eitaa logo
العِلْمُ الْمَصْبُوب (عج)
1.3هزار دنبال‌کننده
87 عکس
81 ویدیو
10 فایل
📖 این سخن بزرگان است که اگر دلتنگ امام زمان شدید #قرآن بخوانید. به حکم حدیث ثقلین امام زمان از قرآن جدا نیست. لذا راه رسیدن به #امام‌زمان، #قرآن است. اینجا پاتوقی است برای دم زدن از گوهر درخشان #قرآن تا اندکی از حرارت دلتنگیها بکاهیم!
مشاهده در ایتا
دانلود
عطر ملکوت ۶۵.mp3
24.55M
📿 ۶۵ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 🔥 وارد جهنم شدن یعنی چه؟ [05:00] 🔥 فضای بی روح و بی عاطفه جهنم [08:30] 🔥چه کنیم حسابرسی ما در قیامت ساده باشد [16:00] 🔥اقسام حسابرسی در قیامت [18:45] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
عطر ملکوت ۶۶.mp3
18.71M
📿 ۶۶ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 📝حبط و تکفیر اعمال 🔹حبط عمل یعنی چه [02:10] 🔹عوامل حبط: 🔻کفر [04:50] 🔻 بی ادبی به ولایت [06:53] 🔻غیبت [10:34] 🔻عاق والدین [14:50] 🔻آزردن دیگران [15:30] 🔹راهبرد شیطان برای زمین زدن مومنین [11:05] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
این از مختصات انسان کامل است که از لذت میبرد. نماز اگر اصلاح شود باقی اعمال به تبع او اصلاح میشود.
می‌خواستند به من بفهمانند که غرور نداشته باشم! روزی مرحوم آیت الله بهاءالدینی طلبه‌ای را معمم کردند. در آن جلسه ۶۰-۵۰ نفر از بستگان آن طلبه هم حضور داشتند، وقتی که آقا عمامه را بر سر طلبه گذاشتند و اطرافیان می‌خواستند شیرینی دهند. ایشان به طلبه فرمودند: نه، خودت باید شیرینی را بین حضار پخش کنی! من به آن طلبه گفتم: آشیخ، فهمیدی آقا چرا این سخن را گفتند؟ گفت: بله، می‌خواستند به من بفهمانند که و غرور نداشته باشم! آقای بهاءالدینی خیلی در اخلاقیات مواظبت می‌کردند، واقعاً ایشان مرد وارسته و خود ساخته‌ و با خدا بودند.
عطر ملکوت ۶۷.mp3
25.25M
📿 ۶۷ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 🔹عوامل تکفیر عمل: 🔻اسلام و ایمان [01:44] 🔻شهادت [02:42] 🔻هجرت و اذیت دیدن در راه خدا [03:45] 🔻توبه [05:43] 🔻شفاعت [10:37] 🔻پرهیز از گناهان کبیره [10:45] 🔻بلا و مصیبت [12:10] 🔻انجام واجبات [23:23] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
📌علامه طباطبایی در درس تفسیرشان فرموده بودند که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شب های ماه رمضان را خوابیده باشم. 📌علامه حسن زاده آملی می نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی(ره) تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: آقا دعای سحر حضرت امام باقر(ع) را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است. 📌روزه اش را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه(س) افطار می‌کردند. پیاده به حرم مشرف می‌شد و ضریح مقدس را می‌بوسید سپس به خانه برمی‌گشت و غذا می‌خورد. 📌شب‌های ماه مبارک در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می‌کرد و گاهی با تمام وجود گریه می‌کرد به طوری که بدنش می‌لرزید.
عطر ملکوت ۶۸.mp3
9.02M
📿 ۶۸ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 🎖شهادت ⭐️ اختصاصات شهید [04:00] ⭐️ شهدا زنده اند یعنی چه؟ [10:43] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸آیت الله بهجت میفرمود: کِی تو بر طبق مسلّمات شرع عمل کرده ای و نتایج آنها را نیافته ای که اینک برای سیر الی الله دستور العمل می خواهی؟ گویی منتظری پیری از پشت کوه قاف بیاید و تو را راهنمایی کند؟ 🔹می فرمود: انسان اگر شر را دانست و مرتکب نشد کارش تمام است.
عطر ملکوت ۶۹.mp3
19.15M
📿 ۶۹ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 📝چرا به قیامت "یوم" گفته میشود؟ [02:00] 📝حسابرسی نسبت به حیوانات [03:20] 📝۵۰ موقف قیامت [07:02] 📝اولین موقف ؟ [08:30] 📝اولین عملی که مورد بررسی قرار میگیرد [09:55] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد!
🌸سیوطی در کتاب تاریخ الخلفا می‌نویسد: «کان الحسن رضی الله عنه له مناقب کثیره، سیدا حلیما، ذا سکینه و وقار و حشمه، جوادا، ممدوحا؛ حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخاوتمند، و مورد ستایش بود.»  🌙شیخ صدوق در امالی ذکر میکند امام صادق (ع) می فرمایند: «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) کانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فی زَمانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَی حَافِیاً وَ کانَ إِذَا ذَکرَ الْمَوْتَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْقَبْرَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْعَرْضَ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یغشَی علَیهِ مِنْهَا وَ کانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَینَ یدَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کانَ إِذَا ذَکرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِیمِ وَ یسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یعُوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ؛
🌙انس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْه»؛«هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید. » سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود.» مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 18
🌙امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود؛ همچنان که نوشته اند، امام گوسفند زیبایی داشت . روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله می کند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکسته ام. » حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم. » امام با تبسّمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم و غلام را آزاد کرد حياة الامام الحسن بن على( ع)، باقر شريف القرشى، ج 1، ص ۳۱۴
🌙 داستان مشهوری است درباره گذشت امام از بی ادبی مردی شامی. خود آن شخص می گوید که به مدینه رفته بودم. مردی را دیدم که بر مرکبی سوار شده و لباسهای نفیسی پوشیده است. از شکوه او خوشم آمد. پرسیدم: «او کیست؟» گفتند: «حسن بن علی بن ابی طالب. » وقتی نام علی را شنیدم، سینه ام دریایی از کینه و دشمنی علیه او شد. به او حسادت کردم که چرا علی باید چنین فرزندی داشته باشد؛ از اینرو، نزد او رفتم و با تندی گفتم: «تو پسر علی هستی؟» فرمود: «آری! فرزند اویم. » سپس من تا توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم. او صبر کرد تا سخنانم پایان یابد. سپس با خوشرویی از من پرسید: «به گمانم در این شهر غریبی. اگر به خانه نیازداری، به تو خانه می دهم. اگر به مال نیاز داری به تو ببخشم. اگر کمک دیگری می خواهی، بگو تا انجام دهم. شاید مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته ای. اگر جایی می خواهی بروی تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنه ای سیرت کنم. اگر برهنه ای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی در این شهر هستی، میهمان من باشی، خوشحال می شوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است. » مرد شامی با دیدن این همه گذشت و مهربانی، اشک شرمساری می ریخت و می گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم؛ ولی اکنون شما دوست داشتنی ترین بندگان خدا نزد من هستید. » سپس آن مرد به خانه امام مجتبی (ع) رفت و تا وقتی در مدینه حضور داشت، میهمان حضرت بود. از آن پس، از بهترین دوستداران آن خاندان شد مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 19.
🌙روزی سواره از محلی می گذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته اند و مقداری نان را پیش خود گذارده اند و می خورند. وقتی امام حسن (ع) را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند. امام از مرکب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْتَکبِرین»؛ «خداوند خود بزرگ بینان را دوست نمی دارد (نحل/ 23). » سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه کرد.  بحارالانوار، ج 43، ص 352
🌙روزی حضرت مشغول عبادت بود. دید فردی در کنار او نشسته است و به درگاه خدا می گوید: «خدایا! هزار درهم به من ارزانی دار. حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 17
🌙روزی خلیفه سوم در مسجد نشسته بود که مرد فقیری وارد مسجد شد. نزد او رفت و درخواست کمک کرد. عثمان به او پنج درهم داد. آن مرد نگاهی به سکه ها کرد و گفت: «مرا نزد کسی راهنمایی کن [تا کمک بیش تری به من کند]. » عثمان او را به امام مجتبی (ع) که همراه حسین (ع) و عبدالله بن جعفر نشسته بودند، فرستاد و گفت: «نزد آن چند جوان برو و از آنها کمک بخواه. » فقیر نزد آنها رفت و نیاز خود را بیان داشت. امام حسن (ع) برای نمایاندن جنبه های تربیتی بخشش، از مرد پرسید: «إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا فِی إِحْدَی ثَلَاثٍ دَمٍ مُفْجِعٍ أَوْ دَینٍ مُقْرِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ فَفِی أَیهَا تَسْأَلُ؟ کمک خواستن از دیگران، تنها در سه مورد رواست: 1- خون بهایی به گردن انسان باشد [و توان پرداخت آن نداشته باشد]؛ 2- بدهی سنگینی داشته باشد [و از عهده پرداخت آن برنیاید]؛ 3- درمانده ای باشد [که دستش به جایی نرسد. ] تو کدام یک از این سه دسته هستی؟» مرد فقیر سبب نیازمندی خود را بیان کرد. سپس امام حسن (ع) پنجاه دینار طلا به او بخشید. حضرت امام حسین (ع) به پیروی از ایشان و نیز رعایت جایگاه امامت، چهل و نه درهم و عبدالله بن جعفر نیز با همین انگیزه چهل و هشت درهم به او کمک کردند. عثمان با دیدن این جریان گفت: «این خاندان، کانون علم، حکمت و سرچشمه همه نیکیها هستند بحارالانوار، ج 43، ص 333
🌙ابن عباس می گوید که با حضرت مجتبی (ع) در مسجدالحرام بودم. آن جناب در آنجا معتکف و مشغول طواف بود. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! به فلان شخص، مقداری بدهکارم و از عهده قرض او بر نمی آیم. اگر ممکن است [مرا کمک کنید]. » امام فرمود: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کرد] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم. » شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان می اندازد. حضرت طواف خود را قطع کرد و همراه آن مرد به راه افتاد تا نزد طلبکارش بروند و از او مهلت بگیرند. » ابن عباس می گوید عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کرده اید که در مسجد، قصد اعتکاف کرده اید. »[29] حضرت فرمود: «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد، نزد خدا مانند کسی است که نه هزار سال، روزها روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده است سفينه البحار،
روزی یکی از غلامان امام حسن (ع) خیانتی کرد که مستوجب عقوبت شد. هنگامی که حضرت خواست او را تأدیب کند، او این آیه را خواند: (وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ)؛ «و خشم خود را فرو می برند.» امام فرمودند: آری، خشم خود را فرو خوردم. آن غلام ادامه آیه را خواند: (وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ)؛ «و از خطای مردم در می گذرند.» حضرت فرمودند: از گناه تو نیز در گذشتم. ادامه آیه را گفت: (وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنین)(( آل عمران ۱۳۴)) ؛ «و خدا نیکوکاران را دوست می دارد.» امام فرمودند: تو را آزاد کردم و دو برابر آنچه پیش تر از من می یافتی، برای تو مقرّر گردانیدم جلاء‌ العیون‌، محمدباقر مجلسی، سرور، قم، 1392ش، ص 407
🌙امام صادق علیه السلام فرمود:  لَمَّا حَضَرَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی ع الْوَفَاةُ بَکی، زمانی که امام حسن مجتبی سلام الله علیه در حال احتضار بودند، گریه کردند. محضر امام علیه السلام عرض شد:  یا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ تَبْکی وَ مَکانُک مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَکانُک الَّذِی أَنْتَ بِهِ وَ قَدْ قَالَ فِیک رَسُولُ اللَّهِ ص مَا قَالَ وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِینَ حِجَّةً رَاکباً وَ عِشْرِینَ حِجَّةً مَاشِیاً وَ قَدْ قَاسَمْتَ رَبَّک مَالَک ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّی النَّعْل؟   اى پسر رسول خدا!با وجود قرب منزلت خود به پيامبر(صلّى الله عليه و آله)كه در بارۀ تو چنان فرموده‌اند و با آنكه بيست بار پياده حج گزارده‌اى و سه بار اموال خود را با خداى خود تقسيم كرده‌اى كه حتى يك لنگه كفش را داده‌اى و لنگه‌يى را نگهداشته‌اى،باز هم گريه مى‌كنى‌؟ در اینجا امام مجتبی فرمودند: إِنَّمَا أَبْکی لِخَصْلَتَین همانا من برای دو خصلت گریه می کنم: 1-هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وحشت قیامت. 2- وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّة دوری دوستان.  (پ.ن: ترس از قیامت به این سبب است که انما یخشی الله من عباده العلماء) روضه الواعظین
🌙قـالَ الامامُ المُجتَبى عليه السلام : «إنَّ هذا القُرآنَ يَجِئُ يَوْمَ القِيمَةِ قائِدا وسائِقا يَقُـودُ قَوْما إلَى الجـَنـَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ويَسُـوقُ قَوْما إلَى النـّارِ ضَيَّعُوا حُدُودَهُ وأَحْكامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ.» [ارشاد القلوب، ديلمى، ص103، مركز نشر كتاب.] امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود: «قرآن در صحنه قيامت به صورت رهبر و امام ظهور يافته، مردم را به دو دسته تقسيم مى كند: ۱ ـ كسانى كه به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همانگونه كه هست بجا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذيرا شده اند، قرآن اينان را به سوى بهشت جاويدان هدايت مى نمايد. ۲ ـ آنان كه حدود و قوانينش را ضايع نمودند و محرّماتش را حلال شمرده و به آن تعدّى كردند، قرآن آنها را به سوى آتش (جهنّم) روانه مى سازد
🌙الإمامُ الحسنُ عليه السلام : مَن قَرَأ القرآنَ كانَت لَهُ دعوةٌ مُجابةٌ إمّا مُعَجَّلَةً و إمّا مُؤَجَّلةً . [بحار الأنوار : 93/313/17 . ] امام حسن عليه السلام : كسى كه قرآن بخواند دعايى مستجاب دارد ، زود يا دير .
🌙قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ؟ قَالَ: الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْلِ. (تحف‌العقول، ص۲۲۵) از امام حسن علیه‌السلام سؤال شد: کرم چیست؟ فرمود: بخششِ قبل از خواهش‏ و طعام دادن به مردم در هنگام قحطى.
الأنعام 🔻وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَّا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (ﻭ ﺣﺘﻲ) ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﻭ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﻤﻊ ﻣﻲ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ; ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ! ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ! (١١١) 🔻وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ، ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﺯ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺟﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ; ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻄﻮﺭ ﺳﺮﻱ (ﻭ ﺩﺭﮔﻮﺷﻲ) ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺳﺎﺱ (ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻏﻔﺎﻝ ﻣﺮﺩم) ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ; ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ; (ﻭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺟﻠﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﺩ; ﻭﻟﻲ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﺩ.) ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﺁﻧﻬﺎ ﻭ ﺗﻬﻤﺘﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ! (١١٢) ⬅️جنس دشمنان انبیا اینگونه است ... نمی خواهند بپذیرند! ولو ملائکه بیایند یا با مردگان سخن بگویند!