eitaa logo
*انسان ۲۵۰ ساله*
27 دنبال‌کننده
98 عکس
23 ویدیو
0 فایل
رهیافت های کتاب انسان ۲۵۰ ساله
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪلام چهارم ؛ در نامه به رؤسای بصره ؛ « وَ قَدْ بَعَثْتُ رَسُولي إِلَیْکُمْ بِهذَا الْکِتابِ، وَ إِنّي أَدْعُوکُمْ وَإِلى کِتابِ اللّهِ وَ اِلَی سُنَّةِ نَبِیِّهِ ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ اُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ » من می خواهم بدعت را از بین ببرم ، سنّت را احیاء کنم ؛ زیرا سنّت را میرانده اند و بدعت را زنده کرده اند . اگر دنبال من آمـدید ، راهِ راست با من است . یعنی همان تڪلیف بزرگ را می خواهم انجام دهم ؛ احیـای اسـلام ؛ احـیای سنّت پیغمبــر و نظام اسلامے @alaviislamic_goverment
ڪلام پنجـم ؛ در نامه به اهل ڪوفه ؛ « فَلَعَمری مَا الاِمامُ اِلَّا الحاکِمُ بِالکِتابِ القائِمُ بِالقِسطِ الدّائِنُ بِدینِ الحَقِّ الحابِسُ نَفسَهُ عَلی ذٰلِکَ لِلّه » امام و پیشوا و رئیس جامعۂ اسلامے نمی تواند کسی باشد که اهل فسق و فجور و خیانت و فساد و دوری از خداست. باید کسی باشد که به کتاب خدا عمل کند و عمل به کتاب را در جامعه زنده نگه دارد. اخذ به قسط و عدل کند ، حق را قانون جامعه قرار دهد. والسّلام ؛ یعنی هدف را مشخص می کند. @alaviislamic_goverment
ڪلام ششم ؛ در منزل «بَیضَه» ، در حالی که حُرّبن یزید هم در کنار حضرت است ، خطاب به لشگر دشمن ؛ « أَیُّهَا النّاسُ؛ إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله علیه وآله قالَمَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ لَمْ یُغَیِّرْ بِقولٍ وَ لا فِعلٍ ، کانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ اَنْ یُدخِلِهُ مُدْخَلَهُ» یعنی ؛ اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه بر سرِ کار است که ؛ حرام خدا را حلال می شمرد ، حلال خدا را حرام ، حکم الهی را کنار می زند و دیگران را به عمل وادار نمی کند ، در میان مردم با گناه عمل می کند ، با دشمنی عمل می کند ، با ظلم عمل می کند ، پیغمبـر فرمود : «لَم یُغَیِّر بِقولٍ وَ لا فِعلٍ» با زبان و عمل علیه او اقدام نکند ، «کانَ حَقّاً عَلی اللّهِ اَن یُدخَلِهُ مُدخِلَهٌ» ، خدای متعال این ساکتِ بی تفاوتِ بی عمل را هم به سرنوشتی دچار می کند که آن ظالم را در،قیامت دچار کرده است. 👈 پس تڪلیف چه شد؟ «یُغَیِّر بِقولٍ وَ لا فِعلٍ» . آنگاه فرمود : «وَ اِنّی اَحَقُّ بِهذا» ؛ من از همهٔ مسلمان ها شایسته ترم برای این اقدام و قیام @alaviislamic_goverment
ڪلام هفتم ؛ در منزل « عُدیب » چهار نفر به حضرت مُلحق شدند ، حضرت فرمود : « اَمّا وَاللّٰهِ اِنّی لَاَرجو اَن یَکونَ خَیر اًما اَرادَ اللّٰهِ بِنا ، قُتِلنا اَم ظَفِرنا » « به خدا قسم امید دارم آنچه را خداوند برای ما اراده کرده ، خیر است ، چه کشته شویم ، چه پیروز گردیم. » یعنی؛ داریم تکلیفمان را انجام می دهیم . @alaviislamic_goverment
ڪلام هشتم ؛ در خطبه اوّل بعد از ورود به سرزمین ڪربلا ؛ « اَلا تَرَوْنَ اِلَي الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ، وَ اِلَي الْباطِلِ لا يُتَناهي عَنْهُ، لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ في لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً » « اکنون کار به اینجا رسید که مشاهده می کنید . آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد؟ به طوری که مؤمن حق دارد به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد.» @alaviislamic_goverment
حسین بن علی «ع» کاری کرد که وجدان مردم بیدار شد . اینکه «اَلمَودِ بِشَهادَتِهِ قَبلّ استِهلالِهِ وَ وِلادَتِهِ»؛ «کسی که پیش از به دنیا آمدنش ، وعده و خبر شهادتش داده شده و آسمان و هر کس که در آن بود و زمین و هر کس بر روی آن بود ، بر او گریه کرد.» اینکه از قبل از ولادتِ آن بزرگوار «یَکَتهُ السَّماءُ وَ مَن فيها وَ الاَرضُ وَ مَن عَلّيها» ؛ حسين بن علي عليه السّلام را در یک عزای بزرگ مورد توجه قرار دادند و عزای اورا گرامی داشتند و به تعبیر این دعا یا زیارت ، بر او گریه کردند ، به این خاطر است. لذا شما امروز وقتی نگاه می کنید ؛ اسـلام را زنده شدهٔ حسین بن علی علیه‌السّلام می دانید . او را پاسدارِ اسـلام می دانید . @alaviislamic_goverment
فصل هفتم حرکت زینب ڪبــریٰ سلام اللّه علیها و سفیران ڪربلا @alaviislamic_goverment
زینب ڪبــریٰ «س» یڪ زن بزرگ است عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملّت های اسلامے دارد ، از چیست؟ نمی شود گفت ؛ به خاطر این است که دخترِ علی بن ابیطالب علیه السّلام یا خواهر حسین بن علی و حسن بن علی علیهماالسّلام است! نسبت ها هرگز نمی توانند چنین عظمتی را خلق کنند. همۂ ائمّه ما ، دختران و مادران و خواهرانے داشتند ؛ امّا کو یک نفر مثل زینب ڪبــریٰ؟ ارزش و عظمت زینب ڪبــریٰ به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانے و اسلامے او بر اساس تکلیف الهی است. @alaviislamic_goverment
کار او تصمیم او نوع حرکت او به او اینطور عظمت بخشید . هر کس چنین ڪاری بکند ، ولو دخترِ امیرالمؤمنین هم نباشد ، عظمت پیدا می کند. بخش عمده این عظمت اینجاست که ؛ اوّلاً ؛ زینب «س» موقعیت را شناخت ثانیاً ؛ بر طبق هر موقعیت ، یڪ انتخاب کرد این انتخاب ها زینب «س» را ساخت. @alaviislamic_goverment
قبل از حرکت به ڪربلا ، بزرگانی مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهره های نامدار صدر اسلام ، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی داشتند ، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند! ولی زینب ڪبــریٰ «س» گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد ؛ و رفت ... او یڪ زن بود ، زنی که برای مأموریت ، از شوهر و خانواده اش جدا می شود... او حس می کرد که حادثه چگونه است ؛ به همین دلیل بچه های خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد ... @alaviislamic_goverment
در آن ساعات بحرانے که قوی ترین انسان ها نمی توانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز کرد. بعد از شهادت حسین بن علی «ع» که دنیا ظلمانی شد و دل ها و جان ها و آفاق عالم تارک گردید ، این زن بزرگ نوری شد و درخشید. @alaviislsmic_goverment
ڪربلا بدون زینب ڪربلا نبود! عاشورا بدون زینب آن حادثه تاریخیِ ماندنی نمی شد! آنچنان شخصیت دختر علی علیه السّلام در این حادثه - از اول تا آخر - بارز و آشکار است که انسان حس می کند یک حسینِ دوّم است در پوششِ یک زن ، در لباسِ دختر علی علیه السّلام ... زینب «س» به جایی رسید که فقط والاترین انسان های تاریــخ بشریت - یعنی؛پیامبــران - می توانند به آنجا برسند. @alaviislamic_goverment
اگر زینب «س» نبـود ، بعد از عاشورا چه می شد ؟ شاید امام سجــاد علیه السّلام هم کشته می شد! شاید پیام امام حسیــن «ع» به هیچ کس نمی رسید! زینب «س» از دوران قبل از شهادتِ حسین بن علی «ع» یک غم خوارِ صدیق برای امام بود . کسی که با بودن او امام حسین «ع» احساس تنهایی نمی کرد ، احساس خستگی نمی کرد. یک چنین نقشی را انسان در چهرهٔ زینب «س» و در ڪلمات و حرڪات او مشاهده می کند. @alaviislamic_goverment
حضرت زینب ڪبریٰ سلام اللّه یک زن است با عواطف جوشان زنانه ، با احساسات لطیفِ یک زن و مظهر جوشش احساسات و عواطف هم ، همین خاندان پیغمبـرند ؛ در عیـن قدرت ، در عیـن صلابت ، در عین شجاعت و مقاومت در برابر مصائب ؛ مظهرِ چشمۂ جوشان و زلالِ لطافت انسانے و ترّحم انسانے . حالا این بانوی بزرگ و پرصلابت در منزلگاهی احساس خطر و اضطراب می کند. می داند مسئله ، مسئله شهادت و اسارت است ، امّا در عین حال ، آنچنان هیجانِ حوادث او را زیر فشار می گذارد که به امام حسین «ع» مراجعه می کند. @alaviislamic_goverment
دو بار حضرت زینب «س» احساس اضطراب کرد و به امام حسین «ع» این اضطراب را ذکر کرد. بار اوّل ؛ در یکی از منازل بود ، بعد از شنیدن ماجرای خبر شهادتِ جناب مُسلم ، که خبرهای گوناگونی می رسید. حضرت رفت به امام حسین «ع» عرض کرد؛ برادر احساس خطر می کنم! وضع را خطرناک می بینم! اینجا امام حسین «ع» چیز زیادی به او نگفتند ، فرمودند چیزی نیست ، هر چه خدا بخواهد همان پیش خواهد آمد. «یا اُختاه ، ڪُلُّ ما قُضِیَ فَهُوَ ڪائِن» خواهرم ، هر چرا خداوند مقدّر کرده باشد ، همان خواهد شد . @alaviislamic_goverment
بار دوّم ؛ در شب عاشورا اوّلِ شب عاشورا ، جائیست که زینب ڪبریٰ «ع» بی تاب شد از شدّت غم! امام سجاد «ع» که بیمار بودند ، نقل می کنند ؛ (راوی این قضیه امام سجاد هستند)، می گویند من در خیمه خوابیده بودم ، عمه ام زینب هم پهلوی من نشسته بود و از من پذیرایی می کرد. خیمهٔ پهلویی هم پدرم ، حضرت ابی عبداللّه بود ، نشسته بود و جَون _غلام ابی ذر _ داشت شمشیر حضرت را اصلاح می کرد و خودشان را برای نبـردی که فردا در پیش داشتند آماده می کردند. میفرماید ؛ دیدم پدرم بنا کرد به زمزمه کردن و اشعاری خواند : «ای روزگار! اُفّ بر دوستیِ تو ، چقدر در شب و روز ، دوستان و هواخواهانِ حق را کُشتی.» این نشان دهندهٔ این است که کسی که این شعر را می خواند ، مطمئن است که به زودی دنیا را مفارقت خواهد کرد. امام سجاد «ع» معنای شعر را درک می کند و میفهمد که امام حسین «ع» خبر مرگ خودش را می دهد ، اما خودداری می کند. اما میفرمایند؛ ناگهان دیدم ، عمّه ام زینب به شدت ناراحت شد. برخاست ، رفت به خیمه برادر و گفت ؛ برادر جان! می بینم خبر مرگ خودت را می دهی ........ @alaviislamic_goverment
وضعیتی که آنروز برای حضرت زینب سلام اللّه وجود داشت ، یک وضعیت استثنایی بود . هیچ کدام از زن ها و حتی امام سجاد «ع» را نمی توانیم با وضع ایشان مقایسه کنیم. وضع حضرت بسیار وضعِ سخت و طاقت فرسایی بود؛ تمام مردها در روز عاشورا به شهادت رسیدند! عصر عاشورا یک نفر مرد در تمام خیمه گاه نبود! امام سجاد «ع» بیمار بودند! خیمه گاه در میانِ یک دریای دشمن محاصره است! خیمه گاه و اردوگاهی که هشتاد و چهار نفر زن و بچه هستند! بعضی تشنه... بعضی گرسنه... دل ها همه لرزان و خائف! یک نفر باید این جمعیت را جمع کند ... آن یک نفر زینب است. در میان این همه دشمن ، بار سنگین اداره و حراست و مدیریتِ این خرگاه مورد ظلم قرار گرفته و پراکنده شده و متفرق شده را به عهده دارد! حتی امام سجاد را هم او باید اداره کند. @alaviislamic_goverment
در قرآن کریم زن فرعون نمونهٔ ایمان شناخته شده است برای مرد و زن ، در طول زمان تا آخر دنیا. همسر فرعون وقتی در زیر فشار شکنجه های فرعون قرار گرفت ، که با همان شکنجه هم از دنیا رفت ، شکنجهٔ جسمانی او ، او را به فغان آورد ، گفت ؛ « اِذ قالَت رَبِّ ابنِ لی عِندکَ بَیْتً فیِ الجنَّةِوَنَجِّنی مٍن فِرعونَ وَ عَمَلِهِ» «من را از دست فرعون و عمل گمراه کنندهٔ فرعون نجات بده» در حالیکه جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش ، شکنجه اش ، درد و رنجش ، درد و رنج جسمانی بود. امّا زینب ڪبریٰ در مقابل آنهمه شکنجه و رنج روحی ، بعد از اینکه همهٔ عزیزانش را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفتند و شهید شدند ، تهاجم دشمن را دید ، هتک احترام را دید ، به پروردگار عالم عرض نکرد ؛ رَبِّ نَجِّنی! نگفت؛ پروردگارا ، من را نجات بده! در روز عاشورا عرض کرد ؛ «پروردگارا از ما قبول کن» بدن پاره پارهٔ برادرش بر روی دست ، در مقابل چشم ، دل به سمت پروردگار عالم ، عرض می کند ؛ «پروردگارا ، این قربانے را از ما قبول کن.» «اِلهی تَقَبَّل مِنّا هذاَ القُربانَ.» @alaviislamic_goverment
آن چیزی که موجب شد شکست نظامی ظاهری ، در واقعه عاشورا تبدیل به یک پیروزی قطعی دائمی بشود ، منش زینب کبری و نقشی بود که حضرت زینب برعهده گرفت ؛ این خیلی چیز مهم ست. این نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست، زن در متن تاریخ قرار دارد. او دشمن را در مقرّ قدرت خود ، در کاخ ریاست خود ، تحقیر می کند و ذلیل می کند و داغ ننگ ابدی را به پیشانی او می زند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست! زینب سلام اللّه نشان داد که می توان حجاب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ. @alaviislamic_goverment
در آن چنان وضعیتی زینب ڪبریٰ در خطبهٔ فراموش نشدنی اش در بازار کوفه ، مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد ، تکان داد دل ها را ، جان ها را و تاریخ را ، این سخن ماند در تاریخ ؛ ای مردم کوفه! ای مردم خیانتکار و پیمان شکن و بی غیرت! ای خُدعه گر ها! ای کسانی که تظاهر کردید و شاید خودتان باور هم کردید که دنبال روی اسلام و اهل بیت هستید؛ امّا در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کوری نشان دادید... شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیروان امیرالمومنین هستید؛ در حالیکه واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهدهٔ مقابله با فتنه برایید، نتوانستید خودتان را نجات دهید! @alaviislamic_goverment
مردم کوفه وقتی که سر مبارک امام حسین را بر روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود : «اَتَبکونَ؟» گریه می کنید؟ گریه تان تمامی نداشته باشد! و ناله های تان آرام نگیرد! مثل آن کسی شدید که پشم را می ریسد ، تبدیل به نخ می کند، بعد نخ ها را دوباره باز می کند ، تبدیل می کند به همان جسم ، پشم یا پنبهٔ نرسیده. کرده های خودتان را ، گذشتهٔ خودتان را باطل کردید، با بی بصیرتی ، با نشناختن فضا ، با تشخیص ندادن حق و باطل. ظاهر، ظاهرِ ایمان ، دهان پر از ادعای انقلابی گری ؛ اما باطن، باطنِ پوک ، باطنِ بی مقاومت در مقابل بادهای مخالف! این آسیب شناسی است. آسیب شناسی می‌کند انقلاب نبوی را و انقلاب علوی را می گوید؛ شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید، نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید، نتیجه این شد که جگر گوشه پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت...! @alaviislamic_goverment
مردم کوفه وقتی که سر مبارک امام حسین را بر روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود : «اَتَبکونَ؟» گریه می کنید؟ گریه تان تمامی نداشته باشد! و ناله های تان آرام نگیرد! مثل آن کسی شدید که پشم را می ریسد ، تبدیل به نخ می کند، بعد نخ ها را دوباره باز می کند ، تبدیل می کند به همان جسم ، پشم یا پنبهٔ نرسیده. کرده های خودتان را ، گذشتهٔ خودتان را باطل کردید، با بی بصیرتی ، با نشناختن فضا ، با تشخیص ندادن حق و باطل. ظاهر، ظاهرِ ایمان ، دهان پر از ادعای انقلابی گری ؛ اما باطن، باطنِ پوک ، باطنِ بی مقاومت در مقابل بادهای مخالف! این آسیب شناسی است. آسیب شناسی می‌کند انقلاب نبوی را و انقلاب علوی را می گوید؛ شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید، نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید، نتیجه این شد که جگر گوشه پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت...! @alaviislamic_goverment
او این جملات را نه در میان یک عدّه مستمع که نشسته و گوش فرا داده اند، بلکه در میان یک عدّه دشمن ، یک گروه نیزه داران که دور و برشان را گرفته اند ، یک عدّه مردم مختلف الحال ، همان هایی که مُسلم را به دست ابن زیاد دادند، بیان می کرد! این زن است، زنِ تاریخ این زن، دیگر ضعیفه نیست. این جوهر زنانهٔ مؤمن ، اینجور خودش را در شرایط دشوار نشان می دهد، این است که الگو ست ؛ الگویی برای همه مردان و زنان بزرگ عالم. @alaviislamic_goverment
وقتی دشمن می خواهد زینب سلام الّله را شماتت کند ، در پاسخ می‌گوید: « ما رَاَیتُ الَّا جَمیلاً » آنچه دیدم زیبا بود! شهادت بود! داغ بود! اما در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریان بود در طول تاریخ تا اُمّت اسلام بفهمند که چه کار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند. این کار بزرگ حماسهٔ زینبی است؛ این عزّت ولی خداست. زینب ڪبریٰ از اولیا الله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد ، قرآن را عزیز کرد. @alaviislamic_goverment
حماسهٔ زینب کبری مکمل حماسه عاشورا شد احیا کننده و نگهدارنده حماسه عاشورا شد. حضرت زینب «س» با ایستادگی خود ، اسلام را حفظ کرد ، از روح کُلّی اسلام حراست و پرستاری کرد. این «ایستادگی» ، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است. @alaviislamic_goverment