشویم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم میتوانیم مطمئن شویم که خداوند گناهانمان را بخشیده است.»
🗓 سالروز شهادت سردار #محسن_حاجیبابا فرمانده عملیات سپاه غرب کشور و فرمانده محور سرپل ذهاب
🏴 @alamdarehosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقب وایستیم، ترسو بار میاییم!
شهید حسن باقری
🏴 @alamdarehosein
📸 سیره حاج قاسم در سحرهای ماه رمضان :
🌷 در ماه مبارک رمضان، هر شب ٢ساعت قبل از اذان صبح بیدار ميشدند و نافله و قرآن و دعای سحر را ميخواندند و به سجده طولانی ميرفتند و استغفار ميكردند.
#حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
مـن ندانم
به نگاه تو چه رازیست نهــــان:)
که من آن راز تـوان دیدن و
گـفـتن نتـوان..
🏴 @alamdarehosein
✍سردار قاسم سلیمانی :
مهم ترین جاذبهای که این جوان ها را به سمت خود میکشاند، جاذبهی شهادت است. جاذبهی شهادت یعنی حیات ابدی. یعنی همین که امام فرمودند: ما از درک مقام شهدا عاجزیم همین بس که آنها عند ربهم یرزقون اند، که پای همه میلنگد در تفسیر و تحلیل و فهم این آیه. اشتیاق به شهادت جاذبهی کوچکی نیست. این تیزهوشی میخواهد، این یک عامل بزرگ و جذاب است مثل یک مدار مغناطیسی عظیم است. انسان های مستعد را به سمت خود میکشد این کاری به فرمان حکومتی ندارد. راه را هم ببندند، راه پیدا میکنند
#حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 گلایه سپهبد قاسم سلیمانی به جایگاه امام و آیتالله خامنهای در سیستم آموزشی کشور و حوزه علمیه به مناسبت روز معلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🏻ادای احترام نماینده سازمان بهداشت جهانی ؛ دکتر کریستف هلمن به سردار سرافراز ؛ شهید حاج قاسم سلیمانی
حین بازدید از فعالیتهای مقابله گروههای جهادی و مردمی با کرونا
| #خاطرات_الشهدا |
دوران سربازیام بود و هر ۶ روز یکبار باید در دانشگاه پست میدادم.
سحرِ یکروز سرد زمستانی، قرار بود از ساعت 3 تا 5 صبح من پست بدهم
آن شب برف میبارید. ساعت را کوک کردم و خوابیدم اما دیر بیدار شدم.
سریع لباسم را پوشیدم و از بس دیر شده بود از پوشیدن اورکت و دستکش و کلاه صرفنظر کردم.
به سرعت به سمت اسلحهخانه دویدم و اسلحه را گرفتم و رفتم سر پست نگهبانی. هوا به شدت سرد بود. دوساعتی حسابی سرما خوردم و میلرزیدم. نگهبانیام که تمام شد اسلحه را تحویل دادم.
دستهایم بیحس شده بودند. تا دفتر کارم به دنبال جایی میگشتم که دستهایم را گرم کنم. در همین حال بودم که عباس مرا دید.
وقتی متوجه شد سرما امانم را بریده، دستهایم را توی دستهایش گرفت و بوسید.
گفت:«دستهای نگهبان وطن رو باید بوسید.» پرسید:«چرا دستکش دستت نکردی؟» تا خواستم جواب بدهم سردار اباذری صدایش کرد. گفت میبینمت و رفت.
بعد از یکساعت آمد و یکجفت دستکش برایم آورد.
گفتم:«دستکش دارم، دیشب وقت نکردم دستم کنم.» گفت:«آدم هدیه رو پس نمیده»
این مهربانی را هرگز فراموش نمیکنم...🍃
🔖 لرستانی-سرباز وظیفه دانشگاه
شهید مدافع حرم
#شهید_دانشگر
🏴 @alamdarehosein
🌹ماجرای حضور غافلگیر کننده سردار سلیمانی در یک جلسه مهم شبانه
✍️سرهنگ زهرایی رییس بسیج سازندگی کشور : در ماجرای سیل در حمیدیه و سوسنگرد به ما خبر دادند که «سردار حاج قاسم سلیمانی» در منطقه حضور پیدا کرده است. همان موقع بود که ایشان بیخبر به جلسه آمد. خیلی زود و صریح مخالف تخلیه شهر شد.
*سال گذشته سیل در حمیدیه و سوسنگرد جولان میداد. بارشها هنوز بیامان بود. وسط روز بود که به سوسنگرد رسیدیم. فرمانداری کامیونها را در خیابانها قرار داده بود. از طرفی خودروهایی به محله ها اعزام کرده بود. با بلندگو از مردم محلهها خواسته میشد که هر چه زودتر شهر را تخلیه کنند. هشدار میدادند که سیل بیرحم است و هر که بماند جانش پای خودش. حدود ساعت ۱۱ شب بود که جلسه گذاشتیم. به ما خبر دادند که «سردار حاج قاسم سلیمانی» در منطقه حضور پیدا کرده است.
*همان موقع بود که ایشان بیخبر به جلسه آمد. کیفیت و احوالات و تصمیمگیریهای ایشان طوری بود که خیلی از میدان جنگ دیدهها او را نفس مقاومت میدانستند. یعنی همه رفتارهای او در مسیر مقاومت شکل گرفته بود. خیلی زود و صریح مخالف تخلیه شهر شد. گفت این مردم بروند چه کسی در شهر بماند؟ اصلا چرا باید بروند؟ در ۸ سالی که اینجا بمباران و محاصره و اشغال شد همین مردم ماندند و مقاومت کردند و این شهر ها را پس گرفتند. حالا به خاطر یک سیل ناقابل بروند؟سکوت شد. شاید باورش سخت باشد اما ایشان ۱۰ دقیقه حرف زد و در این دقیقهها ناگهان همه چیز متحول شد.
* از فردای آن روز دیگر از هیچ بلندگویی صدای هشدار برای تخلیه شهر بلند نشد. حاج قاسم مردم و جوان ها را به سال های دفاع مقدس برد.گفت یادتان هست این شهرتان را محاصره و اشغال کردند و همین خود شما بودید که سنگر ساختید و رزمنده شدید و آن را پس گرفتید. حالا هم سیل آمده. بمانید و سنگر بسازید و خانه و شهر را نجات بدهید. به یک روز نکشید که پیر و جوان این شهرها شروع به پر کردن خاک در گونی ها کردند.
*دور تا دور مرز شهر سیل بند کشیده شد و این غائله با همین چند دقیقه از ظهور و بروز روح مقاومت آن شهید بزرگوار و فرمانده بیبدیل جمع شد. تفکر بسیجی پیوندهای محکمی با این روح مقاومت دارد و در هر بحرانی که به کار گرفته شود شک نکنید که پیروز آن میدان خواهیم بود.
#انتقام_سخت
#حاج_قاسم_سلیمانی
🏴 @alamdarehosein
از اینجا که من هستم
تا آنجا که #تو هستی
وجب به وجب
دلتنگم ...😔
#روزتون_شهدایی
#یاعلیمدد✨
🌺 کانال #جایی_نوشته_بود:
🆔 @jayi_neveshte_buod
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایتی شنیدنی از ماجرای «قوطی خالی» که به شهید خرازی داده شد
🏴 @alamdarehosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شخصیتی برجسته تر از شهید شوشتری
نه دیروز
نه امروز
نه فردا
پیدا نخواهد شد.
🏴 @alamdarehosein
یکی از روزهای تلخ برای مردم ما هفدهم اردیبهشت ماه ۶۰ است. روزی که جنگنده های بعثی به پیر و جوان رحم نکردند. روزی که زندان دولهتو در نقطه صفر مرزی ایران و عراق بمباران شد. این زندان تحت کنترل حزب دموکرات کردستان ایران بود که بیش از ۲۰۰ نفر از نیروهای ارتش، سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، بسیج، ژاندارمری و حتی پیشمرگان مسلمان کرد در آنجا محبوس بودند که رژیم بعث عراق با بمباران هوایی آن زندان، بیشتر زندانیان را به شهادت رساند.
این زندان در روستایی به نام دولهتو در نزدیکی شهر سردشت و در منطقهای کوهستانی قرار داشت. این زندان در واقع اصطبل حیوانات بود و به هیچ وجه محل مناسبی برای نگهداری اسرا نبود، چراکه فاقد امکانات حداقلی در رابطه با گرمایش، تغذیه و بهداشت بود و نیروهای صلیب سرخ نیز بر آن نظارت نداشتند.
رئیس زندان سروان امیدی بود که از افسران ارتش شاهنشاهی و خواهرزاده دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران بود. زندانبانان این زندان نیز بیشتر از افسران ارتش شاهنشاهی بودند که اقدام به شکنجه زندانیان میکردند و بارها برخی از افراد زندانی را مورد بازجویی قرار دادند و تعدادی را به اعدام محکوم کردند.
زندانبانان دولهتو وحشیانهترینترین شکنجهها را بر روی اسرای این زندان انجام می دادند. گذشته از بیگاریهای فراوانی که از زندانیان میکشیدند و تا سر حد مرگ آنها را خسته می کردند، مقداری کمی آب، گوجه، نخود و یا گندم به عنوان غذا به زندانیان میدادند و روز بعد باز همان آش و همان کاسه. زندانیان دوله تو در مدت اسارتشان بارها مورد بازجویی و شکنجه قرار میگرفتند و در این میان تعدادی هم توسط واحد قضائی حزب دموکرات کردستان ایران به اعدام محکوم میشدند.
حزب دموکرات ماموستا، قاضی و افراد نظامی داشتند؛ معمولاً در بازجوییها نماینده قضائی که یکی از آن خشنترین و وحشتناکترین مأموران حزب دموکرات میآمد که معروف به «ماموستا گوران» بود. او با خونسردی کامل در جایگاه مینشست؛ به آرامی صحبت میکرد؛ لابهلای صحبتها میخندید؛ یادداشتهایی میکرد؛ آرام بلند میشد و میرفت و بعد از چند روز میدیدم تیربار کاشته میشد و چند نفر اعدام میشدند.
نکته جالب در مورد روز بمباران زندان این بود که محافظان و زندانبانان زندان محل زندان را ترک کرده بودند. از ۱۵۰ نفر ۱۲ نفر پرچمهای بلندی افراشته بودند، هواپیماها میرسند و به عنوان اطلاع بقیه محافظان هم مطلع میشوند و زندانیها که در صحن زندان بودند به دستور محافظان به داخل ساختمان منتقل میشوند. هواپیماها در برگشت زندان را بمباران میکنند و صدها مبارز اسیر که ماهها در دست ضدانقلاب و آشوبگران کردستان باند قاسملو و کومله و فدائی خلق و منافق اسیر بودند، شهید و تعداد مجروح و تعدادی با ویران شدن زندان فرار کردند.
دو جنگنده عراقی در ارتفاع کمی از بالای زندان عبور کردند که یکی از آنها نزدیکی زندان را بمباران کرد. نگهبانان با دیدن این صحنه، اسرا را به داخل زندان بردند، درها را بستند و خود به اطراف زندان رفتند. هواپیماها چند دقیقه بعد برگشتند و ساختمان زندان را بمباران کردند.
پس از دور شدن جنگندهها حالا نوبت به چهار فروند هلیکوپتر توپدار رسید که وارد عمل شدند و افرادی را که مجروح شده و یا زیر آوار مانده بودند و یا در اطراف ساختمان پراکنده شده بودند، زیر رگبار مسلسلهای سنگین کالیبر ۵۰ قرار گرفتند. در پی این حملات هوایی بیش از ۵۰ نفر از زندانیان به شهادت رسیدند.
یکی از زندانیان واقعه را چنین شرح میدهد: همان روزی که هواپیماهای عراقی برای شناسایی آمده بودند، ساعت ۷ صبح بود. دیدم که یکی از زندانبانان به نام ایرج سلطانی که چند نفری را هم کشته بود روی پشت بام زندان ایستاده و به آسمان نگاه میکند، انگار منتظر بود. ساعت یازده شده بود، ناگهان سوت زدند و اعلام کردند که سریعا برویم داخل اتاقهایمان. در همان حال من دیدم که یک هواپیمای سفید (فکر کنم سوخو ۲۳ یا ۲۵ بود) که وارد فضای ایران شده بود،کلا این قضایا پنج دقیقه هم طول نکشید که بلافاصله صدای غرش آنها بلند شد، بعد هم آنچنان صدای مهیبی آمد که خیلی عجیب بود. آمد پایینتر و یک بمب انداخت آن سوی زندان، بعد هم بمبهای بعدیاش را همان حول و حوش ریخت و رفت. سپس هواپیمای دوم آمد، این هواپیما هم مثل همان اولی چهار بمب خود را ریخت روی طرف دیگر زندان و رفت. جالب اینجا بود که موقع بمباران حتی نگهبانها هم رفته بودند و غیر از یک نگهبان که آن هم بر اثر ترکش، کمرش قطع شده بود هیچ نگهبانی حضور نداشت. یعنی نگهبانها هم در جریان این توطئه و همدستی دموکرات و رژیم بعثی بودند. فقط ما داخل زندان بودیم.
بعدها فاش شد که نیروهای کوموله و دموکرات ضمن دیدار با مقامات ارتش عراق برای بمباران و قتل عام زندانیان این زندان با مقامات عراقی
دیدار کرده بودند. فراخواندن زندانیان به داخل اتاقها (بر خلاف رویه جاری و مرسوم که برای بیگاری و امور دیگر بیرون از اتاق بودند) و کاهش زندانبانان و دور شدن از محل پیش از بمباران نیز دلایل دیگری است که زندانیان برای هماهنگی میان حزب دموکرات و عراق در بمباران این زندان میدانند. سه نفر به نمایندگی از طرف حزب دمکرات و دو نفر از طرف گروهک کوموله با افسران حزب بعث عراق مستقر در اداره استخبارات کرکوک ملاقات و برای بمباران زندان هماهنگی کردند.
🏴 @alamdarehosein