. ••••❈🤷♂🛑( #انسـان_شنـاسی)🛑🤷♂❈••••
🛃 « مردم چی میگن؟ »
میخوایم حرف بزنیم،
میخوایم انتخاب رشته کنیم،
میخوایم خونه بخریم،
میخوایم ازدواج کنیم،
میخوایم تغییر شغل بدیم،
میخوایم حجاب کنیم،
میخوایم سبک زندگیمونو تغییر بدیم،
و...
🔹اولین جملهای که میاد تو ذهنمون اینه که:
«مردم چی میگن؟»
👈حالا این مردم میتونه هر کسی باشه...
🔹محور انتخابها، ارتباطها، افکار و رفتارهای ما هر چی که باشه، قیمت ما رو مشخص میکنه!
«هر چیز که در جستن آنی، آنی»
«مردم چی میگن»
یعنی من دنبال تأیید بقیهام!
غافل از اینکه تأییدهای بزرگتری در زندگی هست، که اگر نداشته باشیمشون، تأییدهای دیگران هم برامون عینِ عقبگرد و خسارته!
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
🆔 @ale_yasin_a_s
. ••••❈۩🤔( #انسـان_شـناسی)🤔۩❈••••
🔹عزت درونی، شبیه یک ستون میماند در درون هر آدم! که نمیگذارد دو اتفاق مخرب برایش بیافتد:
۱- نمیگذارد نعمتهایش، او را مست و فریفته و مغرور کند.
۲- نمیگذارد مصیبتها و از دستدادنهایش او را خم کرده یا بشکند.
✊ #مرگ_بر_اسرائیل
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ale_yasin_a_s
︼︼︼︼︼︼︼︼
. ••••❈۩🤔( #انسـان_شـناسی)🤔۩❈••••
🛑مشکلات و مصائب میآیند،
🔹تا بتوانند باطن ما را تراش داده،
🔹و به زیبایی و قدرت برسانند!
🛑بیتابی در مشکلات،
🔹نه تنها آن مشکل را دفع نمیکند
🔹که مانع آن نتیجه زیبا در درون ما میشود!
✊ #مرگ_بر_اسرائیل
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ale_yasin_a_s
︼︼︼︼︼︼︼︼
. ••❈🤷♂🛑( #انسـان_شنـاسی)🛑🤷♂❈••
🛃 شکموها رشد عقلی و معنوی خوب و پر سرعتی ندارند!
✍️ آمده بود تا با محمدعلی بازی کند! پسر من محمد علی شش سال داشت ، درست هم سن احسان پسر یکی از بهترین دوستانم که بعضی وقتها میآید خانه ما تا با محمد علی بازی کند.
ساعت شش غروب بود، بازیشان که تمام شد، شام ما هم آماده شده بود! گفتم بچهها اگر گرسنهاید برایتان شام بکشم تا بخورید. هر دو استقبال کردند.
در بشقاب هردویشان به اندازهای که فکر میکردم سیر میشوند غذا کشیدم، و کمی هم داخل یک بشقاب دیگر کشیدم و گذاشتم بینشان تا اگر سیر نشدند، از آن برای خودشان بکشند.
احسان خیلی سریعتر از محمدعلی غذایش را خورد و تشکر کرد.
گفتم اگر سیر نشدی میتوانی از بشقاب وسط سفره غذا برداری. تشکر کرد و برنداشت!
صبح فردا با دوستم تلفنی صحبت میکردم، گفت:
«احسان که به خانه آمد اظهار گرسنگی کرد و طلب شام. گفتم تو که با محمدعلی شامت را خورده بودی!
زد زیر گریه و خودش را پرت کرد در آغوش من، اولش تعجب کردم....
آرام که شد گفت: مامان من در خانه محمدعلی سهم بشقاب خودم را خوردم، اما ترسیدم اگر از غذای داخل آن بشقاب بخورم، و محمدعلی هم سیر نشده باشد و بخواهد از آن غذا بخورد، دیگر غذایی نمانده برای او!
برای همین نخوردمش تا محمدعلی بخورد. و او نمیدانست از آن غذا باز هم بود.»
🔹به فکر فرو رفتم و دو نکته سخت درگیرم کرد:
👈خیلی وقتها ما پیشدستی میکنیم برای اینکه رزقی را بقاپیم، و برایمان مهم نیست بقیه گیرشان میآید یا نه... حالا این رزق هر چه میخواهد باشد!
ولی این کودک با این سن کمش فهمید که باید به نفع رفیقش کوتاه بیاید!
👈خیلی وقتها هم فکر میکنیم از یک نعمت فقط همین اندازه وجود دارد که ما میبینیم، درحالیکه سفره خدا پهن است به قدر بینهایت، و ما باید سهممان را مستقیم از صاحب سفره بگیریم.
از محلی که با چشم دیده نمیشود، غذای دیگِ این صاحب سفره هیچ وقت تمام نمیشود.
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ale_yasin_a_s
︼︼︼︼︼︼︼︼
. ••❈🤷♂🛑( #انسـان_شنـاسی)🛑🤷♂❈••
🛃 بهشتیهایی که نمیتوانند از بهشت لذت ببرند!
✍ بعد از کلّی برنامهریزی و اشتیاق بالاخره مرخصیام جور شد و آمدیم دو سه روزی شمال.
مهمان یک ویلای عالی لب ساحل و با فاصله کمی از جنگل شدیم و همه چیز برای چند روز استراحت و لذت آماده بود!
دیروقت رسیدیم و مستقیم زدیم به رختخواب تا سحر برای طلوع آفتاب، دم دریا حاضر باشیم و چای هیزمی درست کنیم و صبحانه را همانجا بخوریم.
با صدای اذان بیدار شدم، انگار تریلی از روی من رد شده بود! تا مغز استخوانم درد میکرد، آبریزش بینی و سردرد و تنگی نفس و... خبر از یک آنفلانزای شدید میداد!
آنقدر این بیماری در زمان کمی اوج گرفت که تا شب، کاملاً زمینگیر شدم.
همه مشغول تفریح و لذت بودند و من در بهترین طبیعت زیر یک لحاف ضخیم با تب و لرزم میساختم.
✍🏾این چند روز خیلی با خودم فکر کردم:
- تو بیماری و از این بهشت نمیتوانی لذت ببری!
اما چقدر بهشتها در دنیا هست که خیلیها میتوانند از آن لذت ببرند و تو نمیتوانی!
- خیلیها میتوانند از سجادهشان پرواز کنند،
- خیلیها میتوانند از ذکرشان به لذت برسند،
- خیلیها میتوانند ساعتها در حرم بنشینند و سرشار شوند،
- خیلیها با هر نعمت، خدا را میبینند و میبوسند ولی تو نمیتوانی.
👈آیا این نشانه بیماری روح تو نیست که از حقیقیترین نعمتها هم قادر به بهرهگیری و لذت نیستی؟
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ale_yasin_a_s
︼︼︼︼︼︼︼︼
. ••❈🤷♂🛑( #انسـان_شنـاسی)🛑🤷♂❈••
🛃 «ببخشید مامان! من اصلاً نفهمیدم چه شد!»
🔹آزمایشهای خدا با فرزندان، شاید سختترین آزمایشها باشد! از وقتی که به خطا میافتند تا وقتی که بفهمند و برگردند، جان به لب پدر و مادر میآید و صدای درد از سلول به سلول قلبشان شنیده میشود!
🔹اما وقتی میفهمند و میخواهند جبران کنند؛ انگار که هرگز به بیراهه نزده بودند، عزیز میشوند باز... شاید حتی عزیزتر از قبل.
🔹از دردش پیچ میخوردم به خودم! یعنی نفهمید؟ یعنی نخواست؟ یعنی فهمید و باز رفت ؟ یعنی... و هزار و یکی از این یعنیها که درد از سر و رویش میبارید!
ولی آنچه طلب وجود من بود (که هر مادر یا پدری آنرا میفهمد) فقط یک چیز بود: بیاید و بگوید که نفهمید و خطا کرد!
که دیگر تکرار نمیکند!
که این عشق را با هیچ چیز عوض نمیکند!
و اگر فرزندی این عشق را بفروشد جایی؛ حتماً در تمام مراتب عشقها و ارتباطاتش خیانت خواهد کرد... و من نگران بعد از اینش نیز بودم! این درد در قلبم میدوید...
🔹تا هواپیمایش نشست تهران! آمد و گفت: «مامان نمیدانم چه شد، من نفهمیدم» «راستش را بخواهی من اصلاً نفهمیدم چه شد» و...
🔹جملههایش یکی پس از دیگری شبیه یک آتشنشان از حرارت قلبم میکاستند!
تا آنکه به سینه چسباندمش و گویی میخواستم که در جانم حلش کنم، گفتم: «لا اله الا الله»... شریک ندارد آن الهی که وقتی نفهمیدی و از آغوشش گریختی، آنقدر درد میکشد و چشم براه میماند تا بفهمی که نفهمیدی! تا برگردی از همان راهی که رفته بودی...
تا بگویی «نفهمیدم چه شد»... «راستش را بخواهی من اصلا نفهمیدم چه شد».
🔹آن وقت است که سرت را به سینه میچسباند و تو را چنان در خویش حل میکند که گویی این همه خطا را تو نکرده بودی، و این همه درد را تو به جانش نینداخته بودی!
لا اله الا الله... شریک ندارد خدایی که بیبهانه میبخشدت و حتی به رویت نیز نمیآورد!
شرطش همین یک جمله است:
«ببخشید خدا، من اصلاً نفهمیدم چه شد که رفتم... من عشق فروش نیستم!»
#فاطمیه
#مرگ_بر_اسرائیل
#هفته_بسیج_مستضعفین
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ale_yasin_a_s
︼︼︼︼︼︼︼︼