شب ها در هنگام عبادت از ماسوی می‌بُرید، و روز در متن اجتماع فعالیت داشت. روزها چشم انسان‌ها ازخودگذشتگی‌‌های او را می‌دید، و گوش‌هایشان پند و گفتار حکیمانه‌اش‌ را می‌شنید و شب چشم ستارگان اشک‌های عابدانه‌اش را می‌دید... _ #اخلاق‌ علی‌علیه‌السلام بود. | جاذبه‌و‌دافعه‌علی

مولا امیرالمومنین(علیه‌السلام): اگر تو را ستودند؛ بهتر از خودشان آنها را ستایش كن، و اگر به تو احسان كردند، بيشتر از آن را ببخش، به هر حال پاداش بيشتر، برای كسي است كه آغاز كرده است! @alaviaat | نهج‌البلاغه،حکمت۶۲

مولا امیرالمومنین(علیه‌السلام): گاهی شخصی #بیداری میکشد؛ اما نتیجه‌ی بیداری او، نصیب کسی که خواب است میشود!! @alaviaat | غررالحکم،حدیث۳۸۴۲

یهودی خدمت امیرمومنان(ع) رسید. پرسید: ۱. خدا چه ندارد؟ ۲. خدا چه‌کاری نمیکند؟ فرمود: ۱. خدا شریک ندارد. ۲. خدا به بندگانش ستم نمیکند... یهودی به حقانیت او شهادت داد، مسلمان شد. #علی‌صراط‌المستقیم | توحیدصدوق،ص۲۷۱

" مَن صَدقَ نَجا " کسی که #راست بگوید، نجات می‌یابد... _پیشوای راستگویان علی‌علیه‌السلام فرمود. @alaviaat | غررالحکم،حدیث۹۳۶۵

مَن وَثِقَ باللّه‌ِ غَنیَ کسی که به خدا #اعتماد کند؛ احساس بی نیازی میکند... _حجت‌ِ کردگار علی‌علیه‌السلام فرمود. @alaviaat | غررالحکم،حدیث۱۰۱۰۹

آقا امیرالمومنین(علیه‌السلام): از مصادیق #حماقت است؛ اول اینکه: قبل از امکان داشتن چیزی، برای آن عجله کنی! و بعد اینکه؛ اگر فرصتی بدست آمده است، با تنبلی و درنگ آن را از دست بدهی... @alaviaat | غررالحکم،حدیث۹۱۲۵

پرسیدند: یا امیرالمومنین؛ بدترین همنشین و #رفیق کیست؟! فرمود: آنکه گناه و معصیت خدا را؛ در نظرت زیبا جلوه دهد...! @alaviaat | معانی‌الاخبار،ج۴،ص۱۹۸

مَن رجاکَ فلا تُخیِّب اَمَلَه‌ اگر کسی به تو #امید بسته است، امیدش را نا امید نکن... _امیرالمومنین‌ علی‌علیه‌السلام فرمود. @alaviaat | غررالحکم،حدیث۹۱۶۸

آیا من با شکم سیر بخوابم، در حالی که اطرافم شکم‌ِ گرسنه باشد؟! در حالی که با فقرا؛ در سختی هایشان شریک نباشم؟! و با این حال به من بگویند: " امیرِمومنان" ؟! نه؛ مرا خلق نکرده‌اند که مانند حیوان، تلاشش فقط صرف خوردن علف شود؛ و خلق نشده ام که به خوردنِ غذاهای لذیذ مشغول شوم....! _ #اخلاق‌ علی‌علیه‌السلام بود... @alaviaat | منتهی‌الآمال،جلد۱،ص۲۱۰

در این بازار خودخواهی، اگر اکرام میخواهی؛ به دکان کسی بنشین، که از حیدر خبر دارد...

اسب خود را در کنار مسجد قرار داد، و افسار آن را به شخصی سپرد تا نگهدارد. بعد از انجام کاهایش و هنگام خارج شدن از مسجد؛ دید که آن شخص، افسار اسب را باز کرده و دزدیده است.... به قنبر فرمود: برو و افساری تهیه کن. از قضا قنبر در بازار همان شخص را دید که قصد داشت افسار را بفروشد. به او گفت: افسار را چند میفروشی؟ گفت: دو دینار. قنبر دو دینار داد و آن را خرید... قنبر برگشت و مولا به او فرمود: چقدر برای آن پرداخت کردی؟! گفت: دو دینار فرمود: من نیز قصد داشتم دو دینار بابت کارش به او بپردازم؛ اما با #طمع، رزق حلال خود را به حرام تبدیل کرد.. | کلید‌گنج‌سعادت،ص۲۱۳