eitaa logo
الف دزفول
3.4هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
307 ویدیو
8 فایل
شهید آباد مجازی دزفول ارتباط با مدیر @alimojoudi
مشاهده در ایتا
دانلود
✋🏻باسلام ☀️ 🌷تصویری که «حاج احمد» از روزنه ی کفن دید🌷 ✍🏻 روایت هایی از سردار شهید حاج احمد نونچی به مناسبت سالگرد شهادتش ❇️صدای مناجاتش آرام آرام بلند شد. من فقط زمزمه ای حس می کردم. دقایقی سپری شد. خواستم گره های کفن را باز کنم، اما نگذاشت. پارچه روبروی صورتش خیس شده بود. معلوم بود به شدت گریه کرده است.. . . 🌷 می گفت: « به تک تک سلولهای بدنم دستور داده ام که هرگز اجازه ندهند، کوچکترین غرور و نخوتی واردشان شود .» 🔅این جمله در بین بچه ها معروف بود که هرکس دنبال شهادت می گردد، باید برود گروهان نصر گردان حمزه ، باید نیروی حاج احمد نونچی بشود. 🌹بعد از فتح فاو ، در حاشیه ی اروند، کلاه آهنی اش را در محل شهادتش پیدا کردیم. گلوله ی تیربار دشمن ، درست وسط نام مقدس امام حسین(ع) را شکافته بود و بعد هم پیشانی حاج احمد را. راز آن نام مقدس بر کلاه حاج احمد، همانجا فاش شد. 🌴 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0206 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌴 3️⃣2️⃣🌷 قسمت بیست و سوم قدري از آنها را گرفتم. نه نفرمان سوار آمبولانس شديم و حركت كرديم. آنها هم -كه 23 نفر ميشدند- با حميد رفتند. حدود دو كيلومتر به محور گردان فاصله داشتيم كه پياده شديم و با پاي پياده حركت كرديم. چند شب بود كه با بيخوابي ميگذشت و آن شب هم حدود ساعت 3 نيمه شب بود كه به محور گردان رسيديم و تا در سنگرها مستقر شديم، اذان صبح بود. نماز خوانديم و پس از آن بچه ها را در سنگرها تقسيم كرديم. گروهان قائم از گردان بلال در خط بود. سيد جمشيد آنجا بود. تا ظهر درگيري نشد و فقط چند گلوله از سوي دشمن شليك شد. شب در سنگر خوابيديم كه جايمان بسيار تنگ بود و يك پتو داشتيم كه به روي خود كشيديم. جبه ه اين چيزش خوب است كه همه چيزش گل است؛ در فكر اين نيستي كه خاكي بشوي يا گلي. يك پتو رويت مياندازي و زير پايت گل. بالش تو هم گل است. آن شب گذشت و صبح شد. نماز صبح را با تيمم، در حاليكه پوتين به پا داشتيم، خوانديم. احساس ميكردم بچه ها در فشارند، چون دستشويي وجود نداشت. تصميم گرفتم هر طوري كه شده، تا آتش دشمن سبك است، يك دستشويي بزنيم. بعضيها فکر میکردند نميشود. ولي من قبول نميكردم. سه نفر به كمك خود بردم با چند گوني. ديدم كه توپ دشمن در نقطهاي به زمين اصابت كرده و چاله بزرگي ايجاد كرده است. آن را به چاه دستشويي تبديل كرديم. گونيها را پر از خاك كرديم و دور گودال چيديم و با دو صندوق، جاي تير كلاش، يك توالت شاهنشاهي درست كرديم! صبح همان روز، حسين انجيري، در حالي كه بالاي خاكريز بود، بر اثر اصابت گلوله، به سرش افتاد و شهيد شد. او يكي از فرماندهان دسته بود. دشمن شروع به آتش كرد. بچه ها را سازماندهي كرديم. معاونت فرماندهي گردان، برادر سيد جمشيد صفويان، مقداري كسالت داشت. قرار شد كه او را به علت كسالت عقب بفرستند. فرماندهي، برادر خضريان، هم كه مجروح بود. بنا شد آقاي عليرضا زماني، فرماندهي گروهان قائم، به كمك عبدالكريم شعبانپور، معاون دوم گردان، برود. من هم مسئوليت گروهان قائم و بچه هاي (نه نفر) خودم را به عهده بگيرم. سيد جمشيد رفت و در حال بررسي كارها بوديم و تازه داشتيم خط را مرتب ميكرديم كه عراق پاتك كرد. پاتك دشمن شروع شد. فاصله كم بود؛ شايد چهارصد متر. تانكها مانور ميدادند، حتي برخي از آنها تا يكصدوپنجاه متري نزديك شده بودند. در آنجا تعدادي نخل قطع شده بود كه نفرات عراقي تا پشت آنها آمده بودند. يك لحظه آمدم اين طرف كه يكي ديگر از فرماندهان مجروح شد. بعد از او معاون دستة ديگر هم زخمي شد، همچنين چند نفر ديگر. همينطور داشتم با برادر عليرضا زماني ميرفتم كه يك لحظه گفت: «صبر كن.» ديدم گلوله به دو پايش خورد و بر زمين افتاد. حالا خودم به تنهايي مانده بودم. نه فرمانده دستهاي بود و نه كسي كمك من. گفتم بروم به برادر شعبانپور بگويم كه وضعيت چطور است. وقتي عقب آمدم، بچه ها گفتند كه برادر شعبانپور هم مجروح شده است. خودم تنها مانده بودم. نه در فرماندهي كسي مانده بود و نه در خط. پاتك عراق هم شروع شده بود. بچه ها تكبير ميگفتند. يكي دو تا از تانكها را زده بودند و نفراتشان در نخلها تا حدود شصت متري پيش آمده بودند. درگيري داشت شدت ميگرفت. اين لحظات لحظات خوبي است كه انسان ميتواند خود را محك بزند و بفهمد چقدر است. حقيقتاً يكي از تجربيات خوبم در اين چهار سال در آن ميدانهاست كه مرد ميتواند خود را بسنجد. خيليها هستند كه خوب قرآن ميخوانند، ولي آنجا در جا ميزنند و خود را ميبازند. ولي من بچه هايي را ديدم مخلص و پاك و چون شير جنگنده، مانند اينكه ملائكه از آسمان آمده بودند. ⭕️⭕️ ادامه دارد ... ✳️«مردان دریایی » به همراه تصاویر و صوت خاطره گویی شهید دوستانی با گویش دزفولی در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/4306 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷شک نکنید که از دیدن این تصویر شگفت زده خواهید شد🌷 ✍🏻 روایت یک هدیه ی خاص! هدیه ای که شهید مجید طیب طاهر به رفیقش سید عزیز داد. ☀️ هدیه ای که تا کنون هیچ کس، تاکید می کنم ، «هیچ کس» نگرفته است. 🌴 روایت یک رفاقت ، یک شهادت و یک یادگاری . . . ☀️ الف دزفول را حتما ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0404 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌷 انا لله و انا الیه راجعون🌷 🏴 «حاجیه خانم اشرف السادات صادق صمیمی » همسر شهید والامقام «سیدمحمدکاظم دانش ( از شهدای حادثه هفتم تیر) » دارفانی را وداع گفت. 💐الف دزفول ضایعه درگذشت این بانوی بزرگوار را محضر مبارک حضرت ولیعصر(عج) و خانواده محترم ایشان و مردم شهید پرور دزفول تسلیت عرض می نماید. 🔅غفران و رحمت الهی برای آن‌مرحومه و صبر و اجر برای بازماندگان از خدای متعال مسئلت دارم . 🌹 شهید سیدمحمدکاظم دانش ، نماینده مردم شوش و اندیمشک در مجلس شورای اسلامی در هفتم تیر ۱۳۶۰، همراه با شهید مظلوم آیت ‏الله بهشتى و دیگر شهداى حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید . مزار یادبود این شهید والامقام در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌷در شب میلاد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، سنگ مزار خادم الحسین حاج ملا حسین آل مبارک نصب شد. ☀️ حاج ملاحسین آل مبارک ، پیرغلام اهل بیت(ع) ، تجسم اخلاق و الگوی نوکری اهل بیت(ع) ، فخر الذاکرین، مداح آل الله و پدر شهید محمدرضا آل مبارک ، در مورخ دهم دی ماه 1402 دار فانی را وداع گفت و مهمان سفره اباعبدالله الحسین گردید. 🤲🏻روحش شاد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا ✍🏻 روایت «شهید علیرضا روغنی» که پس از 38 سال به شهر و دیارش برگشت 📢روایت انتظار پدر و مادری که به آرزویشان نرسیدند 🌴 یک تصویر غریبانه که سنگ را به گریه وا می دارد 🌹مادر عصرها می رود روی پشت بام مشرف به کوچه و نگاهش را می دوزد به انتهای کوچه تا شاید خبری از «علیرضا» یش شود. در خلوت تنهایی اش مویه می کند و اشک می ریزد و با پسرش حرف می زند. ☀️چه استقبال عجیبی. چه دیدار دردآوری. چه وصال تلخی و شاید هم شیرین. شیرین بخاطر اتفاقاتی که پشت پرده های غیب رقم می خورد و ما از آن بی خبریم. ✅و این تصاویر برای ثبت در تاریخ برای همیشه می ماند. . . 🌷 تصاویر مربوط به این روایت را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1117 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc