eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
941 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
نزد ما خوب است شادی ، نزد ما غم بهتر است ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است شعرها خواندیم و خیلی گریه ها کردیم ، باز نزد ما از نوحه ها -باز این چه ماتم- بهتر است هرکه یکجا کاسه اش پُر شد ، گدایی کرد و رفت رزقِ ما را گر رساند یار کم کم ، بهتر است تِکیه با هم ،روضه با هم ، راه با هم رفته ایم عشق ، ما را می خرد یک روز ، با هم بهتر است زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
هی نامه‌هاشون‌و شمردم خیلی برا تو غصه خوردم از دست نامردای کوفه من به یه زن پناه آوردم غوغا که شد, بیرون اومدم از تو خونه تا دوباره یه, زن پشت یه در نمونه تا باز آتیش, یه مادرو نسوزونه نامردایی که دیدم حیا ندارن غریب که گیر بیارن غم روو دلش میذارن تنها موندم من میون مشتی ناکس حیا نداره هیچ کس غمم برا رقیه‌س دستای من بسته بشه هزار بار سنگ بباره روو سرم از روو دیوار سیلی محکم بخورم من اما ناموس مرتضی نره توو بازار @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
نوبت به عاشقا رسیده جام پر از بلا رسیده با چه جلال و چه شکوهی زینب به کربلا رسیده تو بغله, رباب اصغر آروم خوابیده تشنه که میشه, دست عمو آبش میده آفتاب مگه, به روی ماهش تابیده؟ آروم آروم از تو آغوش عموشون رقیه و علی جون میان توی بیابون واسه رقیه خیالشم عذابه بخواد روو خاک بخوابه یه گوشه‌ی خرابه عمه یکی یکی گلا رو بوسید دور و بر برادرش می‌تابید هُرّی دلش ریخت تا که دید چشمای ساربون انگشتر داداشو دید ##$ تو میری و من جا می‌مونم با غصه‌ها تنها می‌مونم من بین گرگای بیابون با لشکر زن‌ها می‌مونم میری ولی, بگو با اسارت چه کنم؟ همدم دلم, بی‌تو باغربت چه کنم؟ لا اقل بگو, با اشک رقیه‌ت چه کنم؟ خاک غریبی روو چادرم میشینه نذار مثه مدینه ناموست غم ببینه اشک یتیمی برا رقیه زوده اینجا پر از حسوده ترس من از یهوده تنها می‌مونم با یه مشت حرامی تنها که نه! رو نیزه‌ها باهامی کاشکی سرت دنبالمون نباشه تو کوچه‌ی یهودیای شامی تو رو یه بار تو قتلگا می‌کشن منو هزار بار به خدا می‌کشن دست منو نامحرم می بندن دختر تو یهودیا میکشن @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
  مردای کوفه خیلیاشون انگشترم دارن باباجون با دست سنگینی که دارن بیچاره دختر بچه‌هاشون زجر اومده, با خنده‌ش داره زجرم میده رفتنی شدم, عمه هم این رو فهمیده از وقتی که, موی سفیدم رو دیده چندشبه منتظرم که تو بیایی کی می‌بریم بابایی من حاضرم, کجایی؟ چندتا مویی رو که مونده شونه کردم بیا دورت بگردم بیا که غرق دردم هرچی می‌گفتم که موهامو نکش فایده نداشت و ریخت موهام آخرش آه اگه با زور نمی‌دزدید ازم گوشوارمو هدیه میدادم بهش @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
حری و بعد از کشتن تو غارت نشد پیراهن تو سر از تنت جدا شد اما روی زمین نموند تن تو بعد از توکه , زن و بچه‌ت آواره نشد زیر دست و پا, پیراهنت پاره نشد خواهرت ندید, بی‌تاب و بی‌چاره نشد عریان و بی‌سر تنت نموند توو صحرا ولی عزیز زهرا به زیر سم اسبا انگشت و انگشـــتره تو رو نبردن کفن برات آوردن تو رو به خاک سپردن بد زدنت ولی گذشت, تموم شد کنار قبرت دخترت آروم شد من بمیرم واسه دل رقیه تازه نشون سنگ روی بوم شد @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
  دیدم که ریختن رو سر تو دیدم شکست بال و پر تو  بابام تو کوچه من تو گودال شرمنده ایم از مادر تو دیر اومدم چقد نیزه هست دور و برت دست من نشد سپر شه برای پیکرت تو مدینه هم که بی سپر موند مادرت تنها موندی از همه طرف رسیدن مادرتو ندیدن پنجه توو موت کشیدن زیر دست و پا بودی دلم برات سوخت تیرا و نیزه‌هاشو تن منو به تو دوخت ارثیه از بابام بهم رسیده چیزایی دیدم که کسی ندیده مادرتو دیدم اومد توو گودال با صورت کبود, قدِ خمیده @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
  من زیر پاها قد کشیدم مُردم تا یه نفس کشیدم اما گلایه‌ای ندارم از سنگا منت هم کشیدم راحت شدم, آره تو به قاسم حق میدی اخه عمو, خودت داغ ناموس چشیدی بی‌حرمتی, در حق مادر رو دیدی بابامو داغ همون یه سیلی دق داد آتیش به جونش افتاد هی غصه خورد تا جون داد می‌میرم اگه جاموندم از شهادت اگه‌دیدم رقیه‌ت داره میره اسارت وارث درد کوچه‌ی مدینه‌م حالا زیر بارون سنگ کینه‌م حاضرم اینجا صد دفه بمیرم عمه رو تو بازار شام نبینم @aleyasein
حیرون و گریون و پریشون با قد خم با پای لرزون هی دو قدم میاد تا خیمه باز بر می‌گرده سمت میدون آه گل من, چرا رنگ بابات پریده علی جون چرا, عباشو رو دستش کشیده؟ پس کجا میره؟ جلو خیمه من رو ندیده؟ دنبالتون اومدم با حال مضطر دیدم بابات با خنجر قبرت رو کنده مادر مادر واسه چی جوابمو نمیدی؟ رو خاک چرا خوابیدی؟ از حرمله ترسیدی؟ قوربون این خوابیدنت عزیزم گل‌پسرم دلواپس یه چیزم این‌جوری لبخند می‌زنی نمیگی آخه چجوری رو تو خاک بریزم @aleyasein