#شعرومدح_مباهله
اشعار آیینی پیامبر اکرم(ص) اشعار در توصیف واقعه روز مباهله
اشعار در توصیف واقعه روز مباهله
بیستوچهارم ماه ذیالحجه روز مباهله نام گرفته است که یادآور جریان مباهله مسیحیان نجران با پیامبر اکرم است. مسیحیان نجران برای پژوهش و محاجه با پیامبر اسلام آمده بودند اما رسول خدا آنها را به مباهله دعوت کرد و در این ماجرا علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را با خود آورد و ایشان با دیدن این صحنه از مباهله فاصله گرفتند. توصیف حادثه مباهله و بیان فضایل اهل بیت پیامبر(ع) در این ماجرا، از منظر اشعار فارسی، در ادامه از نظر می گذرد.
ترجمه منظوم آیه مباهله
به دستور پروردگار جلال
بود خلقت عیسی اندر مثال
چو آدم که او را زخاک آفرید
پس از این هر آن کس که ورزد جلال
کنون چون به وحی یگانه خدا
بگو پس بیایند تا این زمان
به همراه انفاس و اطفال و زن
نماییم نفرین بر یکدیگر
که ناراست گو را به خشم خدا
که چون گفت شو، ناگهان شد پدید
که در باب عیسی بود آن مقال
شدی آگه از حالش ای مصطفی
همه گرد آییم در یک مکان
تباهل نماییم ای انجمن
به درگاه پروردگار بشر
نماییم با این عمل مبتلا
حق و باطل در مدینه روبروست
حق و باطل در مدینه روبروست
اهل حق را حق پرستی آبروست
حق پرستان همچو انگشتان دست
پرتو این حق پرستان هرچه هست
اهل بیت مصطفی دانی که پنچ
رحمت للعالمین مانند گنج
مصطفی ختم رسل در پیش بود
منزلت از هر پیامبر بیش بود
درگه حق او که برتر از همه
در بغل دارد حسین فاطمه
سبط اکبر در کنار مصطفاست
دست او در دست خیر انبیاست
🟩
طبیب
به جز رحمت پیمبر از دری دیگر نمی آمد
به جز رحمت پیمبر از دری دیگر نمی آمد
ولو نجرانیان را تا ابد باور نمی آمد
از آن لبخند در لبخند، از آن لطفِ بی پایان
از آن احساس بی اندازه نفرین بر نمی آمد
غرض نفرین نبوده مطمئن باشید ای مردم
برای چند نصرانی که پیغمبر نمی آمد
برای چند نصرانی اگر مقصود نفرین بود
یقینا حجتی بالاتر از قنبر نمی آمد
نبی پیش از خودش از شوق آمد تا بفرماید
بدون مرتضی یک گام این سوتر نمی آمد
نبی پیش ازخودش؟آری، نبی پیش از خودش آمد
پیمبر را نمی دیدند اگر حیدر نمی آمد
مرا دارد شراب مدح حیدر می برد با خود
وگرنه عقل هرگز تا لب ساغر نمی آمد
مگر انگور طبعش می رسید امروز آقا جان
اگر این بچه شاعر تا نجف یک سر نمی آمد
به حاصل خیزی خاک درت تاریخ شک می کرد
اگر دُرّ گران از خاک اینجا در نمی آمد
بدون هیچ حرفی می روم جایی که زهرا جز
به استقبال از تنهایی شوهر نمی آمد
بدون هیچ حرفی می روم پشت همان در که
میان شعله اش جز دود و خاکستر نمی آمد
یقین کردند آن مردم که نفرینی نخواهد بود
و الا غاصبی با شعله پشت در نمی آمد
میان خانه زینب چشم بر در منتظر مانده
ولی از کوچه های بی کسی مادر نمی آمد
بدون هیچ حرفی می روم در بین گودالی
که سویش جز سنان و نیزه و خنجر نمی آمد
همان جایی که می دید از بلندی شمر می آید
ولی افسوس دیگر کاری از خواهر نمی آمد
یقین کردند آن مردم که نفرینی نخواهد بود
والا ساربان دنبال انگشتر نمی آمد
سید ابوالفضل مبارز
🟢
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر
کنم مباهله با دشمنان حیّ غدیر
زبان حق شوم و آیه مباهله را
به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر
ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه
به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر
محمد و علی و فاطمه، حسن و حسین
که پنج در عددند و یکی چو حی غدیر
پی مباهله کردند روی در صحرا
یکی چو مهر فروزان، چهار مهر منیر
فتاد چشم نصاری به آن خدارویان
که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر
مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند
که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر
همه به خاک قدوم پیمبر افتادند
که ای ز جانب حق، خلق را بشیر و نذیر
به حضرت تو نصاری تمام تسلیمند
که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر
هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی
که می کنند در این آیه حیله و تزویر
کنند فضل علی را به دشمنی انکار
خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر
چرا شدند فرای از این حقیقت محض
چرا به سلسله ی نفس خود شدند اسیر
قسم به جان علی، منکر مباهله را
خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر
گرفتم آن که شود خصم منکر خورشید
کجا به تابش انوار آن کند تأثیر
فضائل علی بود از حد فزون، چه زیان
که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر
علی کسی است که در جنگ بدر شد پیروز
خدا به جنگ احد می دهد به او شمشیر
علیست فاتح احزاب و فاتح خیبر
علیست تیر الهی به قلب خصم شریر
علیست بت شکن کعبه روی دست رسول
علی به بیشه اسلام شد خروشان شیر
علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست
کسی نیافت جز او این چنین مقام خطیر
حدیث منزلت چون آفتاب می تابد
به این دلیل علی بعد مصطفی است امیر
وصی احمد مرسل کسی بود میثم
که در تمام فضایل ورا نبود نظیر
حاج غلامرضا سازگار