eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
900 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
، رو لبم فریاده اما بی صداست پر شدم از دردایی که بی دواست دوباره فرصت عاشقی گذشت نشدم من اونی که آقام میخواست توی دنیای خودم ندیدمش یه سحر کاش كه ببینم خوابشو هرچی که این سی شبه صداش زدم نشنیدم حتی یه بار جوابشو داره میگیره صدام مارمضون! اجابت نشد دعام مارمضون! دیگه من کاری با هیچکس ندارم آقام و از تو میخوام مارمضون! ماهم و نشون بده ماه خدا ماهی که خورشید اسیر نورشه داری با جمعه تموم میشی بگو دیگه فردا جمعۀ ظهورشه آقاجون مهمونی هم تموم شد و ساعتای آخر ضیافته دیگه از فردا صدامون نمیاد خیالت از دست ماها راحته شب جمعه س شب رحمت و دعاس بخششم که دیگه با بزرگتراس قول بده قفل دلم رو واکنی کلیدش زیارت کرب و بلاس حالا که برامون این مارمضون سفره پهن کردی تو بین الحرمین پس بکش زحمت جمع کردنش و بیا تو مجلسمون بگو حسین مثل اون مادری که تو قتلگاه روضۀ غریب مادر میخونه روضۀ جون دادن برادر و جلو چشمای یه خواهر میخونه @aleyasein
گمان مدار كه چون سنگ خاره ايم همه كه در غم تو دلي پر شراره ايم همه چراغ هم به شب ما نمي زند سوسو كه آسمان بدون ستاره ايم همه در اين دو ماه عزا بيشتر ز هر ماهي به انتظار طلوعي دوباره ايم همه خودت به ما سمت نوكري عطا كردي وگرنه بي تو كه ما هيچ كاره ايم همه به عشق جد تو فرياد ميزنيم حسين اذان عشق، سر هر مناره ايم همه براي آنكه دلت را بياوريم به دست ميان روضه پي راه چاره ايم همه چه راه چاره اي امشب به پيش ديده ي ماست دخيل بسته ي يك گاهواره ايم همه بيا و روضه بخوان صبح و شام مثل رباب بخوان كه منتظر يك اشاره ايم همه دم غروب شبيه رباب غمگينِ ربودن بدن شيرخواره ايم همه @aleyasein
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است "و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است گريستم كه مشرف شوم به پابوست بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است رسيده است شب اكبر و زمان نماز براي من چقدر لحظه اذان سخت است و روضه را پدر يك شهيد مي فهمد چقدر غصه ي دل كندن از جوان سخت است تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است مرا زيارت پايين پا مبر امشب چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است @aleyasein
﷽ "تقدیم به امام مجتبی علیه السلام" از عالم بالاست شمیمی که رسیده این سفره رنگین و نعیمی که رسیده امشب به در خانه معبود ببخشند هربنده عاصی و رجیمی که رسیده اینان همه یک نور ز یک خُلق عظیمند پس اوست همان خُلق عظیمی که رسیده معراج طلوعش پر جبریل بسوزد سوغاتی عرش است حریمی که رسیده آقای کرم هست ولی بهترش این است گوییم خداوند کریمی که رسیده مرآت دگر آمده در جمع خداها یک قبله اضافه شده بر قبله نماها باز اسم شما شور به جان غزل آورد وصف تو نوشتم لب شعرم عسل آورد بر مصحف دل تاکه زدم دست تفعل برطالع مجنون تو خیرالعمل آورد مختل شده از سیل بروها و بیاها جایی که رُخت روی به اهل محل آورد با آمدنت فتنه کفار به هم خورد تیغت چه بلایی سر آل جمل آورد؟ دشمن همه جا گفت: که مانند علی کیست؟ کو هرچه به دنیا پسر آورد یل آورد ارباب همه عالم و آقای من آمد زیبا پسر ارشد زهرا حسن آمد از مصحف لبهات کلامی اگر آید تیریست در اندیشه خامی اگر آید بادست پُر از نزد تو دل می رود آقا صرفا جهت عرض سلامی اگر آید دیگر گره ی کار کسی بسته نماند در بین دعاها ز تو نامی اگر آید سلمان رود از خرمن الطاف نگاهت امثال همان مردک شامی اگر آید مدیون تو و صلح تو و صبر تو باشد از بعد تو تا حشر امامی اگر آید با همت تو بیرق اسلام به پا ماند صلح تو بنا بود اگر کرب و بلا ماند آنقدر بلندی که مرا پست نوشتند از بود تو نابود مرا هست نوشتند آنقدر کریمی که در این میکده ما را از باده سرریز تو بدمست نوشتند آنقدر کریمی تو که الگوی کرم را از زاویه بخشش آن دست نوشتند آنقدر کریمی که دگر راه گدا را در کوی کرم بعد تو بن بست نوشتند آنقدر وسیعست کرمخانه قلبت بر سفره تو هرکه رسیدست نوشتند یک بوسه ببخش از لب خود کام مراهم بنویس هلاک نگهت نام مراهم هرچند سر کوی تو بی چیز و فقیریم تاوصله نعلین تو هستیم امیریم تو سبزترین خطه سرسبز خدایی ما خشک ترین منظره زرد کویریم منت کش آقای کریم خودمانیم از دست کسی غیر تو منت نپذیریم دیوانگی عشق تو بر ما حرجی نیست «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست» مگذار به پشت در میخانه بمیریم تا صاحب این خانه کسی غیر شما نیست میخانه چرا جای من بی سر و پا نیست؟ تنهایی و غربت همه جا یار دلت بود یک عمر فقط درد کس و کار دلت بود سنگینی دستی که تو را اشک نشین کرد چل سال غم و غصه سربار دلت بود چون موی زمستانی ات از بین نمی رفت آن لکه سرخی که به دیوار دلت بود پس خوب شد آن زهر به داد دلت آمد ورنه که به جز زهر مددکار دلت بود با اینکه خودت هر نفست مقتل دردیست لایوم . . . ولی روضه خونبار دلت بود با گنبد و گلدسته و یک صحن خیالی سر میکند این دل به تمنای وصالی رمضان المبارک 1390 @aleyasein
﷽ “میلادیه امام مجتبی سلام الله علیه” آسمان می خواهم و حس خوش پرواز را بال و پر می خواهم و دستی کبوترساز را همسفر میخواهم و یک فرصت آغاز را تا خدای نیمه این ماه راهی باز را   جلوه ای امشب زمین را عرش اعلی می کند راه دنیا را به سمت آسمان وا می کند   نه فقط جبریل دارد می زند بر کوس نور بلکه می کوبد مسیح از شوق بر ناقوس نور حاصل پیوند اقیانوس و اقیانوس نور می شود نوری که بر پایش زند گلبوسه نور   معنی نور علی نور است این خورشید عشق کز رخش در بیت زهرا و علی تابیده عشق   عشق پیغمبر عزیز فاطمه جان علیست او که خود میراث دار خان احسان علبست خنده هایش جلوه ی لب های خندان علیست هرکه امشب آمده افطار مهمان علیست   صور دارد می دهد مولا تمام شهر را با نمک های تو شیرین کرده کام شهر را   می رسی و چشمه چشمه جود جاری می کنی فصل های سائلانت را بهاری می کنی تو خدا را نیز در این ماه یاری می کنی چون که مهمانی او را سفره داری می کنی   ای دعای هر نمازم یا علی و یا عظیم خوش به حال اهل بیتی که تو را دارد کریم   چشم های مهربانت عشق را فریاد کرد چون دل چندین جذامی را شدیدا شاد کرد در ازای شاخه ای گل یک کنیز آزاد کرد هر زمانی ذهنم از لطفت به آن سگ یاد کرد   با خودم گفتم مرا هم آسمانی می کند با کسی مانند من هم مهربانی می کند   آن سلامی که پس از تو در زیارت لازم است یک سلامی نذر عبداله و نذر قاسم است با ولای تو یقین دارم که دینم سالم است بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است   ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست در صراط مستقیمت هیچ کس گمراه نیست   آخر شعرم رسید و باز نیت می کنم چشم را می بندم و قصد زیارت می کنم می رسم پیشت ولی احساس غربت می کنم با کبوترهای خاکی تو صحبت می کنم   در خیال این خاک را با صحن ها پر می کنم بر مزار تو ضریحی را تصور می کنم رمضان المبارک سال ۹۳ @aleyasein
بی‌پناهیم، تهی دست و فقیر آمده‌ایم مستجیریم و به دنبال مجیر آمده‌ایم ما که مسکین و یتیمیم و اسیریم چه باک به روی باز تو یا نعم الامیر آمده‌ایم مثل اشکی که روی نامهٔ ما ریخته‌ای از بلندای نگاه تو به زیر آمده‌ایم چقدر منتظر منتظرانت ماندی منتظر ماندی و افسوس که دیر آمده‌ایم سختی راه، به دوش تو و آلت افتاد ما به همراه تو از بین مسیر آمده‌ایم چقدر لطف در این سفره مهیا کردی باز ما در طلب نان و پنیر آمده‌ایم دو سه خط روضه سر سفره مرا مهمان کن تشنه_چشمیم و پی گریهٔ سیر آمده‌ایم با دل سوخته عمریست که ما دنبال سر در طشت و تن بین حصیر آمده‌ایم @aleyasein
شکر خدا که باز عزادارتان شدیم خوشبخت، ما که گرمی بازارتان شدیم پرچم زدیم، تکیه زدیم و علم زدیم شکر خدا که کارگر کارتان شدیم بیرق به دوش و حلقه به گوش و سیاهپوش منت خدای را که عزادارتان شدیم از بامتان اگرچه هر از گاه می‌پریم بیخود نیامدیم گرفتارتان شدیم این ماه، بار عام غذاهای حضرتی‌ست مثل همیشه نان‌خور دربارتان شدیم از دولت حسین و ز الطاف روضه‌هاست اینکه دوباره لایق دیدارتان شدیم باید چگونه شکر کنیم این مقام را با گریه‌های هر شبمان یارتان شدیم والشمر جالسٌ... نفس مادرت گرفت ما را ببخش باعث آزارتان شدیم @aleyasein
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار "برای شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله" @aleyasein_ir
چه مي شود كه سرانجام، آن زمان برسد و قطره نيز به درياي بيكران برسد محرم است بيا تا كه چشم مرده ما براي گريه در اين روضه ها به جان برسد چقدر نزد تو با آبروست دستي كه براي خرجي اين ماه بر دهان برسد شبيه فاطمه خوشحال مي شوي وقتي براي مجلس جد تو ميهمان برسد به كربلاي شب دومت ببر ما را خبر رسيده قرار است كاروان برسد به عرش مي رسد آقا صداي ناله ي تو اگر به روضه ي گودال، روضه خوان برسد حسين آمده و راس او قرار شده به شمر و حرمله و خولي و سنان برسد @aleyasein
گرفته است دلم مثل آسمان امشب دوباره حرف فراق است در میان امشب به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه گرفته کنج حسینیه آشیان امشب یکی برای خود آرام روضه می خواند زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه دمی کنار عزادارها بمان امشب نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه در آستان رضاییم میهمان امشب چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود به دست بخشش آقای مهربان امشب @aleyasein
علیه‌السلام 🔹أفضل الاعمال🔹 دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که... ...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان @aleyasein
علیه‌السلام 🔹باب المراد🔹 عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست عشق می‌آید که بعد از شب سحر پیدا شود عشق گاهی می‌رسد تا یک نفر بابا شود... ای زمین از عرش، بر فرش آسمانت را ببین ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین ای دل غمگین امام شادمانت را ببین امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین ای امام مهربان باب المرادت آمده میوهٔ قلبت، دل آرامت، جوادت آمده مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر می‌شود طفلی که از او نیست طفلی خوب‌تر سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو مردمان ری فدای روی گندمگون تو سبط موسی هستی و کار مسیحا می‌کنی مثل عیسایی که در گهواره لب وا می‌کنی بی‌عصا هم معجزه مانند موسی می‌کنی دیدهٔ کور «موفق» را تو بینا می‌کنی بر حقیری بنی‌عباس دامن می‌زنی پور اکثم را به تیغ علم گردن می‌زنی... @aleyasein
با غم هجران تو هرچند که راه آمدیم باز هم بی تو به استقبال این ماه آمدیم پای ما را دعوت چشمت به مهمانی کشاند ما به شوق تو به مهمانی الله آمدیم آمدیم اما چگونه؟! آمدیم اما چطور؟! پر گناه و رو سیاه و باز گمراه آمدیم چند وقتی هست در ما رغبت دیدار نیست ما که حتی گاها اینجا هم به اکراه آمدیم خوب میدانی و میدانیم خیلی بد شدیم خوب میدانی پشیمانیم، آگاه آمدیم اوج آمال و امید ما در اینجا نوکری‌ست ما بدین درگاه آری در پی جاه آمدیم شاه را انداخت نیزه از بلندی بر زمین روضه را دیدیم سنگین است کوتاه آمدیم @aleyasein
علیهاالسلام 🔹ام المؤمنین🔹 بالاتر از بالایی و بالانشینی هرچند با ما خاکیان روی زمینی شایستۀ وصف زبان کردگاری نه درخور توصیف‌های این چنینی حُسن تو محض با پیمبر بودنت نیست قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی انگشتر پیروزی دین خدا را تو با بهای جان و اموالت نگینی طرد تو از سمت قریشی‌های مکه باعث نشد یک لحظه هم از پا نِشینی نام تو از لب‌های پیغمبر نیفتاد در هر کجا همراه ختم المرسلینی «مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداق اُم المؤمنینی» این روزهای آخر عمر خودت را هر روز با یک غصۀ تازه قرینی رخسارۀ تو رنگ رفتن را گرفته احساس تلخ لحظه‌های واپسینی در چشم‌هایت اشک حرف درد دارد انگار از یک قصّۀ دیگر غمینی دلواپس غم‌های بی‌پایان زهرا بعد از فراق رحمةٌ للعالمینی... ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری وقتی که آن‌جا گفت: یا فضّه خذینی @aleyasein
ای حجره ات غریب ترین جای این جهان در قتلگاهت.... آه... کسی نیست روضه خوان جز مادری جوان که ز جان آه می کشد هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان بغداد شد مدینه و مردی که باز هم در خانه اش ز کینه همخانه داد جان جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن انقدر بی کسی که به دستور همسرت مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان... ... با سوز ناله های تو بر طبل می زنند تا نشنوند داد دلت را در آن میان انقدر بی کسی که تنت را کشان کشان دادند روی بام به دستان آسمان اما برای اینکه نسوزد تنت ببین از مشهد آمدند تمام کبوتران آه از تنی که زیر شررهای آفتاب پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان @aleyasein
علیه‌السلام 🔹وقتی حسن باشی...🔹 باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه‌خوان باشد.. وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم، زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب‌هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب‌های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسهٔ آب است وقت گریز روضه‌های خیزران باشد @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه‌السلام 🔹باب المراد🔹 عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست عشق می‌آید که بعد از شب سحر پیدا شود عشق گاهی می‌رسد تا یک نفر بابا شود... ای زمین از عرش، بر فرش آسمانت را ببین ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین ای دل غمگین امام شادمانت را ببین امشب ای سلطان ولی‌عهد جوانت را ببین ای امام مهربان باب المرادت آمده میوهٔ قلبت، دل آرامت، جوادت آمده مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر می‌شود طفلی که از او نیست طفلی خوب‌تر سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو مردمان ری فدای روی گندم‌گون تو سبط موسی هستی و کار مسیحا می‌کنی مثل عیسایی که در گهواره لب وا می‌کنی بی‌عصا هم معجزه مانند موسی می‌کنی دیدهٔ کور «موفق» را تو بینا می‌کنی بر حقیری بنی‌عباس دامن می‌زنی پور اکثم را به تیغ علم گردن می‌زنی... @aleyasein
دعا کردم پر از کرب و بلا، مشهد، نجف باشد اگر تقدیر من دارد مقدر می‌شود امشب @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه‌السلام 🔹آقا بیا🔹 به حق خدای شب قدرها بیا ای دعای شب قدرها حضور تو تنها نفس می‌دهد به حال و هوای شب قدرها پر از التماس است و آقا بیاست به عمق صدای شب قدرها الهی نگاهی کن از روی لطف به آقا بیای شب قدرها برای تمنای روز ظهور می‌افتم به پای شب قدرها کمی نقد عشق و عنایت بریز به دست گدای شب قدرها مریض فراقیم یابن‌الحسن تو هستی دوای شب قدرها به حق علی و به حق حسین به این ناله‌های شب قدرها مرا یک سحر کاش مهمان کنی نجف کربلای شب قدرها @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ آقای خراسان💛 🏴 @aleyasein