امام حسن(ع) - مدح
کسی که با ادب و با وقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد
کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد
به اسم و رسم توجه نمی کند هرگز
به آشنا و غریب دیار می بخشد
به بی لباس ، لباس و به بی طعام ، طعام
به تشنه ، آب و به بیکار ، کار می بخشد
برای اینکه شود حفظ آبروی گدا
بدون منت و بی ننگ و عار می بخشد
تمام زندگی ما فدای مردی که
تمام زندگی اش را سه بار می بخشد
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار می بخشد
مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است
سکوت کرده و آیینه وار می بخشد
برای گفتن یک بیت ساده یک ممدوح
کجا به دشمن خود سی هزار می بخشد؟
ازآن که عادتش احسان، سجیه اش کرم است
عجیب نیست که بی اختیار می بخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردی ست
که بین معرکه ی کارزار می بخشد
که بین معرکه ی کارزار از سر لطف
به دشمن سر خود ذوالفقار می بخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده است
کدام شیر به وقت شکار می بخشد؟
همیشه موقع بخشش که می شود این مرد
به رسم فاطمه اول به ((جار)) می بخشد
برادرش هم از او ارث برده بخشش را
اگر به راه خدا شیرخوار می بخشد
نمی دهم به دو عالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار می بخشد
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسن_ع_مدح
@aleyasein
چون بود انتخاب تو احلی من العسل
شد مرگ در حساب تو احلی من العسل
پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو
مرگ است در رکاب تو احلی من العسل
ای صاحب رساله مستی ، نوشته در
هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل
می خواستی که شاعر کرب و بلا شوی
این گونه شد خطاب تو احلی من العسل
با دیدن تو طعم دهان ها عوض شده است
پس روی در نقاب تو احلی من العسل
ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد
ای مزه ی شراب تو احلی من العسل
روزی اگر بقیع شود صاحب حرم
خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل
در پاسخ سوال تو شد مرگ رو سیاه
وقتی که شد جواب تو احلی من العسل
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع
#مجتبی_خرسندی
@aleyasein
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانهی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امام حسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه میگردد
گرفته هرکس عیدانهی امامحسن
هزارشکر که نام تو بر زبان من است
"حسن" قشنگترین واژهی جهان من است
تمام شهر سر سفرهی ضیافت اوست
که روزی همهی خلق از کرامت اوست
اگر چه خم نشده پیش هیچکس، اما
همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست
کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب!
اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست
عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق
جواب آنهمه بیحرمتی به ساحت اوست
"سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی
جمل نمونهای از قدرت و شجاعت اوست
فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد
نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست
مرا به حج چهنیازیست تا حسن دارم
اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشا به حال هر آنکس که شاعر حسن است
همان که با ادب و باوقار میبخشد
فقط به خاطر پرودگار میبخشد
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار میبخشد
تمام زندگی من فدای مردی که
تمام زندگیاش را سهبار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که بین معرکهی کارزار میبخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیدهست
کدام شیر به وقت شکار میبخشد؟
همیشه موقع بخشش که میشود این مرد
به رسم فاطمه اول به "جار" میبخشد
نمیدهم به دوعالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار میبخشد
همیشه گفتهام از تو ولی کم است حسن
غلام کوی تو آقای عالم است حسن
کریم اوست که در اوج بیمرامیها
نشسته است سر سفرهی جزامیها
که نیکنامترین است و خوردهاند قسم
به نیکنامی او کل نیکنامیها
کج است گردنشان پیش او، چرا که شدند
به احترام حسن محترم گرامیها
غلام آل علی باش چون که میارزد
به پادشاهی عالم همین غلامیها
در این مقام که شهرت در اوج گمنامیست
همیشه در پی گمنامیاند نامیها
به یک نگاه کریم تو میشود شیرین
برای دشمن تو اوج تلخکامیها
همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق
به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها
" چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن
که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن"
تو را که دیده غم از شوق ریشهکن شده است
همه اویس شدند و جهان قرن شده است
برای هرکه تو را دیده نیست جای گله
که همردیف ترانی همیشه لن شده است
زبان شعر کم آورده است هرجایی
که از فضائل بسیار تو سخن شده است
به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم
از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است
حرام باشد اگر دست بیوضو بزنم
به هر نگین که مزین به یاحسن شده است
مگر به خواب ببیند شترسوار جمل
کسی حریف تو در جنگ تنبهتن شده است!
تمام شهر برای حسین سینه زدند
ولی حسین برای تو سینهزن شده است...
امید ما کرم توست یا امامحسن
زیارت حرم توست یا امامحسن
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#مجتبی_خرسندی
@aleyasein
دوباره عرض ِادب، عرض ِ احترام از دور
دوباره قسمت ما میشود "سلام از دور"
سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور...
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتِبام، از دور!
اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور
دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک...
اگرچه لطفِ تو بودهست مستدام از دور
#مجتبی_خرسندی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#نوروز
برای مردم اگر نوبهار نوروز است
برای ما همهی روزگار نوروز است
بیا به دیدهی خوش بنگریم در ایام
که هر دقیقهی دنیا هزار نوروز است
اگر رها شدن از خویش عید ما باشد
به حکم آینهگی روز دار نوروز است
آهای گل! به جهان سادهتر کنار بیا
که در کنار تو هر روز خار نوروز است
شب فراق عزیزان ما؛ شب یلداست
هرآنزمان که در آغوش یار؛ نوروز است
بیار بادهی کهنه که عهد تازه کنیم
که از جهان کهن یادگار نوروز است
برای ما که همه عمر در پی وصلیم
همین که ختم شود انتظار، نوروز است
میآید آن که شب عید میرسد با او
که روز آمدن آن سوار نوروز است
#مجتبی_خرسندی
#ماه_آخر
#امام_زمان
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
#مجتبی_خرسندی
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
شب رسید و سکوت سنگینی
به هیاهوی شهر حاکم شد
با کمی نان به سمت نخلستان
مردی از جنس نور عازم شد
میرود تا به پیرمردی که
در خرابهست باز سر بزند
کودکان یتیم منتظرند
تا که مرد غریبه در بزند
پادشاه کدام مملکتی
در غم مردمش سهیم شده؟
چه کسی جز علی در اوج مقام
مرکب کودک یتیم شده؟
خیلی از بچهها نمیدانند
نام این مرد آسمانی را
ولی او هدیه میدهد به همه
نان و خرما و مهربانی را
کولهبارش همین که خالی شد
شکر کرد و به کار خود برگشت
یک نفر مانده بود و او حالا
به محل قرار خود برگشت
خلوتی داشت در سیاهی شب
با خودش رو به ماه زمزمه کرد
دردهای فراق فاطمه را
باز در گوش چاه زمزمه کرد
تو بگو دست جهل مردم شهر
به کجا میبرد مرا ای چاه...
تا سحر با دل شکسته گرفت
زیرلب نغمهی «الا ای چاه...»
مسجد کوفه آخرین روز است
که علی را امام میبیند
نانجیبی به تیغ زهرآلود
کار او را تمام میبیند
سر او را شکستهاند، اما
دل او از همه شکستهتر است
خسته از عدل اوست کوفه ولی
علی از روزگار خستهتر است
همه دیدند در کنار علی
خون محراب باغ لاله شده
وسط روضه با همین تصویر
روضهی دیگری حواله شده
ناگهان در غروب روز دهم
در دل اهلخیمه غوغا شد
وسط جنگ بین زجر و سنان
سر یک گوشواره دعوا شد
سر اصغر به نیزه بند نشد
فرق عباس با عمود شکست
بدن اکبر ارباً اربا شد
شمر بر سینهی حسین نشست...
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#امیرالمومنین
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
خلیج همیشه فارس
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند
برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند
گذشت فصل زمستان ولی برای زغال
هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند
هزار تاج به تاراج برده شد اما
همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند
چه خوابها که یکایک شدند نقش بر آب
چه نقشهها که سر برگههای کاهی ماند
کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد
برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند
شکوه نام تو مانند کوه پابرجاست
نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند
به رغم مدعیان، ای خلیج میهن من
تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند
#مجتبی_خرسندی
#شعر_پایداری | #خلیج_فارس
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
بهخون ریختهی شیعیان پاکستان
خدا ! ظهور امام زمان ما برسان...
#مجتبی_خرسندی
#پاراچنار
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
کاشمیشدعمرخودراهدیهمیدادم به او
زندگی را دوست دارم مادرم را بیشتر...
#مجتبی_خرسندی
#روز_مادر
@aleyasein