شمارههای قبلیِ مدام را خودم خریدم؛ این شماره را هدیه گرفتم و حسابی چسبید! مدام مجلهی ادبیست. شمارهی نوش با موضوع "خواب" است. موضوع سه شمارهی قبلی کتاب بود و سفر و جنگ. مدام ادبیات است و اگر اهل ادبیاتید صفحهی مجازیش را دنبال کنید.🌱
نشانیش این:
https://eitaa.com/modaam_magazine
مدامِ خواب را از راضیه طاهری هدیه گرفتم. "+متن"های مدام کار اوست. اسم و فامیلش در صفحهی مجله خوش نشسته!
______________
@AlefNoon59
الف|نون
سر درنمیآورم توی اسفند چرا همه بدو بدو میکنند و از شلوغیِ آخر سال و کُپهی برنامههای نیمهتمام و
.
احتمالا شما هنوز دارید میدوید. نفس نفس میزنید و هول و لای آخر اسفند و اول فروردین دارید. من نشستهام روی اُپن آشپزخانه و کلیپ آقاخرگوشه میبینم. دارم تلاش میکنم شعرش را حفظ کنم و وقتهای بیکاری بخوانمش. "یه روز آقا خرگوشه، رسید به بچه موشه، موشه پرید تو سوراخ، خرگوشه گفت آخ. واستا واستا کارت دارم، من خرگوشی بیآزارم..." فعلا تا همینجا حفظم. نمیدانم اینکه ذوقی برای عید ندارم و تهِ اسفند کاری برای انجام دادن پیدا نمیکنم نشانهی خوبیست یا نه، ولی میدانم شعر آقا خرگوشه شعر خوبیست. برای شما هم گذاشتم وسط بدو بدوها ببینید و بشنوید و حفظ کنید!
📎آهنگ کودکانه یه روز آقا خرگوشه:
https://www.aparat.com/v/csacf89
﷽
___________
ما گمان نمیبردیم نوزده رمضانِ چهارصدوسه، دعاخوان جوشن کبیر را که به فراز آخر میرساند، دستهاش را بالا بگیرد و بگوید "یادی کنیم از شهدامون به ویژه شهدای مقاومت" و "سید حسن نصرالله"... سید حسن نصرالله توی ذهن ما که دوستش داریم حالاحالاها قرار نبود برود. قرار نبود نباشد. جاش خالی نشده ولی قرار نبود به این زودی برود بین شهدایی که یادشان میکنیم در شب قدر. اولین شب قدر را تقویمهای رسمی شب ضربت خوردن علی علیهالسلام نام زدهاند. همعصرِ ما کیست از سید حسن نزدیکتر به مرام و مسلک و راهِ علی؟ از ضربت خوردنِ علی ضَجِر و نالاناید و از شهادت سید حسن گشادهرویید و خوشچهر؟ سبحانالله! علیِ شما کدام است و چه مدل که سید حسن از خصمانش شده و مرگش را خوش میدارید؟ کافرم به علیِ شما. مؤمنام به علیِ سید حسن نصرالله. به اسطورهای که آبروی انسانِ خشکیده و تنپرورِ عصر ما بود. به بزرگمردی که عیارِ انسانیّتِ لجنبستهی عصر ما شد. مومنام به علیِ تو سید، که آبروی شیعهی بیعارِ بیخاصیت را خریدی...
______________
@AlefNoon59
﷽
____________
برای آ نوشتم تو تنها کسی هستی که وقتی چیزی خوشحالم میکند، بدو بدو میآیم سراغت و خبرت میکنم. مطمئنم تو منتظر اتفاقهای خوشایندی برای من. مطمئنم از ته دل خوشحال میشوی و جگرت حال میآید. مطمئنم دست به دعا هستی تا اتفاقهای خوشایند بیشتر سراغم بیایند. آ این مدلی است. شبیه آ توی زندگیام دو سه نفر دیگر هستند.
دو سه نفری که مطمئنم منتظر اتفاقهای خوباند برای من. اما بدو بدو نمیروم سراغشان. صبر میکنم و دودوتا چهارتا و سبک سنگین، اگر صلاح دیدم خبرشان میکنم. برای خبر کردنِ آ صبر نکردهام هیچوقت. فکر میکنم اگر آ توی زندگیام نبود، جایگزینی داشت؟ داشت. بدو بدو میرفتم سراغ کاغذها. برای خدا مینوشتم اینطور شد و آنطور. هنوز هم خدا اصل است. هنوز هم نفر اول سراغ خودش میروم. ولی بین آدمها، آ نفر اول است. دور و برم را که نگاه میکنم، سوای همان دو سه نفر، پیدا نمیکنم آدمهایی را که برایشان مهم بوده باشم. جدیام گرفته باشند و پیوسته اطمینان خاطرم بدهند که مطمئناند حتما موفق میشوم. بگویند امید زیادی به من دارند و یقین دارند بهترینها منتظرم هستند. امن باشند و کنارشان بتوانی خودِ چپر چلاقت را بیرون بریزی بیاینکه قضاوتی کنند یا نسخه بپیچند. آ این مدلی است. جدیام میگیرد و باورم دارد حتی بیشتر از خودم!
______________
@AlefNoon59
علی محشر بود! در آدمیّت غوغا میکرد و در حاکمیت ممتاز بود و نفیس.
چرا نخواستندش؟ چرا علی را پس زدند؟ چرا کشتندش؟ جامعه مگر حکمرانی عادل نمیخواهد؟ علی خودِ عدل بود، چرا خواسته نشد؟ مردم چه میخواستند جز حاکمی که از شکم خودش بِبُرد و بریزد توی شکم آنها؟ مردم حاکمی که از شکمشان بدزدد را با علی تاخت زدند. چرا؟ چرا علی گفت من از این مردم خستهام و این مردم از منِ علی؟ چرا خسته بودند هر دو از هم؟
این چراها سالهاست توی مغزم نشسته. امسال چراهای دیگری هم از وسط مغزم سربرآوردهاند. چرا ما توی کثافتِ این دنیا دست و پا میزنیم و سلاطینی پلشت و چرکآلود بر جهانمان حاکماند؟ بدا قوما که ماییم که ایزد چُنین قوم را بر ما مسلّط کرده است. لیاقت جامعهی خسته از علی، بردگیِ بَدمردی چون معاویه بود. لیاقت جهان ما هم سلطهی صهیونیستهاست.
جهان را چه به ظهور منجی؟! جهان را چه به زندگی تحت حاکمیت اولیاء خدا؟! منجی بیاید که بکشیمش؟
ما سیاهپرستیم و گندابخوار. لیاقت علی و فرزندانش، لیاقت نور نداریم. ما را حاکمیتِ شیطان سزاست؛ که اگر نبود، که اگر نفری فقط یک تُف میانداختیم روی این سرطانی که دست و پا درآورده، اثری ازش نبود! نبود که بخواهد جلو چشممان قد علم کند و گلوی کودکانمان را بِدَرد و از پشت صفحههای شیشهای نظارهگر ذبحهای پی در پی باشیم.
برای ظهور منجی دعا نکنید. این جهانِ امامکُش، بوی منجی که بشنود، شمشیرهاش را در خفا تیز میکند. تند و سریع.
"تصویری که به متن سنجاق شده، بخشی از تاریخ بیهقی است."
______________
@AlefNoon59
اکنون، تحلیلگرانِ مجازستان، رفتهاند غاز بچرانند. بله، غاز!👩🦯➡️👩🦯➡️
میپرسید چرا؟ چون، تیم ملی ایران عزیز، به جام جهانی صعود کرد. بله! اگر نمیکرد چطور میشد؟
متخصصان، جملگی، غازها را ول داده، خیمه میزدند در مجازی و رگباری تحلیل میریختند بیرون. آآآآی ما چقدررر بدبخت هستیم، الللللگوی تووووسعه را از عرررربستان و اززززبکستان و قطرررر یاد بگیرید. ج.ا برو ببین آنها چه کردهاند که صعوووود میکنند و ما چه کردهایم که سقوطططط میکنیم. التماس تفکر. اننننسانم آرزوست. آه وطنم. آآآه.
ولی خب الان فقط وقتِ چروندنِ غازه! غاز، غاز، غاز!
خوشحالی کردن برای ایران را یاد بگیرید! ذوق کردن برای موفقیتهای بزرگ و کوچکِ مملکتتان را تمرین کنید! صبح تا شب غر زدن، به درد جرز لای دیوارهای ایران هم نمیخورد! سالی یک بار، لبخندکی، به روی این خاک پیر بزنید؛ درد ندارد!
تسلیت به ایرانستیزان، مبارکِ ایراندوستان!
______________
@AlefNoon59
﷽
_____________
مرگ را برای اسرائیل میخواهیم. با دویست و سیزده تکه استخوانِ بدنمان برایش مرگ میخواهیم. چرا؟ بگذارید با شما صادق باشم. اگر جوابِ این "چرا" را نمیدانید، اگر هنوز در پیدا کردنِ علتِ مرگ خواستنمان برای اسرائیل گم و گیج و گنگاید، اگر مقابلتان کسی مرگ به اسرائیل میفرستد و شما خشک خشک نگاهش میکنید و هلال لبتان را رو به پایین هل میدهید، اگر مغزتان لمس شده و هیچ رقمه سر در نمیآورید این جماعت چرا آخرین جمعهی ماه رمضان با زبان روزه میروند کف خیابان و مرگ را از ته حلق تُف میکنند رو به اسرائیل، زیاد شلوغش نکنید، شما ایرادتان فقط یک چیز است: "کُمِیتتان در آدمیّت لَنگ میزند؛ بدجور!"
#روز_قدس
______________
@AlefNoon59
﷽
__________
اولینها بوی چرم نو میدهند. توی مغزت دف میزنند و زری طلایی و شکلات کاکائویی با مغز فندق میپاشند روی تنت. تو ایستادهای زیر شکلاتها و زریها، جماعتِ دفزن را میبینی و بوی چرم نو را میفرستی توی سوراخهای دماغت. پلکهات را میچسبانی روی هم، زبانت را میکشی دور لبها و کاکائوها را توی هوا میقاپی و میکشی توی دهانت. شیرینیاش که روی پرزهای زبانت مینشیند، حریص میشوی و زیادتر میخواهی. چرم و زری، شکلات و دفِ بیشتری میخواهی. اولینها حریصت میکنند. دیروز بالأخره یکی از اولینها را دیدم! الحمدلله. شکر...
#هشتم_فروردین_۱۴۰۴
#از_اولینها
______________
@AlefNoon59
چرا این فیلم را زیاد دوست دارم؟
همین حالا میتوانم ۲۰ تا دلیل برای دوست داشتنش ردیف کنم. اما کفهی یکی از دلیلها از مابقی سنگینتر است:
در این فیلم گرچه با عشقی یکطرفه و بیپاسخ مواجهایم، اما عاشقی شکستخورده نمیبینیم. اتفاقی که سینمای عاشقانهی کلیشهپرورِ ما مدتهاست از رقم زدنش عاجز است.
- "خب من صبر میکنم. صبر میکنم دیگه نکنم چیکار کنم؟"
🎬 در دنیای تو ساعت چند است؟
👤 صفی یزدانیان
______________
@AlefNoon59
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزه، ای سرزمین خون، روزی آزادت خواهیم دید. چشمهای ما بیشک تو را آزاد خواهند دید. کودکانت را خندان، زنان و مردانت را برفراز خواهیم دید. تو را ای زیتونِ سبز زخمدیده، سرپا و بانشاط، ایستاده به نماز در مسجدالاقصی خواهیم دید.
ما که حتی شادیهامان آميخته به غمِ توست، ما که خندههامان چروک میشود وقتی تکههای کودکانت را توی هوا میبینیم، فراموش نخواهیم کرد تویی را که ایستاده بر خرابههای خانهات قرآن خواندهای. تویی را که خال میاندازی وسط جگرمان و خون میریزی توی چشمهامان، بیشک روزی نهچندان دور، ایستاده و آزاد خواهیم دید.
#غزه
______________
@AlefNoon59
﷽
___________
"به هیچ نوع، بر ایشان اعتماد نباید کرد و ساختنِ کار خویش و برانداختنِ ایشان یا از ولایت بیرون کردن، از مهمّات بباید دانست و بر آن سخنانِ عشوهآمیز و غرورانگیزِ ایشان دل نباید نهاد که هرگز راست نروند و این پادشاهی و فرمان و نَفاذِ امر از سر ایشان بیرون نشود، جُز به شمشیرِ تیز. _ این صلحگونه کردند و بازگشتند اما به هرچه ایشان را دست درخواهد شد، از مَکر و دَغَل و فریفتنِ غلامان و ضبطِ ولایات و زیادت کردنِ لشکر و از ماوراءالنهر مردمان خواندن که با ایشان یار شوند و بسیار گردند، هیچ باقی نخواهند گذاشت و هرگز راستی نورزند."
کلمهها از متنی کهناند.
اما نه کلمهها کهناند و نه آنچه به وزیرِ غزنویان توصیه میکرد حاکمِ مُطَوِّعی!
#گرگآشتی_با_ترکمانان
#تاریخ_بیهقی
#نشر_مرکز
______________
@AlefNoon59