مداحی آنلاین - عاشقی رو یادم داد مادر - محمدحسین حدادیان.mp3
4.47M
🌸 #میلاد_حضرت_زهرا(س)
💐ذکر علی هدیهی روز مادرم به فاطمهست
💐امید روز محشرم به فاطمهست
🎙 #محمدحسین_حدادیان
👏 #سرود
👌بسیار زیبا
🌷حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند :
💠 مَنْ اَصْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اَهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
💠 هرکس عبادت خالصانه اش را بسوی خدا بفرستد ، خدای عزّ و جلّ هم بهترین مصلحتش را برایش نازل میکند.
📔 بحارالانوار ، ج۶۷ ، ص۲۴۹
🌷ولادت با سعادت فخر دو عالم،
سرور زنان بهشت،
ام ابیها"
حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) مبارک باد🌷
🇮🇷پویش بزرگ وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی
🔸این مسابقه از متن وصیتنامه سیاسی الهی شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار می گردد.
برای دانلود وصیتنامه و شرکت در مسابقه کافیست بر روی لینک زیر بزنید.
🏆جوایز پویش:
🎁۵۰ حلقه انگشتر عقیق یادبود شهید حاج قاسم سلیمانی
✨۵۰ قواره چادر مشکی
⌛۵۰ عدد ساعت هوشمند
🔊۵۰ عدد اسپیکر بلوتوثی
⚽️۵۰عدد توپ فوتبال
🎊۵۰ قواره چادر نماز همراه با سجاده
لینک شرکت در مسابقه👇
https://www.digisurvey.net/u/Masjed/6bkp5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحشان شاد و بااهل بیت محشورباد حاج قاسم 😭😭♣️♣️
📣سومین جلسه از سلسله جلسات دوره آموزشی مهدویت
🎙 با ارائه استاد حجت الاسلام والمسلمین سید احمد موسوی
💾موضوع کلاس این هفته:
۱-امام مهدی(عج) در یک نگاه.
۲-غیبت امام مهدی(عج)و فلسفه غیبت
⌚زمان:چهارشنبه ۱۳/دیماه/۱۴٠۲ ساعت ۱۸ الی ۲٠:۳٠
🕌مکان:حسینیه امامحسین(سلاماللهعلیه) روستای محمدآباد
♦لطفا راس ساعت تشریف بیاورید
«گروه فرهنگی غدیر تا ظهور روستای محمدآباد»
هدایت شده از خبر فوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تسنیم: تعداد شهدا احتمالا بالای ۵۰نفر است
🔹خبرنگار تسنیم که منطقه انفجار در مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان حضور دارد اعلام کرد که تعداد مجروحان و شهدای این ۲ حادثه انفجار بالاست و به احتمال زیاد بیش از ۵۰ نفر جان خود را از دست داده اند و تعداد در حدود ۵۰ تا ۶۰ نفر مجروح شده باشند.
@AkhbareFori
#حادثه_کرمان🏴🏴 #کرمان_تسلیت
انالله واناالیه راجعون
یا صاحب الزمان ادرکنا
عرض تسلیت داریم؛
نکته مهم 👇👇👇👇👇👇
مردم عزیز حواسشان باشد
✔️ لطفا چند ساعت از فضای مجازی فاصله بگیرید و اخبار را فقط از👈 #شبکه_خبر دنبال کنید تا از حملات انتحاریِ عاملان روانی در امان باشید.
الان دشمن به اندازه ای که روی انفجار روانی حساب باز کرده، روی عامل انتحاری کرمان حساب باز نکرده است
پس با عدم نشر اخبار در فضای مجازی چشم دشمن #صهیونیزم را کور کنید
او تمام هدفش انفجار در فضای مجازی است
👈روی این میدان بسیار حساب باز کرده است
لطفا نشر حد اکثری ☝️☝️☝️
به مناسبت ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) روز مادر و در راستای تجدید عهد و بیعت با آرمان های والای شهیدان و ادای احترام به مقام شامخ شهیدان والامقام، جمعی از بسیجیان پایگاه شهید مصطفی خمینی(ره) با حضور در منزل شهید والامقام جواد ناصحی پور ، ضمن ادای احترام به محضر خانواده ی آن شهید، روز #مادر را تبریک گفته و از صبر و استقامت آنان قدردانی کردند.
چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲
#گزارش_تصویری
#محله_اسلامی
#پایگاه_شهید_مصطفی_خمینی_ره
#حوزه_سوم_بسیج_امام_حسین_ع
@Pm_khomeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 روایت عجیب شهید آوینی از شهادت سرباز قاسم سلیمانی به همراه تصاویری کمتر دیده شده و به یاد ماندنی از حضور سردار در جبهه مقاومت و مراسم تشییع ایشان
🔸توجه: این صحبت ها برشی از مستند «روایت فتح» است که شهید آوینی در وصف همکار خود، شهید قاسم بوذری (صدابردار گروه روایت فتح) بیان نمود اما انگار حق این بود که این بخش مکتوم بماند تا در سالروز شهادت سردار از آن رونمایی شود! ببینیم و لذت ببریم.
▪️عزای عمومی در پی جنایت تروریستی در گلزار شهدای کرمان
🔹در پی جنایت تروریستی عصر امروز در گلزار شهدای کرمان، دولت جمهوری اسلامی ایران ضمن محکومیت شدید این حادثه تروریستی و با تسلیت شهادت جمعی از هموطنان عزیز و آرزوی شفای عاجل برای مجروحان این اقدام کور تروریستی، فردا را در سراسر کشور عزای عمومی اعلام کرد.
🔸کانال اطلاعرسانی
فرمانداری شهرستان آران و بیدگل👇 http://eitaa.com/joinchat/2795044867C3c4deaaf87
مردم را به خاطر اینکه #حاج_قاسم را دوست دارند و در سالگردش شرکت کردند با عملیات انتحاری میکشند و بعد دم از #مردم و #آزادی عقیده و #ایران آزاد و آباد میزنند.هروقت چنین اتفاقی افتاد مردم ما بیدارتر از قبل شدند. این سند #اسرائیلی_خبیث را هم داشته باشید تا بعدا نگید کارخودشونه. یاعلی...
#کرمان_تسلیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم | آخرین صدا
▪️مداح و ذاکر بااخلاص اهل بیت و خادم الرضا حاج عادل رضایی که از خادمیاران حرم رضوی بود در جمع شهدای حادثه تروریستی دیروز قرار دارد.
▪️این مداح و ذاکر اهل بیت ، دیروز صبح در گلزار شهدای کرمان در اجتماع خادمیاران رضوی در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها و شهید سلیمانی مداحی کرد.
#ایران_تسلیت
#کرمان_تسلیت
#مدیون_شهدا_هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صادق زیباکلام: همه شواهد و قرائن نشان میدهد که عملیات تروریستی #کرمان، بعید است کار اسرائیل باشد، اسرائیل نمیآید افرادی را که هیچ گناهی ندارند و فقط در آن مکان حضور داشتند را از بین ببرد!!!
🔰 پ.ن: آره درست میگه، اصلاً به برادرای اسرائیلی نمیخوره که کاری کنن که حقالناس گردنشون باشه!😐
🌏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ درخور و عالی مجری شبکه سه به #زیباکلام 💪
ماهیت واقعی زشت کلام رو نمایان کرد👏
دقیقا توقعی که ما از صدا و سیما داریم همینه که اینجور قاطع، در برنامه های سیما افراد خائن به مردم و مملکت رسوا شوند.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 خاطرات شنیدنی سردار حاج قاسم سلیمانی از مادرشان و بیان جایگاه مادر...
#حاج_قاسم
#سبک_زندگی
❤❤❤❤❤
👨👩👧👦 @Zendegi_Et
IMG_20240101_085657_866.jpg
7.23M
#کتاب_جنایات_داعش
#ناصرکاوه
#داعش_رابیشتر_بشناسید
#هیلاری_کلینتون وزیرخارجه سابق آمریکا در کتاب خود با عنوان #گزینههای_دشوار سخنان غافلگیر کنندهای را مطرح ساخته و اذعان کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نوشته روزنامه الاهرام، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا چاپ شده آورده است 👈 من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود و...
اگر شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم نبودند!؟ اگر می خواهید متوجه قسمتی از خدمات و مجاهدت های شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم شوید، فقط کافی است این کتاب را مطالعه کنید، تا به جنایت های داعش پی ببرید.
آمریکا، انگلیس، اسرائیل و... شریک جرم داعش هستند
#انتقام_سخت
#لطفا_نشر_دهید
#مکتب_شهدا
#ناصرکاوه
ارسالی از مخاطب
#خبر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥خاطرات مشترک رزمندگان فاطمیون از حاج قاسم سلیمانی
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
✅ 🇮🇷🇵🇸
🎧 #کتاب_صوتی " #سلیمانی_عزیز " خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید #حاج_قاسم سلیمانی
📓کتاب «سلیمانی عزیز» روایتگر خاطراتی متفاوت و خواندهنشده از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بههمراه متن کامل وصیتنامه این شهید والامقام است که توسط انتشارات «حماسه یاران» منتشر شده است. این کتاب نوشته مهدی قربانی ، عالمه طهماسبی و لیلا موسوی است.
" سلیمانی عزیز" نتیجه مصاحبهها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، همرزمان و آشنایان شهید سلیمانی است که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشهای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را پیشکش نگاه خوانندگان کند.
✍️ نویسندگان : مهدی قربانی - عالمه طهماسبی - لیلا موسوی
تولید ایران صدا
📌دریافت از گوگل درایو 👇
drive.google.com/folderview?id=1m-EXo9oBGsaqIgqaVsdJOJMMWA_cHH3V
#کتابخانه_همراه
#کتاب_صوتی
👇دریافت 8 فصل فایل صوتی
•┈┈••••✾•🔹📚🔸•✾•••┈┈•
🪖 #جانفدا
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
#معرفی_کتاب
📚کتاب حاج قاسمی که من می شناسم
کتاب «حاج قاسمی که من می شناسم» به کوشش سعید علامیان در انتشارات خط مقدم چاپ شده است. حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی در «حاج قاسمی که من میشناسم» خاطرات نزدیک به چهل سال رفاقت با شهید حاجقاسم سلیمانی را بازگو کرده است. کتاب ثمره ۱۹ ساعت گفتوگو با حجتالاسلام شیرازی است. برخی دستنوشتهها و یادداشتهای ایشان هم ضمن نگارش و تدوین آمده است.
روایتگر کتاب حاج قاسمی که من می شناسم حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه، است. در این اثر فراز و فرودهای مختلف از زندگی شهید سلیمانی از نگاه راوی نقل و ثبت شده است.
کتاب حاج قاسمی که من میشناسم از ۱۲ فصل تشکیل شده است. خاطرات از دوران جنگ و حضور به عنوان یکی از نیروهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز میشود. آشنایی که از سال ۶۱ طی عملیات فتحالمبین آغاز می شود و تا فعالیتهای حجتالاسلام علی شیرازی در کنار شهید سلیمانی در نیروی قدس ادامه مییابد.
علاقه مندان به خواندن این کتاب می توانند به #کتابخانه_امام_رضاییها مراجعه کنند و این کتاب را تحویل بگیرند.
کانال رسمی مسجد جامع الغدیر 👇🏻
🔷 @masjed_alghadir_birjand
✔️از انتقادهای تند نظام اسلامی تا خاطرات دلهرهآور سرتیم حفاظت حاج قاسم
🔹برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» با موضوع حادثه تروریستی کرمان و جنگ غزه، پنجشنبه شب 14 دی ماه روی آنتن زنده شبکه افق رفت.
متن کامل خبر برنامه #به_افق_فلسطین را در سایت شبکه افق بخوانید 👈https://ofoghtv.ir/news/408359
😭 دی ماه و دلتنگی بچه های شهید حاج احمد کاظمی
♦️ #خاطرات
یک روز به آقا رحیم گفتم که شما فکر میکنید که ما به احمد خط میدهیم؟ احمد را ما نمیشناسیم؟ احمدی که در جنگ وقتی تصمیم میگرفت که بگوید نه، همه میگفتند حریف احمد نمیشویم. آن وقت این ادب احمد است؛ مسافرت میخواستیم برویم، اگر سه تا ماشین بودیم، اینقدر میایستاد تا ماشینها جلو بروند و او آخرین ماشین باشد. حتی در تردد، ادب او فوقالعاده بود، شما بگردید در بین دوستان احمد، کسی را پیدا نمیکنید که احمد بدگویی او را بگوید و غیبت کسی را بکند. اگر مخالفت داشت، کوتاه یک چیزی میگفت و زیاد به این موضوع نمیپرداخت. همه را بر خودش ترجیح میداد. البته ممکن است کسی احمد کاظمی را در جنگ دیده باشد و از نزدیک با او آشنا نباشد و بگوید احمد یک آدم لجبازی است، اما او اینجوری نبود و این قضاوت صحیحی نیست.
🎙️ مصاحبه با سردار حاج قاسم سلیمانی
به نقل از خبرگزاری دفاع پرس
🔻 ۴ روز مانده به شهادت #حاج_احمد
🔸 شما هم رسانه باشید...
📍
🔰پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند.
✍️ خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم.
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم»
خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
#از_چیزی_نمی_ترسیدم