eitaa logo
آلبوم خاطرات دفاع مقدس
116 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
911 ویدیو
6 فایل
کانال جهت جمع آوری خاطرات بازگو نشده و عکسهای رزمندگان و شهدای عزیز که در آلبوم شخصی شما بزرگواران بایگانی شده است میباشد. 🌐ارسال نظر : @kosaronnabi135 @Ya_hossein99
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیده «اکرم ساعدی» 26 آبان ماه 1318 در کاشان به دنیا آمد. پدرش نیز کشاورز بود. 17 ساله بود که ازدواج کرد. همسرش نقاش قالی بود. پس از سالها تلاش و زحمت موفق به پس انداز مبلغی شده و برای حج تمتع اقدام کرد. اکرم در کارهای خیر بسیار فعال بود. برای رزمندگانی که در جبهه های حق بر باطل علیه دشمنان بعثی می جنگیدند و از اسلام و انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی کشور اسلامی دفاع می کردند کمک می کرد. در برنامه های سیاسی و اجتماعی حضور فعال داشت و اگر به او می گفتند شما چرا این قدر زیاد در این امور حضور دارید در پاسخ می‌گفت‌‌:« این وظیفه شرعی ماست، اگر ما اسلام و انقلاب را تنها بگذاریم؛ چه کسی می خواهد جبران کند ؟». خوش برخورد و مهربان بود. ادب و احترام خاصّی نسبت به مردم داشت. سرانجام در سرزمین امن الهی توسط عُمّال آل سعود به فرمان اربابان آمریکائی خود در یورش مسلحانه به مردم مسلمانی که در مراسم برائت از مشرکین حضور داشتند این بانوی مؤمنه با پهلوی شکسته و سینه ای سوراخ شده به خیل عظیم شهدای راه حق و فضیلت پیوست. او در گلزار شهدای دالسلام کاشان به خاک سپرده شد. از شهید 3 پسر و دو دختر به یادگار ماند. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شهیده بیگم مطلوبی زواره هشتم خردادماه 1294 در زواره اردستان به دنیا آمد .پدرش مدرس قرآن و مادرش خانه دار بود . با ازدواج با پسرعمویش که ساکن کاشان و فروشنده لوازم قالی بود ، به کاشان رفت . صاحب سه پسر و سه دختر شد .اولین فرزندش شهید حسن مطلوبی در سال 1313 به دنیا آمد . بیگم مقید به رعایت آداب اسلامی بود و همیشه به فرزندانش نیز سفارش می کرد تا آداب و احکام اسلامی را رعایت کنند . تا آنجا که از دستش بر می آمد مشکلات دیگران را حل می کرد .همه را تشویق به شرکت در راهپیمائیها و مراسم معنوی می کرد و خود نیز پیش قدم بود. اهل تجملات نبود و دائم الذکر بود. در زمان رضا شاه که دستور کشف حجاب صادر شده بود و از پوشیده بیرون آمدن زنان جلوگیری می شد ، بیگم روزی به قصد انجام کاری ، محجبه از منزل بیرون رفت که با برخورد تند یکی از پاسبان های آن زمان رو به رو شد که قصد برداشتن چادرش را داشت . بعد از آن روز وی با خود عهد بست تا وقتی که اوضاع به این صورت باشد برای حفظ حجابش از خانه بیرون نرود و بر این عهد سالها پای بند بود که به گفته خودش هفت سال طول کشید . بیگم به صله ارحام اهمیت می داد و به همسایگان احترام می گذاشت اما در همسایگی اش خانواده ای بهایی زندگی می کردند .وی در خصوص ارتباط با آنها مردد بود از خدا خواسته بود به هر صورت وی را راهنمایی کند و درستی یا نادرستی ارتباط با ایشان را به وی آشکار گرداند . در خواب دید به یکی از محافل آنها رفته که تعدادی از سرانشان نیزحضور داشتند ولی هیچیک از آنها به شکل انسان نبودند و به اشکال مختلف در مجلس حضورب داشتند.  پس از بیداری از خواب ، از دروغ بودن آنها مطمئن شد و از عدم رابطه با آنها خیالش راحت شد. بیگم که مراقبت زیادی در دوری از گناه داشت و به گفته خودش تا یادش می آمد ،گناهی مرتکب نشده بود، نهم بهمن ماه 1365 در بمباران هوایی کاشان در منزل مسکونی اش به همراه پسر و عروسش به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
نام: طاهره نام خانوادگي: كلاهچي نام پدر: علي شماره شناسنامه: 41336 محل صدور: كاشان تاريخ تولد: 06/06/1344 تاريخ شهادت: 09/11/66 شغل: خانه دار محل شهادت: اصفهان - كاشان حادثه منجر به شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحميلي https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🇮🇷شهیده بانوی کاشان شهید طاهره کلاهچی کلامی با تو «دخترم! پرندگان، غزلِ زندگی سر داده و نسیم سحری نو اگر بود و عالم ترانه خوان،کنار پنجره آمدم تا ببینم این همه شادی برای چیست؟ تو را دیدم که سجده کرده بودی از تو خواستم که بگویی علت این سجده چیست؟ گفتی:« خدایم طلب کرده است.» و این نمازآخرین نمازت بود. بعد ازآن از جلوی دیدگانم رفتی و دیگر ندیدمت ؟!» «شهید طاهره کلاهچی در خانوادۀ مذهبی در شهرستان کاشان به دنیا آمد. وی در کلاس سوم راهنمایی تحصیل می کرد. بسیار خوش اخلاق با محبت و مهربان بود به نماز اول وقت اهمیّت می داد. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را به همراه پدر و مادر در مسجد محل می خواند. در تظاهرات شرکت فعّال داشت آرزویش شهادت بود. همیشه می گفت: «ای کاش من پسر بودم تا به جبهه می رفتم و شهید می شدم.» در کارهای خانه کمک می کرد و برای رزمندگان لباس می بافت. بسیارتمیز و با سلیقه بود. احترام بزرگتر ها را داشت ودرامورات زندگی باآنها مشورت می کرد.» عروج ملکوتی « خواهرش می گوید:« ساعت 7 صبح بود. پدرم سرگرم خرد کردن قند بود. طاهره هم پشت ماشین بافندگی نشسته بود و برای رزمندگان ژاکت می بافت من رفتم به او کمک کنم. مادرم به طرف زیر زمین رفت و مرا صدا کرد و گفت:« بیا داخل زیر زمین قالی بباف» طاهره به محض این که صدای مادرم را شنید به من گفت: «برو و به مادر کمک کن.» من رفتم داخل زیرزمین، تازه نشسته بودم روی دار قالی که یک مرتبه صدای آژیر خطر از رادیو پخش شد و وضعیّت قرمز شد و بلافاصله خانۀ ما بمباران شد در آن لحظه من و مادرم بی هوش شدیم ولی پدرم و طاهره که بالا بودند در جا شهید شدند. سراغشان را می گرفتیم می گفتند: «حالشان خوب است» وقتی از بیمارستان آمدیم. فهمیدیم آنها به شهادت رسیده اند و به خاک سپرده شده اند.» من و مادرم به علت مجروحیّت زیاد نتوانستیم در تشیع جنازۀ آنها شرکت کنیم https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود. آیت‌الله حق‌شناس شب روز خاکسپاری او در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… از به این رسید… https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🇮🇷بانوان شهید کاشانی شهید فاطمه کوچی نام پدر: محمدآقا تاریخ تولد: 1326 محل تولد: کاشان تاریخ شهادت: 9/5/1366 محل شهادت: مکه نحوه شهادت: مزار شهید: گلزار شهدای کاشان https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
کلامی با تو «ای شهید! آگاهی که گریه هایم در گلزار شما برای تیره روزی، سرگردانی و گمراهی خودم بوده وگرنه شما که عند ربهم یرزقونید و ما جیره خواران شمایم، خوب می دانم. هر گاه دست یاری به سوی تان دراز کردم. دست رد به سینه ام نزدید. هرگز فراموش نمی کنم که چگونه با پرتو نور شما، بر دل ظلمت زده ام، تأثیری شگرف و تحولی عظیم در زندگی ام داشته اید.» « شهید حاجیه خانم فاطمه کوچی در سال 1326 روز عید نوروز در خانوادۀ مذهبی و عاشق اهل بیت دیده به جهان گشود. از سن 7 سالگی علاقه خاصی به نماز و روزه داشت و از همان دوران علاقه خودش را نسبت به دستورات دین اسلام نشان می داد. درسن 17 سالگی ازدواج کرد و ثمره ازدواجش 6 فرزند می باشد، وی در تربیت فرزندانش بسیار کوشا بود و همیشه سعی می کرد تا آنها را با ایمان تربیت کنند وسفارش می کرد که در راه خدا قدم بردارند. تشویق می کرد تا قرآن بیاموزند ودرس بخواند. از اسراف کردن بی زار بود و دیگران را توصیه به صرفه جویی می کرد. صحبت هایش بیشتر در مورد آخرت و روز قیامت بود. از غیبت کردن و تهمت زدن پرهیز می کرد. تنها آرزوییش این بود که در راه خدا شهید شود. دوست نداشت که در سن پیری و با مرگ طبیعی از دنیا برود ویا در بستر بیماری بمیرد. بارها می گفت: «که من دوست ندارم در بین مردگان معمولی دفن شوم. دلم میخواهد که در بین شهیدان و در میان قطعه شهدا دفن شوم.» در برابر خویشان و اقوام متواضع بود. حجاب را راعایت می کرد و بسیار تأکید داشت که زنان باید حجاب خود را حفظ کنند. الگویش حضرت فاطمه(س) بود و از دستورات او پیروی می کرد. دوران انقلاب در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت گسترده ای داشت و با حضور خویش در مراسم ها ابراز تنفر از ظلم و بی عدالتی می نمود. عشق و علاقه خاصی نسبت به امام و روحانیّت داشت و همیشه از روحانیّت طرفداری می کرد. منزلشان در خیابان طالقانی بود. در اوج تظاهرات مردمی یک روز مأموران شاه با پرتاب گاز اشک آورد و تیراندازی داخل کوچه به مردم حمله کردند او فوراً در خانه را باز کرد و داخل حیاط آتش روشن کرد. تا تظاهرکندگان پناه گیرند. زمان جنگ تحمیلی در پشت جبهه با کمک خواهران در جمع آوری کمک های مردمی سهم به سزایی داشت. جهت برگزاری جلسه قرآن برای خواهران در محل خیلی تلاش کرد. قبل از سفر حج انگار می دانست که برگشتی برای او نیست. شبی که اقوام برای خداحافظی و بدرقه او رفته بودند وی گفت: «شب برگشت هم بیایید! مثل الان خواهد بود. فقط آن موقع گلاب اضافه خواهد بود.» در وصیت نامه اش نوشته بود زندگی و مرگ دست خداست و هر موقع که خداوند بخواهد مرگ من فرا خواهد رسید. هر وقت یاد من کردید. حمد قرآن بخوانید و هر چه خداوند دستور داده عمل کنید. همیشه یاد خدا باشید و مرگ را فراموش نکنید. در مکه به خدمه کاروان در مورد تقسیم غذا کمک می کرد طوری که بین خانم های کاروان به کمک و همیاری معروف بود . مدیر کاروان می گفت: «قبل از مراسم راهپیمایی در مکه او نزد من آمد ومقدار پولی که همراهش بود را در اختیار من گذاشت و گفت: «اگر شهید شدم این پول را برای بچّه هایم سوغاتی بخر و حتماً جنازه ام را به ایران برگردانید.» قبل از رفتن به حج در مورد آمدنش و چگونه برگذاری مراسم زیارتی اش گفت: «مراسم زیارتی من در مسجد خواهد بود وشما فقط برای آمدنم.گلاب تهیه کنید. زیرا من خودم برنمی گردم.» عروج ملکوتی « وی در سال 1366 هجری شمسی با حاصل دست رنجش به خانه خدا مشرف شد و در روز جمعه 9 مرداد ماه همان سال در جمعه خونین مکه در راهپیمایی برائت از مشرکین، هنگامی که تنفر و انزجار خویش را از مشرکین نشان می داد، در سن 40 سالگی در کنار خانه امن الهی به دست رژیم آل سعود در خون خویش غلطید و دعوت حق را لبیک گفت و به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت در راه خدا بود. رسید و با حضرت فاطمه(س) محشور شد.» شب قبل از راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه بعضی از هم اتاقی هایش گفته بودند:« بهتر است فردا به راهپیمایی نرویم. او خیلی ناراحت شده و گفته بود:« باید در راهپیمایی شرکت کنیم و از اسلام دفاع کنیم مگر آمده ایم بخوریم و بخوابیم» روز راهپیمایی قبل ار رفتن به مراسم، غسل شهادت کرد.» https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بچه ها! اگر شهرسقوط کرد، نگران نباشید؛ دوباره فتح می‌کنیم! مراقب باشید *ایمانتان سقوط نکند...* 📚 شهید محمد جهان آرا https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خدایا ... از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! 🌹دوستت دارم ، خدای خوب من https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
در انتخاب دوست خیلی سفارش داشت. بسیاری از دوستانم کسانی بودند که اگر دوستی‌ام را با آن‌ها ادامه داده بودم، قطعا در زمینه‌های مختلف سقوط کرده بودم. خدا را شکر که استاد مجید کمک کرد و من تمامی دوستان سابق خود را که اهل همه نوع خلافی بودند کنار گذاشتم و الحمدلله در کنار دوستان جدید توانستم در زمینه‌های ورزشی و درسی و ... موفق باشم. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خدایا ... از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! 🌹دوستت دارم ، خدای خوب من https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
هیچ وقت نگو: محیط خرابه منم خراب شدم! همانگونه که هرچه هوا سردتر باشد لباست را بیشتر میکنی! پس هر چه جامعه فاسدتر شد تو لباسِ تقوایت را بیشتر کن. بـردار شـهـــیــدم ...🌷🕊 https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
یکی از بچه‌ها مزاحم نوامیس مردم می‌شد. به سید میلاد ماجرا را شرح دادم. گفت تو کارت نباشه وایسا کنار. من گفتم الآن است که بزند توی گوش آن پسر، ولی با صحنه عجیبی مواجه شدم! سید طوری با این نوجوان صحبت کرد که من جا خوردم. روز بعد گفتم: سید چی شد؟ من گفتم الآن طرف رو چنان می‌زنی که دیگه نتونه بلند شه. خندید و گفت: یه جور دیگه زدمش!! راست می‌گفت. چنان زده بود که من از فردا آن جوان را در مسجد می‌دیدم. بله. سید میلاد، شیطان درون آن نوجوان را زده بود. سید برای آن شخص وقت گذاشت. آن پسر را در طی یک ماه چنان تغییر داد که من کم آوردم! آن سال همان پسر را با خودش برد و خادم‌الشهدا کرد. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🎙️ آقا در دیدار کنگره شهدا از جذب دل‌ها با شهادت گفتند 🌷 رفیقِ شهید ➕ هر شهید از جهتی می‌تواند الگوی ما باشد https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
📜 پای درسِ وصیت‌نامه‌ها ✅ وصیت‌نامه‌ای که آقا بارها خوانده‌اند... https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
💌 🌹‌شهـــید یعقوب شرافت : 🌷┤♥️ 🔹 خواهران من! حجاب را به شما توصیه می‌کنم مانند عروسک نباشید؛ این حجاب شما بزرگترین سلاح شماست حتی از بمب‌های اتمی و نوترونی هم برای دشمن خطرناک‌تر است؛ پس حجاب‌تان را حفظ کنید. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙نوحه خوانی قدیمی و دلنشین حاج بمناسبت رحلت امام خمینی(ره) امام خمینی (ره) حماسه ای فراموش نشدنی در قلب تاریخ بشریت است. امام مردی بود به استواری کوه و به مهربانی آفتاب، مردی جاودان در قلبها. امام عطیه کوثر بود و یادآور حیدر. او شجره پرفیض فیضیه بود که لحظه لحظه زندگیش مایه نظم و شیرازه دین خدا گشت. رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد 📎 📎 📎 https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
▪️رفتگر محله چهره‌اش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است! قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمی‌دادند. می‌گفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار. آقا مهدی باکری خودش جای رفتگر آمده بود سر کار . https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌷تنها شهید ۱۵ خرداد استان اصفهان؛ 🔻شهید علی محمد قدیرزاده ششم فروردین ۱۳۱۲ در کاشان در خانواده ای زحمتکش و کشاورز به دنیا آمد. وی پس از شنیدن خبر دستگیری امام ، همراه با جمعی از کارگران تظاهرات می کنند و به خیابان می آیند و به طرف شهربانی حرکت می کنند. او جلوی جمعیت با شعار یا مرگ یا خمینی حرکت می کرد، با تیراندازی ماموران به طرف مردم یکی از گلوله های آنها به شکم و پلوی شهید قدیر زاده اصابت کرد و پس از ساعتی در بیمارستان اخوان کاشان به شهادت رسید. 🔻 هر ساله روز ۱۴ خرداد ماه مراسم سالگرد شهادت شهید بزرگوار علی محمد قدیرزاده در محل دفن این شهید بزرگوار واقع در خیابان امام خمینی (ره) پارک شهید قدیرزاده برگزار می‌شود. 🌷شادی ارواح طیبه شهدا فاتحه و صلوات https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بهش گفتن: آقا ابراهیم! چرا جبهه رو ول نمی‌کنی بیای دیدار امام خمینی؟ گفت: ما امام رو برای اطاعت می‌خواهیم، نه برای تماشا.. 🕊🌷 https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خدایا نمی‌دانم کی، کجا و چگونه مرا خواهی برد؟ ولی از تو می‌خواهم زمان مرگم، مرا در راه حفظ و نگهداری از دینت ببری. خدایا! این بنده کوچک و خطاکارت را با همه این بدی ها و ناتوانیم بپذیر و بر سرم منت گذار و شهادت راهت را نصیب من بگردان. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🇮🇷بانوان شهید کاشانی تـاریخ شـهادت :۱۳۶۶/۵/۹ کـشور شـهادت : عربستان مـحل شـهادت : مکه مکرمه نـحوه شـهادت : توسط آل سعود مـحل مـزار : بهشت زهرا (س) موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا قـطعـه :۲۶ https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌷قسمتی از وصیت شهید صدرزاده که حضرت آقا در سخنرانی سالگرد ارتحال امام، از آن شهید نام بردند... به یاد تمام شهدا صلوات 🌿 https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌷 همراه با شهید ابراهیم هادی به سمت مقر سپاه میرفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همونجا نماز رو میخونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام میدهیم. این هم مثل نمازه. با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و...اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم. انشاءاللّه اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت میبینی. 📚 شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
▪️انا لله وانا الیه راجعون 🇮🇷 پدر مکرم شهیدان « محسن و احسان صانعی فرد » پس از سالها فراق به دیدارفرزندان شهیدش شتافت. ▪️مراسم تشییع و خاکسپاری پدر شهیدان صانعی فرد روز شنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۲ از ساعت ۱۷ تا ۱۹ از مسجد محمدیان خیابان فاضل نراقی به طرف  مزار فیض برگزار می گردد. ▪️همچنین مراسم ترحیم نیز شنبه ۲۰ خرداد ماه از ساعت ۲۰ الی ۲۱:۳۰ در مسجد زینبیه (ترک آباد) برگزار خواهد شد. ▪️گفتنی است: شهید جاویدالاثر « احسان صانعی فرد »، یکم دیماه ۱۳۳۹ در کاشان چشم به جهان گشود و بیست و پنجم تیرماه ۱۳۶۱ در عملیات رمضان و درمنطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید . ▪️شهید جاویدالاثر «محسن صانعی فرد » نیز دهم دیماه ۱۳۳۷ در کاشان به دنیا آمد و بیست و نهم آبان ماه ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ در منطقه عملیاتی پنجوین به شهادت رسید وپیکر پاکش در منطقه برجای ماند. ▪️برای هردو برادر در گلزار شهدای دارالسلام گلابچی کاشان مزار یادبودی واقع شده است. 💠رخدادهای منطقه کاشان https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─