eitaa logo
بنیاد مهدویت استان البرز
2.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
173 فایل
﴾﷽﴿ 🔰محور فعالیت بنیاد:آموزشی_فرهنگی_ پژوهشی کرج_بلوار ملاصدرا_به‌سمت نبوت‌_بعد از ابوذرجنوبی _بنیاد‌ فرهنگی‌ حضرت‌ مهدی‌ موعود(علیه‌السلام) 02634294152_02634214145 +989370754174 ارتباط با ادمین👇 @Admin_mahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت حاج احمد متوسلیان در شب عملیات آزادسازی خرمشهر برادرها! شرف ما، زندگی ما، اسلامیت ما این روزها به تلاش و انتخاب‌مون بستگی داره، اگر درست عمل نکنیم، آمریکا پرستان بیش از این کشور رو به سمت پرتگاه خواهند برد. تلاش کنیم که ان‌شاءالله موفق هستیم 🍃🌺 @alborzmahdaviat
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۱۱) 🔵 پرهیز از ترک نماز 🌕 تارک الصلاة در روایات : 🔺کسى که نماز واجب را ترک کند، بدون علت کافر است. 🔺نماز را عمداً ترک مکن. براى این که هر کسى عمداً نماز را ترک کند، آیین اسلام از او بیزار است. 🔺میان مسلمان و کافر فرقى نیست مگر ترک نماز، و یا آنکه آنقدر در نماز سستى کند تا آن را ترک کند. 🔺روز قیامت، بنده را مى خوانند (براى حساب) و اول چیزى که از او سؤال مى شود نماز است، اگر نمازش را کامل انجام داده; (بسیار خوب) والّا او را در آتش مى افکنند. 🔺به فرموده امام صادق شفاعت من به کسى که نمازش را سبک شمارد نمى رسد. 🔺خداوند لعنت میکند کسی را که عمدا نماز را ترک کند. @alborzmahdaviat
داستانی از آیت الله مرعشی نجفی 👈قسمت اول. شبه به نیمه رسیده بود و خواب به چشمانم نمی‌آمد و درگیر فکر و خیال شده بودم. با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. با آن که کمی خطرناک است و امکان دارد از ناحیه کسانی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. هر چند که بهتر است با چند نفر از همراهان به آنجا بروم ولی این موقع شب شایسته نیست باعث اذیت دوستانم بشوم و اگر تنها بروم بهتر امکان درد و دل با آقا را دارم.» با این افکار از جایم برخاستم، وضو گرفتم و به آهستگی از حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته‌ای که به روی طاقچه راهرو بود را در جیب گذاشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری را در سرتاسر مسیر احساس می‌کردم. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه‌ای ایستادم و درگی نمودم. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم و پا به داخل گذاشتم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. انعکاس صدای پایم، مرا کمی به وحشت انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. @alborzmahdaviat
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۱۲) 🔵 پرهیز از گناه قطع رحم 🌕 قطع صله رحم در روایات : 🔺 قطع رحم موجب فقر می شود. 🔺 هر که پیوند خویشان ببرد وارد بهشت نمی شود. 🔺 رحمت خداوند بر مردمی که در میان آنها قطع کننده رحم باشد، فرود نمی آید. 🔺 هنگامی که قطع رحم می شود اموال به دست نااهلان می افتد. 🔺 از جمله گناهانی که مرگ و نابودی را شتاب می بخشد، قطع رحم است. 🔺 مجازاتی سریع تر از مجازات ظلم و قطع رحم نیست. 🔺 زشت ترین گناهان بریدن پیوند خویشاوندی و نافرمانی از پدر و مادر است. 🔺 صله رحم عمر را زیاد و فقر را می کاهد. 🔺 سه خصلت است که صاحبانش نمی میرند مگر اینکه مکافات عمل خود را ببینند: ظلم، قطع رحم و قسم دروغ 🔺 صله رحم محاسبه را آسان می کند و مانع مرگ بد می شود. 🔺 از حالقه( قطع رحم) بپرهیزید که انسانها را می میراند. @alborzmahdaviat
داستانی از آیت الله مرعشی نجفی 👈قسمت دوم بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم که از پله‌ها پایین می‌آمد. صدای پاهایش درون سرداب می‌پیچید و فضای ترسناکی ایجاد می‌کرد. خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که خنجری در دست داشت و از پله‌ها پایین می‌آمد و می‌خندید؛ برق چشمان و دندان‌ها و خنجرش، ترس مرا چند برابر کرد و ضربان قلبم را بالا برد. دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود می‌دیدم. احساس می‌کردم لب‌ها و گلویم خشک شده‌اند؛ عرق سردی بر پیشانی‌ام نشسته بود و نمی‌دانستم چکار کنم. پای مرد خنجر به دست که به کف سرداب رسید،‌ نعره زنان به سوی من حمله کرد و در همان لحظه شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد نیز در تاریکی سرداب به دنبال من دوید و گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به امام زمان (عج) توسل نمودم و بلند فریاد زدم: «یا امام زمان». صدایم درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد که در همان لحظه مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بی‌هوش بر زمین افتاد و من نیز که تمام توانم را از دست داده بودم دچار ضعف شدم. در حالی که می‌لرزیدم به زانو درآمدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا می‌زند. چشمانم را که باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم به زانو مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم. مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که‌ هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بود. @alborzmahdaviat
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۱۳) 🔵 پرهیز از گناه اسراف 🌕 اسراف در روایات : 🔺 انسان مؤمن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود می سازد. 🔺 بر تو باد میانه روی و پرهیز از اسراف، زیرا اسراف از کارهای شیطانی است. 🔺 اسراف برکت را کم می کند 🔺 اسراف فقر و تنگدستی می آورد. 🔺 زیاده روی در همه موارد بجز در کارهای نیک مورد نکوهش واقع شده است. 🔺 در دادن صدقه، کوشش کن تا جائیکه گمان بری اسراف کرده ای و حال آنکه اسراف نیست «یعنی در صدقه دادن اسراف معنا ندارد». 🔺 وای بر اسراف کار که چه قدر از مصلحت خویش و رسیدگی به کار خود دور است. 🔺 کسی که آبی را از نهر فرات «گوارا» برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن، زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. 🔺 بخشش در راه معصیت و بناحق، اسراف است. @alborzmahdaviat
داستانی از آیت الله مرعشی نجفی 👈قسمت سوم در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند ‌تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی. اگر تعدادی از شیعیان حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند باعث می‌شود که همه شیعیان با آرامش و امنیت بیشتری بتوانند به زیارت بیایند.» سپس در مورد کتاب «ریاض العلماء» میرزا عبدالله افندی گفت: «ای کاش این کتاب ارزشمند پیدا شود و در اختیار اهل علم و دیگر مردم قرار گیرد.» حرف‌هایش که به اینجا رسید، یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یک‌باره در این سرداب تاریک ظاهر شود و نام مرا بداند و حتی چطور ممکن است که فردی بادیه نشین، میرزا عبدالله افندی و کتابش را بشناسد؟ و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟. هنوز در این افکار غوطه‌ور بودم که ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. به خود آمدم و فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج) بوده و ساعاتی نیز با او حرف زده‌ام اما او را نشناخته‌ام. غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج ‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود. @alborzmahdaviat