﷽
نذر امیرالمؤمنین مولا علی علیه السلام
.
می نویسم به نام آقایی
که جهانی به کار او مانده
هر که مبعوث شد فقط خطی
از کتاب فضائلش خوانده
معنی و مقصد تمام وجود
علت خلقت زمین و زمان
هل اتی ، قدر ، مؤمنون ، یس
حب او مرز کفر با ایمان
اسدالله غالب القهار
فاتح هر نبرد و هر میدان
فوق ایدییشان یدالله اش
قاصم شوکت ستمکاران
انما او خلیفة الله است
سائلان رکوع مولاییم
چون گدای گدای او هستیم
برترین مردمان دنیاییم
اشهد انک ولی الله
اشهد انک نمی دانم!
چه بگویم فراتر از بشری
نه! شما را خدا نمیخوانم!
این صدا آشناست... می دانم!
مصطفی نیز غرق تردید است
شب معراج ما ورای همه
باز هم جلوه ی تو را دیده است
مثل هارون برای موسی تو
منزلت نزد مصطفی داری
چه بگویم به وصف تو وقتی
پسری مثل مجتبا داری
طبق نص صریح انفسنا
دل و جان بوده ای پیمبر را
حسنین ات به جای خود ، حتی
ما نفهمیده ایم قنبر را
تو همانی که من نمیفهمم
از تو باید پیمبران گویند
رد پای کرامتت را خلق
نیمه شب در خرابه ها جویند
تو که هستی ابوالعجایب دهر
کودکان یتیم می دانند
ها علی بشر و کیف بشر؟؟
بشری بی نظیر و بی مانند
#حسین_مؤدب
@aleyasein
خاطرم هست از قدیم و ندیم
عاشق نام کربلا بودم
از همان کودکی به یادم هست
ساقی بزم روضه ها بودم
دل به نور سیاهی ات دادم
روسپیدیست زیر این پرچم
در همان کوچه های سینه زنی
با علم قد کشیده ام کم کم
روضه ی اصغرت بزرگم کرد
تا علی اکبر شما باشم
ناخدای سفینه ی عشقی
با تو باید پی خدا باشم
به خدا با تو میرسیم فقط
بی تو کال است زندگی هامان
حر نباشیم اگر کنار شما
بند نفس است بندگی هامان
آه...نزدیک اربعین شماست
می شود باز زائرت باشم؟
پا به پای عطیه و جابر
می شود من مسافرت باشم؟
کربلا وعدگاه عشاق است
کربلا خواهش همیشه ی من
می روم باز هم به اذن رضا (ع)
می روم باز هم به لطف حسن (ع)
#حسین_مؤدب
#اربعین
@aleyasein
کانال رسمی شعر آل یاسین
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ #انا_نباهی_بفاطمة روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سهشنبه۲۱آذر۱۴۰۲
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
عزیزکم همهی هستی ام گلم لالا
بخواب کودک من... میوهی دلم لالا
سپردمت به همین پرچم و علم، مادر
میان روضه تو را شیر داده ام، مادر
من از خدا به جز از عاشقی نمیخواهم
اسیر عشق علی باش و زیر این پرچم
میان روضه فقط بی قرار باشی کاش
برای مهدی زهرا تو یار باشی کاش
به فکر یاری او باش و از خودت بگذر
تو را به دست خودش میسپارمت مادر!
به یاد مادر محسن... برای لالایی
برات روضه بخوانم به جای لالایی
به یاد مادر محسن... همان که تنها بود
همان که مادر خورشید و ماه و دریا بود
به یاد مادر محسن... که خواند لالایی
به گوش جان بشنو این نوای زهرایی:
عزیزکم، همهی هستی ام، گلم، لالا
بهار خانهی ما روشنای فرداها
تو آسمان زمین من و پدر هستی
برای خواهر خود بهترین خبر هستی
برادران تو چشمانتظار هم بازی
برای زندگی ما بهانه میسازی
بزرگ میشوی ای غنچهی بهاری من
تو هم شبیه حسینی و هم شبیه حسن
عزیزکم... همهی دلخوشی من... لالا
تو هم شبیه پدر میشوی... گل ِ زهرا
اگر که دست خزان از منات جدا نکند
اگر... عزیز دلم... آه... نه! خدا نکند!
اگر هیاهوی طوفان کینه بگذارد
اگر نمک نشناس ِ مدینه بگذارد
اگر که پای زمستان به خانه وا نشود
میان کوچه اگر که سر و صدا نشود
اگر که چشم حسودان به باغ ما نزند
کسی به صورت من ضربه بی هوا نزند
اگر که میخ به بال و پرم اثر نکند
اگر که میخ مرا زود خونجگر نکند
اگر که با لگدی درب خانه وا نشود
اگر که فضه در آن لحظه ها صدا نشود
گل بهشتی من... مادرت به قربانت...
تمام مردم عالم همیشه حیرانت...
چرا تو مثل حسینم سخن نمیگویی؟
چرا تو حرف دلت را به من نمیگویی؟
حسین مونس هر روز و هر شبم میشد
حسین همدم هر ذکر بر لبم میشد
ولی به جان و تن خستهام شرر میداد
همین که از غم و اندوه خود خبر میداد
انا الغریب... دمادم ندای او میشد
و شرح کرببلا ماجرای او میشد
بخواب کودک دلبند من... گلم... لالا
صدای گریهی اصغر میآید از صحرا...
همان دمی که وداع رباب و اصغر بود
همان دمی که علی روی دست مادر بود:
قرار بود که صبر و قرار من باشی
تو تا همیشه امید و بهار من باشی
چه خواب ها که برای تو دیده بودم من
چه نقشه ها که برایت کشیده بودم من
کنون مقابل من دست و پا نزن مادر
میان گریه مرا هی صدا نزن مادر
مرا ببخش که بی شیرم و زمینگیرم
بدون تو من از این زندگی دگر سیرم
تو را به دست پدر میسپارمت اصغر
سراب نیست! تو سیراب میشوی مادر
بخواب کودک دلبند من... گلم... لالا
صدای گریهی اصغر میآید از صحرا...
همان دمی که پدر رفت سوی قربانگاه
به روی دست پسر را گرفته همچون ماه
همان دمی که سه شعبه به کار آمد و بعد...
و تیر کینه به قصد شکار آمد و بعد...
همین که تیر سیاهی سوی سپیدی رفت
به سوی خیمه پدر غرق نا امیدی رفت!
به روی دست من اینقدر دست و پا مزن آه...
شهید کوچک من! غرق خون شدی ای ماه...
دوباره قصه پر از زخم های کینه شده...
سه شعبه مثل همان میخ ِ در مدینه شده...
بخواب کودک دلبند من... گلم... لالا
صدای گریهی اصغر نیامد از صحرا...
چه کرده حرمله با کودکم؟ امان از غم
خدا گواست که بیرون نیامدم ز حرم
مباد غرق خجالت شود دمی پدرت
شنیده ام پسرم که چه آمده به سرت...
نشد دوباره ببینم تو را... خداحافظ
شهید کوچک کرببلا... خداحافظ
#حسین_مؤدب
@aleyasein