eitaa logo
مرکز مطالعات اسلامی علامه عسکری
471 دنبال‌کننده
559 عکس
75 ویدیو
2 فایل
اینجا حفظ و نشر آثار علامه عسکری است، برای احیاء مکتب اهل‌بیت حفظ و نشر یعنی فقط چاپ و نشر نیست بلکه استمرار راه علامه است حرکتی در راستای ظهور منجی (عج) ☘️نشر کتب ☘️کلاس‌های آموزشی ☘️پاسخ به شبهات ارتباط با ادمین @alaskari_org 🌍 www.alaskari.org
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا ابو حنیفه از شاگردان امام صادق ع محسوب میشد؟ علامه عسکری معتقد بودند که این حرف یک دروغ تاریخی است (یعنی ابوحنیفه اصلا شاگرد امام صادق (ع) نبوده است) علامه افزودند: این حرف تو مانند این است که بگویی [عبدالکریم] سروش شاگرد عسکری بود. 🔶 @alaskari_farsi 🌍 www.alaskari.org
حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) باغ خرمایی اطراف مدینه داشت و [آن‌جا] مشغول چیدن خرما بود. راوی [که نامش متعب است] می‌گوید: یکی از غلامانِ حضرت را دیدم که ظرفی را پر از خرما کرد و پشت باغ انداخت. من آمدم و آن خرماها [و غلام را] گرفتم و خدمت حضرت آوردم. عرض کردم: «فدایت شوم. من این غلام را یافتم به همراه این ظرف!» حضرت به غلام گفت: «ای فلانی». گفت: «لبیک» ،حضرت فرمود: «هیچ گرسنه ماندی؟» گفت: «نه آقای من»، فرمود: «برهنه‌ای؟ [رخت و لباس نداری؟]»، گفت: «نه آقای من»، فرمود: «برای چه این خرما را گرفتی انداختی آن جا؟»، گفت: «دلم خواست یک چنین کاری بکنم»، حضرت فرمود: «[حالا که دلت خواسته بگیری] برو. این ظرف [هم] برای تو» سپس حضرت فرمود: «کاری با او نداشته باشید» این سلوک حضرت موسی کاظم (ع) با غلامش است. علامه عسکری: ۱۰ / ۹ / ۱۳۷۷ شمسی 🌍https://alaskari.org/fa/مقالات/حکایاتی-از-سیره-امام-کاظم-ع/ . 🔶 @alaskari_farsi 🔶 @alaskari_farsi
🌹قسمت اول 🔶اوضاع دوران امام سجاد (ع)🔶 بسم الله الرحمن الرحیم «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ…» من هر شیعه‌ای را وصیت می‌کنم در زیارت عتبات، این زیارت جامعه را بخواند و اگر بتواند خودِ لفظِ زیارت را بخواند، معنایش را نگاه بکند، دوباره بخواند، معرفتش به اهل‌بیت زیاد می‌شود. «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ ابواب الإیمان و أمناء الرحمن… اَلسَّلامُ عَلَیٰ الدُعاة إلیٰ الله و الأدلاء عَلَیٰ مَرْضٰاتِ اللّهِ و المُظْهِرين لِأمرِ اللّه.» مکرر گفتیم، خداوند رُسُل و اوصیاء را وسیله‌ی هدایت بشر قرار داد. از آدم (علیه‌السلام) تا حجة بن الحسن (عجل الله تعالیٰ فرجه). هر یک از آن‌ها، آن‌چه در عصرش لازمه‌ی هدایت انسان‌های عصرش بوده انجام داده است. عصر حضرتِ سجّاد، در نتیجه‌ی ۲۰ سال خلافت معاویه، [همچنان که گفتیم] انسان‌ها از سطح یک انسان به سطح حیوان تنزل کرده بودند. این را باید حضرت سجّاد علاج کند. این یک. دو، به خصوص در شهر مکه، مدینه [و] طائف، بنی امیه بیشتر کار کرده بودند. چون این‌ها جایی بوده که پیامبر (ص) آن‌ها را تربیت کرده بوده، بیشتر کار کرده بودند. [بنی‌امیه] در این سه شهر با نشر فسق و فجور و غناء و شرابخواری و همه مفاسد که آن‌ها را پست و [مطیع] هوای نفس و خوار [کرده بود و آن‌ها] این کار را کرده بودند. به خصوص در این سه شهر [مکه و مدینه و طائف]. [اما] در کوفه، کشتن شیعیان بوده است. ولی در آن سه شهر کار این [معاصی] بوده است. حالا حضرت سجّاد کارش در این سه شهر است. حضرت امیر (ع) هم آن قیامی که فرمود و یک جامعه اسلامی صحیح اقامه کرد، در کوفه بود. به آن اندازه‌ای که اقامه کرد. [ولی محور فعالیت ایشان در دوران خلافت] در مدینه نبود. تمام این اوضاع مدینه و مکه و طائف را در نظر بگیرید، [تا] ببینیم حضرت سجاد چه کرد. از کارهای مهمی که معاویه کرد و قبلا گفته بودیم، [این بود که] اسلام را دگرگون کرد، کارخانه‌های حدیث سازی به راه انداخت. که آن احادیث، اسلام را دگرگون کرد. حضرت امیر (ع) که آمد در کوفه دوباره معارف اسلامی را نشر داد. در آن خطبه‌های نهج‌البلاغه که همه [خطبه‌های حضرت امیر] در نهج البلاغه نیست. آن چه که حضرت فرموده، مسعودی می‌گوید چهارصد و بیست خطبه است. ولی مکه و مدینه همان بی‌فرهنگی بوده است. و نمی‌شد در مکه، مدینه اهل‌بیت (ع) کاری بکنند. برای آن‌که به واسطه‌ی همان احادیث و کارهایی که کرده بودند، دشمنی اهل‌البیت (ع) را به خصوص در مکه و مدینه، زیادتر از جاهای دیگر توانسته بودند پیاده کنند. شام و مکه و مدینه. این سه جا دشمنی اهل‌بیت [بوده است]. این همه اوضاع این است. معارف اسلامی به کلی دگرگون شده. باید علاج همه این‌ها را حضرت سجاد (ع) بکند. مهم‌تر از تمام این‌ها، پیامبر که می‌آید، اول دعوت به خدا می‌کند، در قرآن هر جا «اطیعوا الله» دارد «و اطیعوا رسوله» دارد. دعوت به خدا [همراه] با دعوت به امامت امام [است]، می‌خواهد رسول باشد، می‌خواهد وصی باشد، [این] اولین چیز است. این که پیامبر اکرم در قرآن کریم آن‌قدر دعوت شده به محبت اهل‌بیت به معرفی اهل‌بیت، «قل لا أسألکم علیه اجرا إلا المودة في القربیٰ» بعد در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «و ما سألتکم من أجر فهو لکم» این که پیامبر از مسلمانان می‌خواهد اهل‌البیت را دوست داشته باشند، برای خودشان است تا هدایت بشوند. پس معاویه توانسته بود، مسلمانان‌ها را از اهل‌بیت دور کند. این‌ها را همه را باید حضرت سجاد علاج کند. حضرت امیر علاج می‌کرد، خلیفه بود، منبر می‌رفت، خطبه می‌خواند. حضرت سجاد چی کار بکند؟ همه کار‌هایش را باید در دعا بکند. چاره جز دعا نداشته است. 🔶 @alaskari_farsi 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سیری-در-سیره-امام-سجاد-علیه-السلام/
🌹قسمت دوم 🔶تشبیه خدا به مخلوقات و شیوه علاج حضرت سجاد (ع)🔶 در ارشاد شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه): «أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (ع) كَانَ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ذَاتَ يَوْمٍ» یک حضرت سجاد روز در مسجد پیغمبر بود شنید: «إِذْ سَمِعَ قَوْماً يشبهُونَ اللَّهَ‏ بِخَلْقِهِ» شنید مردمی خدا را تشبیه می‌کنند به مخلوقاتش. به خلقش که [این موضوع] تا الآن هم هست. [مثلا] ابن تیمیه برای این که [جسمانیت خدا را] نشان دهد، از منبر خودش که صحبت می‌کرد، پله پله پایین آمد، گفت خداوند از آسمانی به آسمان دیگر این‌چنین پایین می‌آید. در زمان حضرت سجاد (ع)، حضرت سجاد پایش خسته شده بود، [پا] روی پایش انداخته [و] نشسته بود. یکی آمد و گفت: «هذه جِلسَة الرَّب» این چنین نشستن، خدا این چنین می‌نشیند. حضرت فرمود: «پایم درد می‌کرد، روی پایم گذاشتم. خدا را به خلقش تشبیه نکن.» حالا این است. زیاد است روایت‌هایی که در آن تشبیه است. در اول [کتاب] «معالم [المدرستین]» آمده که خدا را به خلق تشبیه می‌کنند. «سَمِعَ قَوْماً يُشبهُونَ اللَّهَ‏ تَعَالَى بِخَلْقِهِ فَفَزِعَ لِذَلِكَ وَ ارْتَاعَ…» [حضرت] وحشت کرد. ترسید. معنای این عبارت این است. «وَ نَهَضَ حَتَّى أَتَى قَبْرَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) [برخاست تا آن که به قبر رسول خدا (ص) آمد]» نمی‌تواند با آن‌ها جور دیگری حرف بزند. آمد دعا می‌کند. دعا می‌خواند. تضرّع می‌کند. «فَوَقَفَ عِنْدَهُ» نزد قبر پیامبر (ص) ایستاد. «وَ رَفَعَ صَوْتَهُ يُنَاجِي رَبَّهُ » [صدایش را بلند و] با خدا مناجات می‌کند. می‌گفت: «إِلَهِي بَدَتْ قُدْرَتُكَ» بار الها. قدرتت آشکار است. «وَ لَمْ تَبْدُ هَيْئَةٌ فَجَهلُوكَ» چیزی آشکار نشده که این‌ها این چنین بد بفهمند. «وَ قَدَّرُوكَ بِالتَّقْدِيرِ عَلَى غَيْرِ مَا أَنْتَ به شَبَّهُوكَ» چگونگی بر ایشان آشکار نشد که سبب جهل و نادانی آن‌ها بشود. تو را تشبیه کردند بر غیر از آن‌چه هستی. خدا جسم نیست. خدا را جسم گفته‌اند. «وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ يَا إِلَهِي مِنَ الَّذِينَ بِالتَّشْبِيهِ طَلَبُوكَ» بارالها، من بیزارم از آنان که با تشبیه کردن تو به چیزی، خواستند تو را بشناسند. ما از این جا می‌توانیم صحیفه‌ی سجادیه را بخوانیم و ببینیم حضرت در صحیفه‌ی سجادیه در این دعاها… ما همیشه صحیفه‌ی سجادیه را می‌خوانیم به عنوان این که دعاست. ولی این دعاهای صحیفه‌ی سجادیه، هر کدامی یک امری از عقائد که بر مردم آن عصر مخفی بوده است، روشن می‌کند. اولین دعائی که در صحیفه‌ی سجادیه هست، در وصفِ خداست. اگر کسی بخواهد بفهمد که در زمان حضرت سجّاد چه افکاری درباره‌ی خدا بوده، باید این دعاء را بخواند. حمد خدائی را که ذات لایزالش ازلی است. پایان نپذیرفته. جاویدان [است]. آن‌که دیده‌ی کوتاه‌بینِ بینندگان، یاریِ دیدارش را ندارد. چشمی، خدا را نمی‌بیند. [مکتب خلفاء] روایت دارند که روزِ قیامت، مسلمانان، خدای خودشان را می‌بینند. این فقره‌ی از دعاء ردّ بر آن است. و فکر توصیف کنندگان از عهده‌ی وصف او برنیاید. جهان را با قدرتش ابتداع کرد. یعنی خلقی کرد که قبل از او خلقی نبوده. 🔶 @alaskari_farsi 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سیری-در-سیره-امام-سجاد-علیه-السلام/
🌹قسمت سوم 🔶چرا حضرت سجاد (ع) در ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه صلوات فراوان می‌فرستد؟🔶 بعد در [دعای] دومی [از صحیفه‌ی سجادیه]، صلاة بر پیامبر است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏» تا آن‌جا که می‌فرماید: « إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَيْرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَة» او که امام رحمت بود، پیشوای خیر بود، کلید برکت بود، جان عزیزش را به رضای تو بر کف نهاد و در معرض رنج‌ها قرار داد. در راه دعوت به تو با خویشاوندان خود مبارزه کرد. کیفیت قیام پیامبر را در این دعاء نشان می‌دهد. در یک دعاء دارد که من شمردم، چهارده بار صلوات بر پیامبر و آل او فرستاده حضرت. در یک دعاء این برای آن بوده است که در آن زمان صلوات می‌فرستادند، آل را نمی‌بردند. از آن زمان تا حالا هم مانده. می‌گویند: «اللهم صل علی محمد و سلّم». آل را نمی‌آورند. حضرت در دعاها مکرر صلوات می‌فرستد، و همه صلوات‌هایش با ذکر آل است. ما از این می‌فهمیم که آن وقت این چنین بوده است و حضرت این را علاج می‌کرده به زیاد صلوات فرستادن و با آل فرستادن. پس این چنین بوده که حضرت هرچه می‌خواسته است انجام بدهد، مردم را بفهماند، در دعاء بیان می‌کرده. 🔶 @alaskari_farsi 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سیری-در-سیره-امام-سجاد-علیه-السلام/
🌹قسمت چهارم 🔶تشبیه ملائکه به بز و ارائه تصور صحیح از ملائکه در صحیفه سجادیه🔶 دعای سوم [از صحیفه سجادیه]،‌ ملائکه را معرفی می‌کند. در جایی که آن‌ها [پیروان مکتب خلفاء] می‌گفتند که [خدا] هشت ملائکه دارد، مانند شکل بز هستند، آن‌ها عرش خدا [را] روی شاخ‌هایشان دارند، یک روایت‌های عجیب و غریب که حضرت سجاد در این جا ملائکه را معرفی می‌کند. «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَة عَرْشِكَ الَّذِينَ لا يَفْترُونَ مِنْ تَسْبِيحِك‏» بارالها، آن ملائکه‌ای که عرش تو را برداشتند. این معنای «حَمَلَةَ عرشك» را من گفته‌ام. این جا تکرار می‌کنم. حَمَله‌ی عرش [حاملان عرش] را، مکتب خلفاء خیال کردند که عرش جسم است و ملائکه آن عرش را برداشته‌اند و خداوند روی آن عرش نشسته، از هر طرف جسد خدا (معاذ الله)، چهار وجب بزرگ‌تر است. حَمَله‌ی عرش خدا، آن ملائکه‌ای هستند که تمام آن چه خداوند [فرمان داده و کلا] دستور خداوند را اجرا می‌کنند. اولین بار اوامر خدا، نواهی خدا، در موضوع ربوبیتش به آن‌ها می‌رسد و آن‌ها به تمام خلق می‌رسانند. این‌ها کسانی هستند مثل پایتخت سلطان، پایتخت حکومت، آن‌جا آن ملائکه‌ای که آن‌جا هستند، فرمان خدا را می‌گیرند، فرمان رب العالمین را، و اجرا می‌کنند. این معنای حمله‌ی عرش است. 🔶 @alaskari_farsi 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سیری-در-سیره-امام-سجاد-علیه-السلام/
🌹قسمت پنجم 🔶ذکر محمد (ص) و خاندان ایشان 🔶 و کان من دعائه علیه السلام، في ذكر آل محمد عليهم السّلام: «اللهم…» بار الها. «يا من…» ای که تخصیص دادی محمد و آلش به کرامت «خصّ [محمدا و آله بالكرامة]، و حباهم بالرسالة» آن‌ها را اکرام فرمود به این که رسالت را در این خاندان قرار داد. «و خصّهم بالوسيلة» وسیله‌ی دربار خدا آن‌ها هستند. «و جعلهم ورثة الأنبياء [و آن‌ها را وارثان انبیاء قرار داد]» این را در دعاء می‌خواند، مردم بشنوند. «و خَتَمَ بهم الأوصياء [و با آن‌ها اوصیاء را خاتمه داد]» پیامبران اوصیاء داشتند. اوصیای همه‌ی پیامبران ختم کرده به علی و یازده فرزندانش. همین که ما فراموش کردیم. وصی بودن این‌ها را فراموش کردیم. «و الأئمة عليهم السّلام» این‌ها را مخصوص داشته به این‌که اوصیاء از آن‌هاست و ائمه نیز از آن‌ها می‌باشند. «و عَلَّمهم عِلْمَ مٰا كانَ وَ ما بَقي» ائمه علم آن‌چه گذشته و آن‌چه آینده است. حضرت امیر در یک داستانی در کوفه از آینده … [خراب است] اصحابش عرض کرد که شما علم غیب می‌دانی. فرمود: نه. «تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم‏» ما علم غیب نداریم. ولی علم غیب را از آن‌کس که علم غیب دارد، فرا می‌گیریم. این جا حضرت (سجاد) می‌فرماید: «و عَلَّمهم» [حضرت] دعاء دارد می‌خواند و این حرف را می‌زند: «عِلْمَ مٰا كانَ» آن چه گذشته است به این‌ها یاد داده است. «وَ ما بَقي و جعل أفئدة من الناس تهوي إليهم، صلّ على محمد و آله الطاهرين» 🔶 @alaskari_farsi 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سیری-در-سیره-امام-سجاد-علیه-السلام/
🌹قسمت ششم 🔶امام سجاد (ع) و معرفی اولیاء اهل‌بیت (ع)🔶 در عرفه است. ببینید [حضرت سجاد ع] در این دعاء چه می‌فرماید: «…وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ…» إن‌شاءالله ما از اولیاءشان باشیم. حضرت [سجاد ع] دعاء می‌کند برای این‌ها… «…الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ» اولیاء اهل‌بیت (ع) آن‌هایی هستند که قبول دارند مقام آن‌ها را. «الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ» آن‌هایی که پیروی می‌کنند راه آن‌ها را «الْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ» آن‌هایی که باز پیروی می‌کنند از راه آن‌ها «الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ» تمسک جستند به حبل [=طناب] آن‌ها «الْمُستَمسكِينَ بِوِلَايَتِهِمُ» ولایت آن‌ها تمسک جستند «الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ» امامت آن‌ها را قبول دارند «الْمُسَلِّمِينَ لِأَمْرِهِمُ» [حضرت] دعاء دارد می‌خواند ولی آن چه می‌خواهد بگوید در دعاء می‌فرماید. تسلیم امر آن‌ها هستند. «الْمُجْتَهِدِينَ فِي طَاعَتِهِمُ» جد و جهد دارند در طاعت ائمه، صلوات بر این‌ها فرستاده. صلوات‌ها را نخواندم من «الْمُنْتَظِرِينَ أَيَّامَهُمُ» انتظار روز حکومت آن‌ها را دارند که اشاره است به روز حکومت حضرت حجة بن الحسن صلوات الله علیه. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد. «الْمَادِّينَ إِلَيْهِمْ أَعْيُنَهُم‏» چشم‌هایشان را به طرف اهل‌بیت دوخته‌اند. بر این‌ها باد «الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَكَاتِ الزَّاكِيَاتِ… وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِم‏ وَ اجْمَعْ عَلَى التَّقْوَى أَمْرَهُم‏» دعاء می‌کند برای ما. بر تقویٰ امر این‌ها را جمع کن. اهل تقوی باشند. «… أصْلِحْ لهم شؤونهم…» تا آخر… پس حضرت سجاد (ع) در این دعاها، علاج می‌کرده است آن چه می‌خواسته با مردم سخن بگوید می‌ایستاده در حرم پیامبر (ص)، به عنوان دعاء یا در روز عرفه، به عنوان دعاء حرف‌های خودش را می‌زده و [مردم] گوش می‌کردند. بنابراین حضرت سجاد (ع) در دعاهایش، افکار و عقائد منحرفه‌ای که در وقتش بوده، علاج کرده. 🔶 @alaskari_farsi 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سیری-در-سیره-امام-سجاد-علیه-السلام/
🔶 اگر امام حسن(ع) صلح نمی‌کرد چه می‌شد؟🔶 اگر امام حسن صلح نمی‌کرد، معاویه می‌آمد کوفه را فتح می‌کرد، آن چه را می‌خواست قتل عام می‌کرد و می‌گفت: این‌ها قتله [قاتلان] عثمان هستند، آن‌هایی که باید بمانند، روایاتی که در فضائل حضرت امیر (ع) و اهل بیت (ع) است و تا امروز در صحاح و مسانید هست، آن‌ها قتل عام می‌شدند، در این جنگ فرهنگی، ارتش امام حسن(ع)، ارتش پیامبر (ص) کشته می‌شدند، به نام چه؟ [خونخواهی عثمان]، حجر بن عدی بعد از صلح بر امام حسن(ع) وارد شد، به قدری پریشان است، گفت... (الله اکبر [الآن] می‌گویم چه گفت) گفت: «ا‌لسلام علیک یا مُذِل المؤمنین» حضرت گفت: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «به خدا قسم حب شما مرا واداشت بر این حرف»، گفت: «برای حفظ تو این کار را کردم. برای حفظ شما [شیعیان]» [امام حسن] صریح [می‌گوید]. این یک حرف امام حسن است که می‌گوید من اگر صلح نمی‌کردم، [معاویه] می‌آمد، به نام این که این‌ها قاتلان عثمان هستند همه این‌ها را می‌کشت، یک خطبه نهج‌البلاغه امروز در دست ما نبود. یکی از آن روایت‌هایی که در صحاح و سنن و مسانید هست در دست ما نبود، اصل ظریف در دست ما نبود، سیره علی(ع) در دست ما نبود، سیره صحیح پیامبر در دست ما نبود، تفسیرهای صحیح قرآن در دست ما نبود، همه را این‌هایی که امام حسن(ع) نگاه داشت به ما رساندند. این یکی از اسرار صلح امام حسن(ع) است. یکی دیگر: شما لابد شنیده‌اید، قطعا شنیده‌اید. همه‌مان شنیده‌ایم. وقتی که زینب را به اسیری بردند... (الله اکبر... الله اکبر... دختر پیامبر را)، در مجلس یزید، به یزید خطاب کرد: «یابن ا‌لطلقاء» گفت: «تو پسر آزاد کرده جّد من هستی»، چون پیامبر وقتی فتح مکه را کرد گفت: «اذهبوا فانتم الطلقاء» آزاد کرده پیامبر هستند، پس حضرت زینب به یزید می‌فرماید، آزاد کرده ما هستید، حضرت [امام حسن (ع)] فرمود: اگر من صلح نمی‌کردم، [معاویه] می‌آمد مرا می‌گرفت و آزاد می‌کرد... «فأکون... (این لفظ امام حسن است، گوش کنید)... فأکون سُبّة علیٰ رقاب بنی هاشم أبد الدّهر.» تا آخر روزگار بنی امیه می‌گفتند که امام حسن و امام حسین(ع) آزاد کرده معاویه هستند. نه این که نمی‌کشت، بعد می‌کشت. ولی اول آزاد می‌کرد، این‌ها را داشته باشید هنوز هم، باز حرف داریم، [امام حسن (ع)] صلح کرد. [حضرت] در صلح نامه نوشت... یکی از چیز‌ها این بود که امام حسن و امام حسین(ع) نزد او شهادت نمی‌دادند، یعنی خلافتش را قبول نداشتند. معنایش این است. این یک، [دیگر این که] خراج داراب جرد (داراب جرد را با جنگ نگرفته بودند. لذا وارد فَیء بود) در صلح آمده که خراج داراب جرد را باید بدهد به فرزندان آن‌هایی که در رکاب حضرت امیر در جمل و صفین کشته شدند. [همان] ایتام را. این یکی از شرط‌ها بود. شرط دیگر، کسی را بعد از خودش خلیفه نکند، کار مسلمان‌ها به خود مسلمان‌ها واگذار شود. این‌ها را همه نوشته، [معاویه] همه را امضا کرد و داد. [معاویه] آمد در نُخَیله بالای منبر رفت. اولاً که حضرت امیر را لعن کرد، حضرت امام حسن(ع) گفت که «من حسنم، مادرم فاطمه است، جّده‌ام خدیجه است، جّدم رسول خداست. تو مادرت هند جگرخوار است، پدرت ابوسفیان است... «لعن الله الأمنا حسبا [خدا از میان ما آن کسی را که حسب پست‌تری دارد لعنت کند]»، همه اهل مسجد گفتند که: «آمین». هر که از ما حسبش پست‌تر باشد لعنت بر او. این یک حرفی بینشان رد و بدل شد، حالا [در این جا] امام حسن (ع) نشسته و معاویه بر بالای منبر [بود]، بعد گفت که: «ألا و إنّ الحسنَ بن علي قد اشترطَ عليّ شروطاً، كلها تحت قَدَمَيَّ هاتين» [حسن بن علی] شرط‌هایی با من کرد، همه‌اش زیر دو پای من است. خودش را معرفی کرد. این یک. بالاتر از این [هم] هست، گفت:«إنّي ما قاتَلتکم لِتُصَلّوا و لا لِتَصوموا...» من با شماها ای اهل کوفه جنگ نکردم که نماز بخوانید [و روزه بگیرید]، شما این کار را می‌کنید. «... و أنّما قاتَلتُکُم لِأتأمَّرَ عَلَيْكُم» من با شما جنگ صفین و همه این‌ها [کردم] برای این که بر شما حاکم بشوم. پس حضرت امام حسن(ع) کاری کرد معاویه خودش را لخت نشان مردم داد تا به امروز. این بعضی از آثار صلح امام حسن(ع) است. پس اگر این صلح نبود کربلا هم نبود. حضرت سیدالشهداء را هم می‌کشت، کربلا هم نمی‌شد. پس این بعضی از آثار صلح امام حسن (ع) است. ✅ جهت استماع به صوت سخنرانی علامه به آدرس زیر رجوع کنید👇 🌍 https://alaskari.org/fa/سخنرانی%e2%80%8cهای-علامه-عسکری/اگر-امام-حسن-ع-صلح-نمیکرد-چه-میشد؟/ . 🔶 @alaskari_farsi 🔶 @alaskari_farsi
🌹 شب ضربت حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) بر شما شیعیان و محبان حضرت، تسلیت باد. جهت استماع به سخنرانی علامه عسکری به مناسبت شب ضربت امام علی (ع) به لینک زیر رجوع کنید👇 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/سخنرانی-علامه-عسکری-در-شب-ضربت-امام-علی/ . 🔶 @alaskari_farsi 🔶 @alaskari_farsi
🌹 🔶 امام علی (ع) معجزه پیامبر (ص) است.🔶 جهت استماع به این سخنرانی علامه عسکری به لینک زیر رجوع کنید👇 🌍 https://alaskari.org/fa/مقالات/امام-علی-ع-معجزه-پیامبر-ص/ . 🔶 @alaskari_farsi 🔶 @alaskari_farsi
در عیون الاخبار رضا آمده که مأمون می‌خواست شخصیتِ علی بن موسی الرضا (ع) را خرد کند. چند کار کرد یکی خیال می‌کرد این‌ها [آل ابی‌طالب] را که [سر قدرت] می‌آورد و ولیعهد می‌کند، [گرفتار تشریفات] دستگاه خلافت می‌شوند. حضرت رضا (ع) طوری دیگری عمل کرد. ایشان سر سفره که می‌نشست بر عکسِ خلفاء با تمام نوکرها، حتی با آن کسی که الاغ را کاه می‌دهد، می‌نشست و این خلافِ سلوک خلفاء بود. کار دیگری که مأمون کرد، دستور داد از اطراف کشورها اهل بحث و مناظره را جمع کنند. فراخوان داد که: «در یهود چه کسی می‌تواند بحث کند، در نصاری چه کسی می‌تواند بحث کند، چه کسی می‌تواند ضد اسلام بحث کند؟» عمران صابی به مأمون گفت که: «من نمی‌خواهم با پسر عمویت بحث کنم به خاطر این که می‌ترسم بحث کنم و پسر عموی تو شکست بخورد.» مأمون گفت: «من همین را می‌خواهم که در یک مسأله بتوانی بر او غالب شوی.» عموی حضرت رضا (ع)، فرزند امام جعفر صادق (ع) خدمت ایشان آمد و در محضر حضرت رضا (ع) برای ایشان اظهار نگرانی کرد. حضرت (ع) فرمود: «می‌دانی مأمون چه وقت پشیمان می‌شود؟ آن وقت که می‌بیند که با اهل تورات با تورات [خودشان] و با اهل انجیل با انجیل [خودشان] مباحثه می‌کنم. او آن وقت پشیمان می‌شود.» ادامه دارد… 🌍 https://fa.alaskari.org/سخنرانی-علامه-عسکری/مناظره-امام-رضا/ 💠@alaskari_farsi
‌‌‌‌ ⚫ اگر امام حسن (ع) صلح نمی‌کرد، معاویه می‌آمد کوفه را فتح می‌کرد، آن چه را می‌خواست قتل عام می‌کرد و می‌گفت: این‌ها قتله [قاتلان] عثمان هستند، آن‌هایی که باید بمانند، روایاتی که در فضائل حضرت امیر (ع) و اهل بیت (ع) است و تا امروز در صحاح و مسانید هست، آن‌ها قتل عام می‌شدند، در این جنگ فرهنگی، ارتش امام حسن(ع)، ارتش پیامبر (ص) کشته می‌شدند، به نام چه؟ [خونخواهی عثمان]، حجر بن عدی بعد از صلح بر امام حسن(ع) وارد شد، به قدری پریشان است، گفت... (الله اکبر [الآن] می‌گویم چه گفت) گفت: «ا‌لسلام علیک یا مُذِل المؤمنین» حضرت گفت: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «به خدا قسم حب شما مرا واداشت بر این حرف»، گفت: «برای حفظ تو این کار را کردم. برای حفظ شما [شیعیان]» [امام حسن] صریح [می‌گوید]. این یک حرف امام حسن است که می‌گوید من اگر صلح نمی‌کردم، [معاویه] می‌آمد، به نام این که این‌ها قاتلان عثمان هستند همه این‌ها را می‌کشت، یک خطبه نهج‌البلاغه امروز در دست ما نبود. یکی از آن روایت‌هایی که در صحاح و سنن و مسانید هست در دست ما نبود، اصل ظریف در دست ما نبود، سیره علی(ع) در دست ما نبود، سیره صحیح پیامبر در دست ما نبود، تفسیرهای صحیح قرآن در دست ما نبود، همه را این‌هایی که امام حسن(ع) نگاه داشت به ما رساندند. این یکی از اسرار صلح امام حسن(ع) است. یکی دیگر: شما لابد شنیده‌اید، قطعا شنیده‌اید. همه‌مان شنیده‌ایم. وقتی که زینب را به اسیری بردند... (الله اکبر... الله اکبر... دختر پیامبر را)، در مجلس یزید، به یزید خطاب کرد: «یابن ا‌لطلقاء» گفت: «تو پسر آزاد کرده جّد من هستی»، چون پیامبر وقتی فتح مکه را کرد گفت: «اذهبوا فانتم الطلقاء» آزاد کرده پیامبر هستند، پس حضرت زینب به یزید می‌فرماید، آزاد کرده ما هستید، حضرت [امام حسن (ع)] فرمود: اگر من صلح نمی‌کردم، [معاویه] می‌آمد مرا می‌گرفت و آزاد می‌کرد... «فأکون... (این لفظ امام حسن است، گوش کنید)... فأکون سُبّة علیٰ رقاب بنی هاشم أبد الدّهر.» تا آخر روزگار بنی امیه می‌گفتند که امام حسن و امام حسین(ع) آزاد کرده معاویه هستند. نه این که نمی‌کشت، بعد می‌کشت. ولی اول آزاد می‌کرد، این‌ها را داشته باشید هنوز هم، باز حرف داریم، [امام حسن (ع)] صلح کرد. [حضرت] در صلح نامه نوشت... یکی از چیز‌ها این بود که امام حسن و امام حسین(ع) نزد او شهادت نمی‌دادند، یعنی خلافتش را قبول نداشتند. معنایش این است. این یک، [دیگر این که] خراج داراب جرد (داراب جرد را با جنگ نگرفته بودند. لذا وارد فَیء بود) در صلح آمده که خراج داراب جرد را باید بدهد به فرزندان آن‌هایی که در رکاب حضرت امیر در جمل و صفین کشته شدند. [همان] ایتام را. این یکی از شرط‌ها بود. شرط دیگر، کسی را بعد از خودش خلیفه نکند، کار مسلمان‌ها به خود مسلمان‌ها واگذار شود. این‌ها را همه نوشته، [معاویه] همه را امضا کرد و داد. [معاویه] آمد در نُخَیله بالای منبر رفت. اولاً که حضرت امیر را لعن کرد، حضرت امام حسن(ع) گفت که «من حسنم، مادرم فاطمه است، جّده‌ام خدیجه است، جّدم رسول خداست. تو مادرت هند جگرخوار است، پدرت ابوسفیان است... «لعن الله الأمنا حسبا [خدا از میان ما آن کسی را که حسب پست‌تری دارد لعنت کند]»، همه اهل مسجد گفتند که: «آمین». هر که از ما حسبش پست‌تر باشد لعنت بر او. این یک حرفی بینشان رد و بدل شد، حالا [در این جا] امام حسن (ع) نشسته و معاویه بر بالای منبر [بود]، بعد گفت که: «ألا و إنّ الحسنَ بن علي قد اشترطَ عليّ شروطاً، كلها تحت قَدَمَيَّ هاتين» [حسن بن علی] شرط‌هایی با من کرد، همه‌اش زیر دو پای من است. خودش را معرفی کرد. این یک. بالاتر از این [هم] هست، گفت:«إنّي ما قاتَلتکم لِتُصَلّوا و لا لِتَصوموا...» من با شماها ای اهل کوفه جنگ نکردم که نماز بخوانید [و روزه بگیرید]، شما این کار را می‌کنید. «... و أنّما قاتَلتُکُم لِأتأمَّرَ عَلَيْكُم» من با شما جنگ صفین و همه این‌ها [کردم] برای این که بر شما حاکم بشوم. پس حضرت امام حسن(ع) کاری کرد معاویه خودش را لخت نشان مردم داد تا به امروز. این بعضی از آثار صلح امام حسن(ع) است. پس اگر این صلح نبود کربلا هم نبود. حضرت سیدالشهداء را هم می‌کشت، کربلا هم نمی‌شد. پس این بعضی از آثار صلح امام حسن (ع) است. ✅ جهت استماع به صوت سخنرانی علامه به آدرس زیر رجوع کنید👇 مقاله اگر امام حسن (ع) صلح نمی‌کرد چه می‌شد؟ @alaskari_farsi ‌‌‌