هدایت شده از حاج عمار
اولین حقوقی که از سپاه گرفت 250 هزار تومان بود. رفت با همهء آن کتیبه خرید برای هیئت. از پرده فروشی ریش ریش های پایین پرده را خرید و به کتیبه ها دوخت و همه را وقف هیئت کرد.
حتی سوریه که میرفت اگر ماه محرم بود ، از ایران بیرق و کتیبه می خرید و با خودش می برد. در منطقه هیئت راه انداخته بود .
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#قصه_دلبری
@shahidmohammadkhani
هدایت شده از حاج عمار
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدحسین_محمدخانی
دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند
ایـن آخـرین فرصـت بـود ...
بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بیحـس شـده بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام میدادم.
پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ...
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما میتونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمیتوانست حـرف بـزند
چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمیدانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد ....
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و گلـویم را فـشار میداد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم
گفتــم :
از حـرم تـا قـتلگـاه
زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
سینـه میزد برای محمـدحسیـن
شانـه هایـش تکـان میخورد ...
برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند
همـه را انجـام دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد ...
پیـشِ پـای اربـاب تـازه سینـه زده بـود ...
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#قصه_دلبری
#به_امید_وصال
@shahidmohammadkhani
همیشه حرفش این بود واسه کی کار میکنی؟
می گفتم امام حسین (ع)
می گفت پس حرف ها رو بیخیال...
کار خودت را بکن جوابش با امام حسین(ع)
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
#قصه_دلبری
#هیئت_علمدارحسین_ع_دارالعباده_یزد
#شهادت_امام_جواد_ع
🆔@alamdarehossein_yazd
به اسم حبيب
برای تکمیل مصاحبه های #عمار_حلب دنبال راه و چاهی بودم بروم سوریه
همه تیرهایم به سنگ خورد . دست به دامن پدر شهید شدم . موی دماغ شدم کانالی پیدا کنند دستم را بگذارند در دست حاج قاسم .
آخرسر وعده دادند : " اگه شد درخواست تو می رسونم دستش " این وسط ابوباقر پیدا شد . با وساطت راهی ام کرد . اصلا یادم رفته بود تقاضا و پیگیری قبلی. گذشت تا یک هفته قبل از چاپ #جادهيوتيوب ،اسکن جواب درخواست رسید دستم .
موافقت حاجی با سفرم به سوریه با تاکید که در اولویت انجام شود . با یک پاراف مبهوت کننده!! اگر خاک پای عمار باشم افتخار می کنم .
#عمار_حلب
#قصه_دلبری
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#شهید_حاج_قاسمسلیمانی
🆔 @alamdarehossein_yazd