🌧🍂🌧🍂🌧🍂
عجب حالی دارند این شهدا
باران باشد
پاییز باشد
فقط در کنارشان خاطرات پاییزی بنویس
با تو مرور میکنند...
#باران
#پاییز_شهدایی
#شهید_گمنام
@Alamdarkomeil
#چفیه : 📖
اواخر سال 1360 بود. #ابراهیم در مرخصی به سر می برد. آخر شب بود که آمد خانه، کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد!
گفتم: راستی داداش! اینهمه پول از کجا می یاری!؟ من چندبار تا حالا دیدم که به مردم کمک می کنی، برای هیئت خرج می کنی، الان هم که این همه پول تو جیب شماست!
بعد به شوخی گفتم: راستش را بگو، گنج پیدا کردی!؟
#ابراهیم خندید و گفت: نه بابا، رفقا اینها را به من می دهند، خودشان هم می گویند در چه راهی خرج کنم.
فردای آن روز با ابراهیم رفتیم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شدیم. به مغازه موردنظر رسیدیم.
مغازه تقریبا بزرگی بود. پیرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش یک به یک با ابراهیم دست و روبوسی کردند، معلوم بود کاملا ابراهیم را می شناسند.
بعد از کمی صحبت های معمول، ابراهیم گفت: حاجی، من ان شاالله فردا عازم گیلان غرب هستم.
پیرمرد هم گفت: ابرام جون، برای بچه ها چیزی احتیاج دارید؟
ابراهیم کاغذی را از جیبش بیرون آورد. به پیرمرد داد و گفت: به جز این چند مورد، احتیاج به یک دوربین فیلمبرداری داریم. چون این رشادت ها و حماسه ها باید حفظ بشه. آیندگان باید بدانند این دین و این مملکت چطور حفظ شده. برای خود بچه های رزمنده هم احتیاج به تعداد چفیه داریم.
صحبت که به اینجا رسید پسر آن آقا که حرف های ابراهیم را گوش می کرد جلو آمد و گفت: حالا دوربین یک چیزی، اما آقا ابرام، چفیه دیگه چیه؟! مگه شما مثل آدمای لات و بیکار می خواهید دستمال گردن بندازید!؟
ابراهیم مکثی کرد و گفت: اخوی، #چفیه دستمال گردن نیست. بچه های رزمنده هر وقت وضو می گیرند چفیه برایشان حوله است، هروقت نماز می خوانند سجاده است. هروقت زخمی می شوند، با چفیه زخم خودشان را می بندند و ...
پیرمرد صاحب فروشگاه پرید تو حرفش و گفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهیه می کنیم.
فردا قبل از ظهر جلوی درب خانه بودم. همان پیرمرد با یک وانت پر از بار آمد. سریع رفتم داخل خانه و ابراهیم را صدا کردم.
پیرمرد یک دستگاه دوربین و مقداری وسایل دیگر به ابراهیم تحویل داد و گفت: ابرام جان، این هم یک وانت پر از چفیه.
بعدها ابراهیم تعریف کرد که از آن چفیه ها برای عملیات فتح المبین استفاده کردیم.
کم کم استفاده از چفیه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد.
راوی: عباس هادی
#سلام_بر_ابراهیم
@alamdarkomeil
کاش پای دل من هم به نوایی برسد
اربعینی،حرمی،کرب وبلایی برسد
آری آقا تر از آنی توکه راهم ندهی
دارم امیدکه ازدوست ندایی برسد
ان شاءالله #اربعین کربلا❤...
#شبتون_شهدایی🌙✨
@Alamdarkomeil
🌤سلام امام زمانم
نگاه مےبُرم از گناه...
فقط به عشق نیم نگاهی...
از جــانب تــو آقــای مــن...❤️
🔅تعجیل در فرج آقا صلوات
💠 @Alamdarkomeil
تنھا ڪسانی شهید مےشوند
ڪہ #شهیــد_باشند
باید قتـلگاه رقم زد
«باید ڪُشتــ»
#منیَّتــ را ، #تَڪُـبر را ، دلبستگیـ را
غــرور را آرزوهاے دراز را ، هوس را
#اللهمارزقنےشهادتفےسبیلڪ❤
@Alamdarkomeil
کانال شهید ابراهیم هادی
آخرین باری که باهم رفتیم شهربازی اردیبهشت ماه بود پنج روزقبل ازآخرین سفرپدرم به سوریه و45روزبعدبه شهادت رسید.من سوارکشتی سبا شدم چندنفرخانم هم سوارشدندوقتی چند دقیقه حرکت کردخانمهاخیلی ترسیدندوگفتندنگه دار،اون چندنفرپیاده شدن ولی من چون نترسیدم پیاده نشدم وکشتی بانفرات بعدی دوباره حرکت کرد،موقع پیاده شدن دیدم پدرم رفتن یک بلیط دیگه تهیه کردن وخودشون بلیط رو پاره کردن ،گفتم بابا چرا بلیط گرفتین وخودتون پارش کردین؟پدرم جواب دادن تویک بلیط دادی ولی دوبارسوارشدی،گفتم بابا من همون یک دور سوارشدم اون خانمها چون ترسیده بودن قبل از اتمام دور پیاده شدن،پدرم خندیدن وگفتن خدارو شکر،من خیلی ناراحت شدم اگه این کارو انجام میدادی دزدی بودو به همین راحتی حرام واردزندگیمون می شد،توزندگی به حلال وحرام خیلی اهمیت بده پسرم.
شهیدمدافع حرم #موسی_رجبی
ولادت1358/2/4
شهادت1397/3/31
@Alamdarkomeil
ترسم که شعر سنگ مزارم
این شود
او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت
تا زنده ام بیا...
#سلام_امام_زمانم 🌤🌹
💠 @Alamdarkomeil
من از
چشــــمـان تۅ
چیـــــزے نمـــےخواهم
بہ جــــــز گاهے نگــــاهے..
@Alandarkomeil
بی شک که #شهیدان به همه سر بودند
رهپوی و همه مرید حیدر بودند
ما مست جهان و مادیات و هیچیم
آن ها همگی از ژنِ برتر بودند
@Alamdarkomeil
آدم عاشـق ...
خسته نمیشه ؛ از حال میره ..!
در این عڪس معلومه آخر از همه
اومده و یه جائی گیرآورده و افتاده !
#شبتون_شهدایی
#شهید_سیدمحمدرضا_غربتیان
💠 @alamdarkomeil
#سلام_امام_زمانم❤️⛅️
خورشید عالم تاب من سلام
حتی اگر در پس ابرهای غیبت
پنهان باشی
باز هم
صبحی که شروعش با توست
خورشیدش دیگر اضافیست
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی
@Alamdarkomeil
از ردِ پــاے " #تـــو "
مـے گیـــرد نــشــــاڹ،
هــــر ڪـــہ دارد
" آرزوے آســـــماڹ "
#روزتون_پر_از_عطر_شهدا🌷
@Alamdarkomeil
نام : کانال کمیل
تعداد اعضا: 300 شهید
مدیر کانال: شهیدابراهیم هادی
کانالی #متفاوت با سایر کانال ها
کانالی که اعضایش تا آخرین لحظه #مقاومت کردند و جان دادند اما #تسلیم نشدند
#شهید_ابراهیم_هادی♥️
🌹شهید مجید پازوکے🌹
متولد:۱۳۴۶/۱/۱
شهادت:۱۳۸۰/۷/۱۷
محل شهادت :فکه
@Alamdarkomeil
خواب دیده بود توی دو کوهه و حسینیه حاج همت، امام حسین (ع) ایستاده و یکی یکی بچه های گردان را انتخاب می کند و می فرستد تو. اسم چند نفر را هم گفت...
عملیات بعدی همان ها شهید شدند
@Alamdarkomeil
سلام امام زمانم✋🌷
سلام بر تو هنگامی که برمی خیزی و می نشینی
سلام بر تو در شب تار و روز روشن
سرت سلامت آقای خوبم!☀️🌤
🍁🍂🍁🍂🍁🍁
@Alamdarkomeil
#نردبام_عشق
بگـذار پایت را
به دوشِ من ؛ رفیق من
من زیر پایت را
دمی خالی نخواهم کرد ...
@Alamdarkomeil
#سلام_آقا_جان
از ڪویر خشڪ بر دریا سلام
هر نفس بر زاده ی زهرا سلام
بازمی گویم به تو از راه دور
یا حجت ابن الحسن آقا سلام...
🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
@Alamdarkomeil
خوابیـدن ...
رویِ سنگ و خاک ، با تو
خواب پُر ز آرامش با من
#صبحتون_شهدایی
@Alamdarkomeil
عباس هادی می گوید: یکبار که با #ابراهیم صحبت میکردم گفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم همیشه با وضو بودم. همیشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم.
پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبی میخوندم و از خدا میخواستم که یه وقت تو مسابقه، حال کسی رو نگیرم. "
اما آنچه که ابراهیم را #الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری ازگناه بود. او به هیچ وجه گرد #گناه نمیچرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض میکرد.
هر وقت هم میدید که بچهها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب میگفت : (( #صلوات بفرست ))و یا به هر طریقی بحث رو عوض میکرد.
هیچگاه از کسی بد نمیگفت ، مگر به قصد اصلاح کردن، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمیپوشید .
بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد و زمانی هم که علت آن را سؤال میکردیم میگفت: برای نفس آدم،این کارها لازمه.
💠 @Alamdarkomeil