eitaa logo
قاریان افضل ایران
418 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
8.9هزار ویدیو
224 فایل
خداوندا بفزونی جود و فروغ وجودت، که جان به وی جویا و خرد به وی گویا شده، گویائی ما را توانائی شمار نعمتهای تو ارزانی دار
مشاهده در ایتا
دانلود
معنای «یدالله مع الجماعه» پرسش : منظور از «یدالله مع الجماعه» در کلام امام علی (علیه السلام) چیست؟ پاسخ : در خطبه 127 نهج البلاغه تأکید بر همگامى و همراهى با سواد اعظم یعنى جمعیّت عظیم مسلمین و پرهیز از هرگونه تک روى شده است و با صراحت مى فرماید: «یَدُ اللهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ»؛ (دست خدا با جمعیّت است). هر زمان مسلمانان متفق و متحد بوده اند داراى قدرت و عظمت و شوکت بوده اند و هر زمان که تفرقه و نفاق در میان آنها افتاد ذلیل و خوار و بى مقدار شدند. جدا شدن از توده هاى جمعیّت مسلمین، و به تعبیر دیگر انزواى اجتماعى، یکى از انحرافات فکرى و اعتقادى و عقیدتى است، افراد منزوى به زودى گرفتار تخیلات خود برتر بینى مى شوند و چنین مى پندارند که موجودى برترند و مردم باید در برابر آنها تعظیم کنند و چون چنین عکس العملى از مردم نمى بینند آتش بدبینى و سوء ظن وکینه و عداوت در دل آنها روشن مى شود و به همین جهت گاهى به انتقام جویى و کشتن افراد بى گناه و صدمه زدن به سرمایه هاى اجتماعى رو مى آورند و گاه ادعاى نبوت، امامت یا نیابت از حضرت مهدى(علیه السلام) را مطرح مى کنند و سرچشمه نفاق و اختلاف مى شوند. و از این جا به عمق کلام مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) که در خطبه127 نهج البلاغه می فرماید: «افراد تک رو طعمه شیطانند همان گونه که گوسفند تک رو طعمه گرگ مى شود» پى مى بریم. بدیهى است منظور از هماهنگى با جمعیّت همان اکثریتى است که داراى ایمان و ارزش هاى انسانى و اخلاقى باشد. اسلام هرگز هماهنگى با اکثریت فاسد را توصیه نکرده و نمى کند. على(علیه السلام) که گوینده سخن بالاست در سخن دیگرى که خواهد آمد مى فرماید: «لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیْقِ الْهُدى لِقِلّةِ أَهْلِهِ»(1)؛ (هرگز در مسیر هدایت از کمى همراهان وحشت نکنید)؛ و به دنبال اکثریت فاسد گام برندارید و نکوهش هایى که در آیات متعددى از قرآن از اکثریت شده منظور همین اکثریت فاسد و مفسد است. این سخن را با آیه اى از قرآن مجید پایان مى دهیم: «قُلْ لاَ یَسْتَوِی الْخَبِیْثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیْثِ فَاتَقَوُا اللهَ یا اُولی الاْلْبابِ لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ»(2)؛ (بگو هیچ گاه ناپاک و پاک مساوى نیستند هر چند فزونى ناپاک ها تو را به شگفتى اندازد از مخالفت خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد شاید رستگار شوید). پی‌نوشت‌ها: (1). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏1414 قمری، چاپ: اول، ص 319، (خطبه 201). (2). سوره مائده، آیه 100. منبع: پیام امام امیر المومنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 5، ص 334.
سياست و دیانت: تقسیم بندی نماز بچه ها ما آموزش نماز را برای بچّه‌ها به سه گروه سنّی مختلف تقسیم می‌کنیم: الف: اوّلین گروه دروه‌ی قبل از تکلیف است. در این دوره ما باید بدانیم که چطور با فرزندان خود برخورد کنیم تا این نماز در ذهن آن‌ها ماندگار شود. ب: گروه دیگر بچّه‌هایی هستند که تازه به سنّ بلوغ رسیده اند. ج. بچّه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که در سنین بعد از تکلیف قرار دارند. بچّه‌ای که با خدا آشنا شود، راحت‌تر نماز می‌خواند و با او ارتباط برقرار می‌کند. فرزندی که آشنا با معاد، قبر، دوزخ و بهشت است، بهتر نماز می‌خواند. بچّه‌هایی که اعتقاد آن‌ها به نبوّت و امامت آن‌ها تکامل یافته است یا در مراحل رشد هستند، بهتر نماز می‌خوانند. لذا ما باید با توجّه به گروه سنّی و ویژگی‌های بچّه‌ها در دور‌های مختلف سنّی، نماز را به آن‌ها آموزش دهیم. _فرزند پیشگیری از گناه امّا چه کار کنیم که بچّه ها گناه نکنند؟ برای این که بچّه ها کمتر به سمت گناه بروند، باید آنها را در محیط های سالم قرار دهیم؛ مثلاً خدایی ناکرده بچّه را به محیطی نبریم که موسیقی در حال پخش است تا مجبور نشویم که مدام به او بگوییم: موسیقی گناه دارد و اگر موسیقی گوش کنی، به جهنّم می‌روی و اگر گوش نکنی، به بهشت می‌روی! والدین باید در سنین کودکی، بچّه را خوب پرورش دهند تا وقتی به سنین هفت و هشت سالگی رسید، از پاسخ های متناسب با سنّ او استفاده کنند؛ لذا اگر بچّه از خدا پرسید، ابتدا باید به او بگویند که خدا مثل ما آدم ها نیست که سر داشته باشد، چشم داشته باشد، پا داشته باشد؛ یعنی اوّل باید ذهنیّت جسم بودن خدا را پاک کنند و بعد برایش توضیح دهند. عوامل سن ازدواج : 1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده می‌شوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمی‏توان معرفى نمود. هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای فرد سخت گردد، به گونه‏اى که علی‏رغم تمهید مقدمات و رعایت اصول اخلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواسته‏ها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى، خواهش‏هاى زودگذر را محدود نمود و بعد از به کارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامه‏هاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود. 2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهش‌هاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره‌مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج، به آن اقدام خواهد کرد. باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ اجتماعی و عقلی است و این موضوع در جوانان تنزل یافته است و فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی و عقلی جوانان زیاد شده است و طبعاً وقتی شرایط برای یک جوان مهیا نباشد، اقدام برای ازدواج منطقی نیست. البته این موضوع می‌تواند در فرهنگ‌ها و مناطق مختلف متغیر باشد؛ بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه‌ای را نیز باید در نظر داشت. 3ـ گاهى اوقات‌، علیرغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات و اهداف عالی‌تر و برتر موجب تأخیر در ازواج مى‌‏شود. به هرحال، از بین عوامل بیان شده، عامل نخست جایگاه ویژه دارد؛ زیرا در صورت بروز آن دیگر نمى‏تواند گفت می‏خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازدواج نمود؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است. این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب، از طرف دختر و خانواده رد نشود. در عین حال می‌توان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهره‏ گرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
:https://eitaa.com/ravabetomomi_agahi_fateb1402 عذاب_قبر 🔥 به علت ✍ شهيد مطهّري مي گويد: من از آقاي حاج ميرزا علي شيرازي اين مرد بزرگ داستانها دارم از جمله رويايی است كه نقل مي كنم: ايشان يك روزضمن درس در حالی كه دانه های اشكشان بر محاسن سفيدشان مي چكيد اين را نقل كرده و فرمودند: در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است مردن را همان طوری كه براي ما توصيف شده است در خواب يافتم خويشتن را جدا از بدنم می ديدم و ملاحظه می كردم كه بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می كنند. مرا به بردند و دفن كردند و رفتند من تنها ماندم و نگران كه چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان وارد قبر من شد در همان حال احساس كردم كه اين سگ من است كه تجسّم يافته و به سراغ من آمده است مضطرب بودم كه حضرت سيدالشهداء (ع) تشريف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور من آن را از تو دور می كنم. 📚 عدل الهي ص250- كتاب داستان های شگفت انگيزي از عالم برزخ ص 63 🔴 پاداش عظیم عمل برای رضای خدا پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یاران حضرت علی (علیه السلام) نزد زید بن ارقم که یکى از اصحاب رسول خدا و در جریان غدیر خم نیز حضور داشت آمدند و از او گواهى خواستند؛ ولى او چون از طرف حکومت براى خود احتمال خطر مى‌ داد، از بیان حقیقت و جریان غدیر خوددارى کرد. بعد از گذشت مدتى، همین شخص در بستر بیمارى افتاد. وقتى امیرالمؤ منین (علیه السلام) شنید که زید بن ارقم مریض حال است، به عیادت و دیدار او آمد. همین‌ که زید چشمش به جمال نورانى حضرت افتاد گفت مرحبا به امیرمؤمنان که از من عیادت مى‌ نماید، با اینکه از ما دلگیر و آزرده خاطر است. امام علی (علیه السلام) فرمود اى زید، آن ناراحتى که براى ما به وجود آوردی، هرگز مانع آن نمى‌ شود که ما شرط انسانیت و حق‌ دوستى را فراموش نموده و تو را در حال بیمارى عیادت نکنیم. سپس فرمودند هر کس مریضى را براى رضاى خداوند عیادت کند، تا هنگامى که در کنار مریض نشسته باشد، در سایه رحمت و لطف الهى خداوند قرار خواهد داشت و چون بخواهد برخیزد که از نزد مریض بیرون رود، خداوند متعال هفتاد هزار ملِک را مأمور مى‌ نماید تا براى او درود و تحیت فرستند و مشمول رحمت الهى قرار مى‌ گیرد. سپس افزود اى زید، من دوست داشتم که چنین فضیلتى شامل حالم گردد و به همین جهت از تو عیادت کردم. 📚 منابع: ۱. بحارالانوار، جلد ۸۱، صفحه ۲۲۸ ۲. دعائم الاسلام، جلد ۱، صفحه ۲۱۸ ۳. مستدرک الوسائل، جلد ۲
خیرخواه: یک سنت خوب در روز جمعه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): «هرکس سوره جمعه رابخواند،خداوند به تعداد کسانى که در شهر های مسلمین در نماز جمعه شرکت مى کنند و کسانى که شرکت نمى کنند، به او ده حسنه مى بخشد». تفسیر مجمع البیان ج10/5 حقّ‌النــاس شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند.بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨ سربراه شدن فرزنداگر فرزند کسی نافرمان باشد روزها این دعا را بخواند . وبه وقت خواندن هر گاه به کلمه (ذریتی )رسید،خیال فرزند خود کند. ان شاءالله صالح ونیک خواهد شد:وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَاحقاف،۱۵إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذُ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى‏ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ هود،۵۶
⏲️👈در منازل خود، در اوقات شرعی، اذان بگوییم محمّد بن راشد گفت: هشام بن ابراهیم به من گفت: من از بیماری خود و اینکه صاحب فرزند نمی گردم به حضرت رضا علیه السلام شِکوه کردم. پس فرمود: در منزل- با صدای بلند- اذان بگو. هشام بن ابراهیم می گوید: من پس از آنکه این کار را انجام دادم، خدای متعال مرا از بیماری شفا داده و فرزندان زیادی به من عطا فرمود. محمّد بن راشد گفت: من نیز همیشه درگیر بیماری و مریضی بودم. و کسانی که با من در خانه زندگی می کردند نیز بیمار و مریض بودند. به گونه ای که من تنها می ماندم و شخصی نبود که به من خدمت کند. هنگامی که این حدیث را از هشام شنیدم، به کاری که فرموده بود عمل کردم. پس آنگاه خداوند عزّوجلّ بیماری ها را از من و خانواده ام دور ساخت. 📚 ( الكافي، ج 3، ص 308 و الكافي، ج 6، ص 10) عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری. اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست! دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد! سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!
پرسش و پاسخ احکام ازدواج آذر ماه ۱۴۰۳ 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا: @manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
💠یک روز، مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی که خدا ایشان را غریق رحمت واسعه ی خویش نماید؛ با حالی خاص به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد . 🔰 ایشان فرمودند: روزی فردی آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و به ایشان عرض کرد : 🔻اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟ امام در پاسخ به وی فرمودند : خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود. آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟ امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا اورا اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه، کفاره ی گناهانش شود . آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟ امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد، کفاره ی گناهان دوست ما باشد . آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟! امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزارهای آن همسر بد، کفاره ی گناهانش شود . آن مرد گفت : اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟ امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید . بازهم آن مرد از روی عنادی که با اهل بيت داشت و قصد داشت به زعم خود با امام جروبحث نمايد گفت : و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟ امام فرمودند : به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد . (اللهم ارزقنا شفاعة محمد و آل محمد يوم القيامة .) قاریان افضل ایران 🦋🌹🌾💐
سياست و دیانت: 🍃✨تسبیحات امیرالمؤمنین علیه السلام آيا مي دانيد كه تسبيحاتي داريم به نام تسبيحات اميرالمؤمنين عليه السلام كه داراي فضيلت بسيار زياديه؟ 👌و در عين حال خيليييي راحته!! ⬅️ كيفيت اين تسبيحات: ١٠ بار سبحان الله ١٠ بار الحمدلله ١٠ بار الله اكبر ١٠ بار لا اله الا الله 🌸✨بعد از هر نماز✨🌸 فضيلت اين تسبيحات: اميرالمؤمنين عليه السلام به براء بن عازب فرمودند؛: آيا كاري به تو ياد دهم كه چون آن را انجام دهي، از اولياي خدا خواهي بود؟ فرمود بله. حضرت تسبيحات فوق را به او آموزش داداند و سپس فرمودند هر كس اين تسبيحات را بعد از هر نماز بخواند، خدا هزار بلاي دنيوي را از او دور مي كند، كه آسان ترين آن بازگشت از دين است و در آخرت براي او هزار منزلگاه آماده مي كند كه يكي از آن منزلت ها مجاورت رسول خدا صلي الله عليه و آله است 📚مستدرك الوسائل، ج٥، ص ٨٢ و بحار الانوار، چ بيروت، ج ٨٣، 💢 آیت الله جوادی آملی فرمود: 💥 ما چه وقت رفتيم مطالعه كرديم، دقت كرديم و به جايی نرسيديم؟ هم شيخ انصاری شدن آسان است، هم مبتكر و به دست آوردن فناوری آسان است. 💥 اين عزيزان دانشمند ما مانند همين شهيد شهرياری(ره)، ايشان سال‌ها مرتب مسئله‌ای داشت فوراً از دانشگاه می آمد "دماوند" مسئله‌ خود را سؤال مي‌كرد و مي‌رفت. 💥 ما كه نمي‌دانستيم ايشان در مسئله هسته‌ ای اين‌قدر فعال است. اصرار هم داشت كه در همين حسينيه بيايد و نماز عيد فطر خود را بخواند و هر مسئله‌ ای داشت، مرتب از تهران مي‌آمد و اين‌جا مسئله را سؤال مي‌كرد و مي‌رفت. 💥 پس مي‌شود آدم اين‌طور باشد که هم خوی، خوی شهادت باشد و هم آدم باسوادی باشد. الآن راه باز است. اخلاص شهید شیرودی 🔴 حضرت امام خامنه ای فرمودند: ♥️بعد از شهادت شیرودی، من رفتم شیرود؛ یک روستای کوچکی است و یک مجموعه‌ کمی مردم در آنجا هستند. از یک روستایی، یک جوانی مثل این آدم درمی‌آید، عملیّات قهرمانانه‌ای انجام می دهد، به او ترفیع می دهند، بعد نامه می نویسد به فرمانده خودش که من خواهش می کنم این ترفیع را از من بگیرید، من برای این ها نیامدم میدان جنگ؛ من برای خاطر حرف امام آمدم، برای خاطر وظیفه آمدم، برای خاطر اسلام آمدم. این ها به‌زبان آسان است؛ کدامِ ماها آماده هستیم براحتی از نام و نشان و عنوان و مقام و مانند این ها بگذریم؟ از منِ عمامه‌به‌سر تا دیگران. این یک جوان است ــ شیرودی یک پسر جوانی بود دیگر؛ یک جوانی بود، مال یک روستای مازندران ــ که به این حد از معرفت و یقین و اخلاص می رسد که این‌جور فداکاری می کند، این‌جور حرف می زند. برای یک ارتشی، شش ماه هم که ترفیع می دهند مهم است؛ [به خاطر] فلان کاری که شما کردید، این شش ماه ترفیع! این مهم است. آن وقت، یک نفر را دو درجه، سه درجه به خاطر کار بزرگی که انجام داده بیاورند بالا ــ این ترفیعی که به آن شهید داده بودند، دو سه درجه بود ــ بگوید نمی خواهم! اینها خیلی مهم است. 🔴 شهید دکتر مصطفی چمران می فرمود: ♥️ شهید شیرودی از ستاره‌های درخشان مبارزات کردستان بود. شیرودی با آن وحشتی که در درون دشمن ایجاد می‌کرد، بزرگ ترین ضربات را به آن ها می‌زد. 🔵 ابوسعید ابوالخیر را گفتند: فلانی قادر اسـت پرواز کند. 🟠 گفت: این‌که مهم نیست، مگس هم می‌پرد. 🟣 گفتند: فلانی را چه می‌گویی، روی آب راه می‌رود؟! 🔴 گفت: اهمیتی ندارد، تکه‌ای چوب نیز همین کار را می‌کند. 🟢 گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟ 🟡 گفت: این‌که در بین مردم زندگی کنی، ولی هیچگاه به کسی؛ 👈 زخم زبان نزنی، 👈 دروغ نگویی، 👈 از کسی سوء استفاده نکنی، 👈 وسیله فریب دیگران نشوی، 👈 وکسی را از خود نرنجانی. 🟤 این شاهکار است. 🔴 علامه سید شرف‌الدین از علمای بزرگ شیعه، در زمان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود به زیارت خانه‌ خدا مشرف شد. وی از جمله روحانیونی بود که به کاخ پادشاه دعوت گردید تا در عید قربان به او تبریک بگویند. زمانی‌که نوبت به وی رسید، یک جلد قرآن مجید که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود،‌ به پادشاه عربستان هدیه داد. پادشاه هدیه را گرفت، بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت.
👈 سید شرف‌ الدین به وی گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می‌بوسی و تعظیم می‌کنی، در حالی‌که چیزی جز پوست یک بز نیست؟! 👈 پادشاه گفت: مقصود من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد، نه خود جلد! 👈 سید شرف‌ الدین گفت: ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا درب اتاق پیامبر(ص) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند؛ ولی مقصود ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما رسول الله (ص) را تعظیم و احترام می کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، قرآنی را تعظیم نمودی که در آن پوست قرار دارد. حاضران تکبیر گفتند و سید شرف الدین را تصدیق نمودند. 👈 پادشاه عربستان ناچار شد اجازه دهد که حجّاج با آثار رسول خدا (ص) تبرّک جویند.
لعن در زیارت عاشورا شيخ طوسي، چهار نفر اولي را که در زيارت عاشورا مورد لعن قرار مي‌گيرند، به اين صورت معرّفي کرده: نفر اول، قابيل يعني اوّلين عامل برادرکُشي تاريخ که بنياد قتل در دنيا را نهاد و نفر دوم، عاقرِ شتر حضرت صالح(ع) است يعني اولين کسي که آيت بزرگ الهي را ناديده گرفت و او را کُشت، و نفر سوم، قاتل حضرت يحيي(ع) يعني کسي که جسارت يافت پيامبر خدا را به قتل برساند، و نفر چهارم، ابن ملجم قاتل اميرالمؤمنين (ع) است، یعنی اولين کسي که در اسلام دست به ترور وَلِي‌الله زد. (قاضي نورالله شوشتري، مجالس المؤمنين، ص 291).
چرا سوره فجر را سوره امام حسین ( ع ) نامیده اند ؟.. زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا یگانه مرقی. معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین به خاطر این است که مصداق بارز نفس مطمئنه ‌ای است که در آخرین آیات سوره آمده است. امام صادق ( ع ) به اصحاب خود فرمود: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید که این سوره به حضرت امام حسین اختصاص دارد... مقصود از نفس مطمئنه آن حضرت و شیعیان او است ». (1) در توجیه و تحلیل تطبیق سوره مذکور بر امام(ع) گفته شده است: «ائمه معصومین(علیهم السلام) از این جهت این سوره را سوره حسین نامیده اند که قیام و شهادت آن حضرت درتاریکی طغیان مانند طلوع فجر، منشا حیات و حرکت گردید. خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «ارجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت ... تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکی‌ها بدرخشد و راه حیات با عزت باز شود و پایه های ظلم و طغیان بی پایه گردد و طاغیان را دچار خشم و نفرین کند .»(2) البته در این سوره آیه «و لیالی عشر» است که باز به آن حضرت مرتبط است. حضرت صادق فرمود: «الفجر هو القائم و لیال عشر الائمة من الحسن الی الحسن و الشفع امیرالمؤمنین و فاطمه ( ع ) و الوتر هو الله وحده لاشریک له ؛ مراد از فجر وجود مقدس حضرت قائم(ع) و «لیالی عشر» امامان از امام حسن مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع)‌اند و شفع امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(ع) می‌باشد و مراد از وتر خداوند یکتا است».(3) --------------------------------------------------------------------پی‌نوشت‌ها: 1. بحارالانوار، ج24، ص 93. 2. پرتوی از قرآن،‌سید محمود طالقانی، ج4، ص 67، با تلخیص. 3. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی،‌ج4، ص 461.
فضیلت نماز شب در كلمات علمای اخلاق آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) می‌گوید: از طالبان آخرت، احدى به مقامى از مقامات دینى نرسید مگر آنانكه اهل تهجد و شب زنده‏دارى بودند. شیخ أنصارى(ره) به شاگردان دستور مى‏داد كه حتماً باید نماز شب بخوانند و خیلى روى این معنى تأكید داشت. علامه‌ی طباطبایی(ره) امر شانزدهم از امور ضروری برای سالك را شب‌زنده‌داری می‌داند و نقل می‌كند كه در آغاز ورودم به نجف یك روز درِ مدرسه‏اى ایستاده بودم كه مرحوم قاضى از آنجا عبور مى‏كردند، چون به من رسیدند دست خود را روى شانه من گذاردند و گفتند: «اى فرزند! دنیا مى‏خواهى نماز شب بخوان؛ و آخرت مى‏خواهى نماز شب بخوان!» عوامل محروم كننده از نماز شب 1. تنبلی: حضرت نبىّ اكرم(ص)فرمود: كسى نیست مگر اینكه در شبى دو مرتبه فرشته‏اى او را از خواب بیدارش می‌كند و می‌گوید: بنده‏ى خدا بنشین و به یاد خدا باش در مرتبه‏ى سوم كه فرشته او را بیدار مى‌كند اگر آگاه نشد شیطان در گوشش ادرار می‌كند. 2. پرخوری سبب پرخوابی می‌شود و پرخوابی نیز سبب از دست رفتن نماز شب می‌شود. 3. مطلق گناهان[7] به‌ویژه دروغ. 4. در روایات آمده است كه بنده یك یا دو شب از تهجد و شب زنده دارى محروم مى‏گردد براى اینكه به خود عجب نكند.