#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#قصیده_واره
🔹حج عشق🔹
حاجیان را گفت: آنجا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آنجا جسمتان جان میشود
حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان
کعبه بیمن از شما مردم گریزان میشود
استطاعت هرکه دارد میشود ملحق به من
هرکه نامرد است پشت کعبه پنهان میشود
حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی
کعبه بیمن از شما مردم! گریزان میشود
گفت: در ذیالحجۀ امسال شوری دیگر است
گفت: در ماه محرّم عید قربان میشود
آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد
گفت با یاران که: فردا ظهر طوفان میشود
گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخواندهای
گرم از نهجالبلاغه باز عنوان میشود
خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بیذوالفقار
گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران میشود
آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش
مشکل حر با نگاهی گرم آسان میشود
حاجی از کاروان واماندهای گِرد حسین
یک شبه میگردد و در کعبه مهمان میشود...
خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش:
ظهر فردا هرکه با من هست، قربان میشود
«هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو»
میرود هرکس از این خیمه، پشیمان میشود
دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است
گفت: فردا با شما اینجا چراغان میشود
روز خلقت را شما تفسیر دیگر میکنید
گفت: فردا محشر کبری نمایان میشود
حجّ امسالین حدیثی تازهتر آورده است:
عید قربان شما، شام غریبان میشود...
گفت: وقت «استلام» دست عباس علیست
گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان میشود
آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت
آن نمایش همچنان بیپرده اکران میشود!
📝 #مرتضی_امیری_اسفندقه
@aleyasein
#امام_علی علیهالسلام
#شعر_تعلمی
#قصیده_واره
🔹خوشهچین🔹
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
به چشم من همه از من بزرگوارترند
به خواب نیز ندیدم که بهترین باشم...
نمیشود ز سرم سایۀ تواضع دور
گر آفتاب شوم باز هم همین باشم
نشستهاند به سکّوی آسمان، یاران
عروج من همه این بس که بر زمین باشم...
هوای مال نکردم که خون دل بخورم
خیال جاه ندارم که در کمین باشم
رفیقِ نغمۀ مستانِ راستگو بودم
مرید غیرت پیرانِ راستین باشم...
درخت شعر مرا بار، جز تواضع نیست
مرا کمال همین بس، که خوشهچین باشم...
نجات داد مرا سایۀ ولای علی
علی نخواست سرافکنده، شرمگین باشم...
علی نخواست بیفتم به آستانۀ خلق
دچار منّت هر کهنهآستین باشم
علی زدود غبار از وجود تاریکم
علی نخواست گرهگیر کفر و کین باشم
یقین که دست علی، دست راستین خداست
اگر هلاک کنندم بر این یقین باشم
بر این مکاشفه از روز اولین بودم
بر این مشاهده تا شام واپسین باشم...
فدای تربتش، آن تربت غریب شوم!
گدای خانهاش، آن خانۀ گلین باشم
مگر علی نپسندد، وگرنه تا هستم
غلام حلقه به گوش امام دین باشم...
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
با علی هممسیرم
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
اگر تیره مانند شبهای ابری
اگر مثل خورشید، روشنضمیرم
تپشجوش اگر مثل امواج دریا
عطشنوش اگر مثل خاک کویرم
اگر هرچه هستم، سحر، شب، طرب، غم
فقیرم، فقیرم، فقیرم، فقیرم
همینم که هستم، همین روح خاکی
اگر بر گلیمم، اگر بر حریرم
رها از حصار نفسگیر حرصم
مگیرید خرده اگر بر حصیرم
لبالب ز شعرم، لبالب ز آتش
اگر لب گشایم، اگر گُر بگیرم...
گزیر و گریزی مرا نیست از عشق
«که بر عهد و پیمان روز غدیرم»
علی بوده تا بوده ورد زبانم
«شناسند مردان، صغیر و کبیرم»
اگر خفتهام، با علی همخیالم
اگر میروم، با علی هممسیرم
مرام علی را فقط دوست دارم
کلام علی را فقط میپذیرم
اگر بیعلی شاد باشم، بگریم
اگر بیعلی زنده هستم، بمیرم
علی بوده در بیقراری، قرارم
علی بوده در گمشدن، دستگیرم
اگر از کلامم نظر برندارد
به ششگوش گیتی نیابی نظیرم
علی عزّتم داده گر عزّتی هست
اگرنه حقیرم، حقیرم، حقیرم
✍🏻 #مرتضی_امیری_اسفندقه
🏷 #عید_غدیر | #شعر_علوی
@aleyasein