به ذهن من، وعدهی «سیجعل لهم الرحمن ودا» بایست تمام میشد، به نهایت خود میرسید...
رحمة الله علیه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فابک علی الحسین...
هدایت شده از KHAMENEI.IR
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الف
الفِ ابتدا یا الفِ ابراهیم؟ هیچ کدام. آیِ آتش. آیهی آتش، آیهی برداً و سلاماً. آتش که برای ابراهیم آتش نیست. گلستان است.
الغرض وظیفه که چه عرض کنم، به دلم مانده بود بنویسم. به دلم بود از همان حب. به دلم بود؛ نامهی عذرخواهیِ ما باشد.
ب
باءِ بسم الله. باءِ بالاسر. بالاسرِ حرم آقا امام رضا. کم سالتر از الان بودم. جمع ِمسافرت ما بودیم و خواهر و داماد و باباجاقا و مادرجون. بچگی ما و حرم، در به درِ صحن و آدم معروفها میگذشت. نمازِ صبح، محمد، بالاسرِ حرم اشاره کرد به آخوندِ سیدی. «میشناسی؟ تولیت حرم است، رئیسی».
ر
رئیس جمهور، بنویس شهید جمهور. راء رجایی. راء رئیسی. بخوان راه. راهشان. از همان ۹۶. کف زدنِ دستبند بنفشهایِ ستادِ بغلی بود و سرودهای انقلابی و پرچمِ ایرانِ ستاد او. من که به دلم بود، به دلم ماند. ماند تا ۱۴۰۰ با بعضیها.
الف
الفِ اوج. آدمها، کلماتاند. آدمها برای من، جملاتاند. آدمها برای من، یک لحظهاند. نهایت و اوج و لحظهی ابراهیم رئیسی برای من یک جمله است. «غذای هیئت هم باشه عیب نداره... تبرکه، مال امام حسینه...».
ه
هوش، هوا و هوس نیست. دو دره بازی و نیرنگ که هوش نیست. حضرت فرمود عقل آنچه است که با او عبادت رحمان میشود و اکتساب بهشتها. راوی گفت معاویه چه؟ باهوش نبود؟ حضرت فرمود در معاویه نیرنگ بود، شیطنت بود، شبیه به عقل بود و عقل نه. الغرض دو دره بازی عقل نیست. سید را هر قدر ساده بدانند، عاقل بود.