ارادت شهید محمود رضا بیضایی به #حضرت_زینب (س)
ارادت محمود رضا به حضرت زینب (س) وصف نشدنی بود. تکفیری ها تا شعاع پانصد متری حرم عقیله رسیده بودند و حرم را با خمپاره می زدند. مدافعان توانسته بودند آنها را تا شعاع چند کیلومتری عقب برانند.
در شب تاسوعا پیامک زد که «سلام. در بهترین ساعات عمرم به یادت هستم جایت خالی». از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.
می گفت: از امشب چراغ های حرم را روشن می کنیم.
در سفر ما قبل آخرش یک کوله پشتی پر از سوغاتی با خود آورده بود. از جمله پرچم کوچک قرمزی آورده بود که در دو سطر رویش نوشته شده بود: « کلنا عباسک یا بطلة کربلاء» و «لبیک یا زینب (س)».
راوی: احمد رضا بیضاوی؛ برادر شهید
کتاب تو شهید نمی شوی ؛ حیات جاودانه شهید محمود رضا بیضایی به روایت برادر، نشر معارف، نوبت چاپ: سوم-زمستان ۱۳۹۶؛ صفحه ۸۹-۸۸٫
#ولادت_حضرت_زینب
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حاج احمد متوسلیان در حرم حضرت زینب (س)
شب آخری که حرم حضرت زینب (س) بودیم، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود.
مثل یک تعزیه خوان دور حرم می چرخید و بلند بلند گریه می کرد با جمله های کوتاه و ساده می خواند.
این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند. عمه سادات را به اسیری آوردند.شامی ها با اهل بیت حسین (ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد.
بعد از روضه یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد. نزدیک اذان صبح آمد و سراغ یک پایدار با لباس سبز سپاه را گرفت. ما که ندیده بودیمش. اصرار کردم که قضیه چیست؟
گفت: یاد شهید محمد توسلی کرده بودم. خیلی دلم گرفت. به حضرت زینب (س) متوسل شدم. پاسداری را دیدم که آمد و گفت: «فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد».
فردا حاج احمد عازم لبنان شد و دیگر بازگشتی نداشت.
کتاب یادگاران، جلد ۹؛ کتاب متوسلیان،نویسنده: زهرا رجبی متین، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: پنجم، ۱۳۸۹؛ خاطره شماره ۹۷ و ۹۹٫
#حضرت_زینب
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
payamavare sorkh karbal (www.mplib.ir).pdf
حجم:
3.31M
📚 کتاب « پیام آور سرخ کربلا »
🔰 منبع : کتابخانه کودک کتابخانه ملی
🔸 مناسب برای مقطع ابتدایی
🔹 موضوع : #کتاب #محرم #داستان #کتاب_کودک #حضرت_زینب