eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین شهادت در شعله شبانه پر گشودی برگرد! سردارِ سپاهِ دل تو بودی، برگرد! دلتنگ توایم حاج قاسم؛ لطفاً با حضرتِ منتقم بزودی برگرد! @aleyasein
شد عشق تو دارٱلشفا یکسالِ دیگر نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر حاجتروایم کردی و شرمنده ات شد این رو سیاهِ بی وفا یکسالِ دیگر با چشم خود دیدم که رزق از تو گرفتند در هیئتت خیل گدا یکسالِ دیگر تا اینکه حُرّت باشم و مشغولِ توبه هر سال میگویی بیا یکسالِ دیگر من سعی کردم قدرِ وُسعم با تو باشم تأیید کن آقا مرا یکسالِ دیگر ممنونِ لطف ِ مادرت هستم که آورد در تکیه ها و روضه ها یکسالِ دیگر قسمت نشد پابوسی ات، طی شد دوباره در حسرت کرب و بلا یکسال دیگر فرزندِ تو مهدی(عج) ظهورش را طلب کرد در روضهٔ «أدرک أخا» یکسالِ دیگر! @aleyasein
ماندیم چه بیقرار در غفلت و خواب دل از غمتان شده ست خیلی بیتاب یا حضرت صاحب الزمان لطفی کن... درگیرِ بلا شدیم! ما را دریاب! @aleyasein
تشنۂ چای عراقم ای اجل مهلت بده تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا! @aleyasein
خسته و دلگیرم از عالم به تو رو میزنم تا دلم پُر میشود از غم به تو رو میزنم دردمندم! بغض هایم در گلو سنگین شده باز میخواهم کمی مرهم! به تو رو میزنم من گدایی وقت نشناسم! حلالم کن حسین(ع) هر زمان، هر ثانیه هردم به تو رو میزنم زحمتت دادم به جایش عزّتم دادی مدام هم بدهکارم به لطفت، هم به تو رو میزنم توبه آوردم، قبولش کن که بین روضه ها پا به پای حضرت آدم به تو رو میزنم هست احسانِ تو از عهد قدیم و در حرم- دست بر کهنه ترین پرچم به تو رو میزنم اشک هایم را ببین! شب های جمعه بیشتر آرزوی کربلا دارم به تو رو میزنم! @aleyasein
دارم به فرج گرایشی بی وقفه شد کارِ دلم نیایشی بی وقفه تا یک شبه در امر ظهورت آقا ایجاد شود گشایشی بی وقفه! @aleyasein
دست های با سخاوت داشتی با وفا بودی و رأفت داشتی در نمازت هم به فرزند شهید اعتنا کردی؛ محبت داشتی! @aleyasein
هست نامت تا ابد در ذهن ایران جاودان دوستت داریم و یارت میشویم از عمق جان با دلی آکنده از عشق و امیدی بیکران باز هم عرض سلامی خدمت سردارمان حالمان بد نیست! امّا نیست خیلی خوب هم حاج قاسم رفتی و بسیار شد ظلم و ستم در هراس افتاده جانِ قاتلت از انتقام ننگ بر ذات خرابش! مرگ بر نامش مدام با وقاحت کرد در حقّت جنایت را تمام میشود تنها به دستِ مرگ، رفع اتهام خوب میداند که جانش نیست دیگر در امان سخت ترسیده است از تولیدِ موشک هایمان منتظر بودی و گفتی غیر از این دلخواه نیست وای بر آنکه از این دلدادگی آگاه نیست شک ندارم هر که شد همراهِ تو گمراه نیست تا تماشای امام عصر(عج) خیلی راه نیست خونِ تو برداشت تا حدّی موانع از ظهور روز فتح قدس نزدیک است! چشم فتنه کور مانده در گوشش صدایت، غرقِ آهنگت شده محو اخلاص تو و ایمانِ یکرنگت شده مرد بودی! بیقرار شیوۂ جنگت شده سوریه گمکرده دارد سخت دلتنگت شده حُمص می بوسد پیاپی ردّ پاهای تو را اشک می ریزد!...نمیگیرد کسی جای تو را داغ دید و بعد تو درگیر قیل و قال شد از غم تو گریه کرد و ملتی بدحال شد رهبرم تنها شد و در جانمان جنجال شد بیقراری های ما از داغ تو یکسال شد حاجت ما والسلام نیست در قاموس ما بهتر از این حسن ختام بال پرواز تو را داد و زدی بر آسمان نفس را کشتی و دل دادی به عشقی بی نشان این چه سرّی بود که در سیرۂ تو شد نهان یادبودت میشود با فاطمیّه همزمان سال ها رزق شهادت را میان هر دعا خواستی از مادر سادات بین روضه ها فتنه شعله ور شد و دور و برت آتش گرفت سوختی! پرپر زدی، بال و پرت آتش گرفت ذکر یازهرا(س) گرفتی معبرت آتش گرفت اینچنین شد که شبانه پیکرت آتش گرفت شد اجابت حاجتت، گفتی: سلام ارباب من بر زمین، با پیکری غرق به خون، دور از وطن اشکمان جاریست از داغ تو؛ بی رنگ و ریا بعد تو ماندیم در آشوب این دنیا رها رفتی و ما را سپردی دست انواع بلا بسته شد بعد از تو ای سردار؛ راه کربلا خون دل خوردیم! تا آن لحظه های آخرین ناممان امسال شد: جامانده های اربعین میشود شب های جمعه داغ تو جانسوزتر کربلایی میشویم از نام تو با چشم تر تو فقط از حال هجران دیده ها داری خبر غبطه بر حال شهیدان میخوریم و هر سحر- -میرساندی کاش با تعظیم و عرض احترام محضر اربابمان از جانب ما یک سلام سیدالعطشان بگو! داغ لبالب را بیین در کنار آب دریا خشکی لب را ببین گریه کن سردار! جسم نامرتب را بیین نیزه باران شد تن ارباب! زینب(س) را ببین خوب فهمیدی غمش را در حرم با حالِ زار مانده اشکت در غروبِ زینبیه یادگار! به مناسبت سالگرد شهادت @aleyasein
از ظلمت و ظلم و فتنه ها بیزاریم از غیرت و عشق و همدلی سرشاریم در موسم انقلاب؛ هر سال هنوز- شوق دهۂ فجر به دل ها داریم! @aleyasein
ای بهارانِ بی خزان بهمن ای سرافرازِ جاودان بهمن میروم تا نهایتِ ایثار با تو در اوج آسمان بهمن عاشق خاک پاکِ ایرانم از شکوهِ وطن بخوان بهمن از خیابان انقلاب بگو از شهیدانِ مهربان، بهمن از سقوطِ سریع سُلطه بگو از ورودِ اماممان بهمن فجر شد نور کامل و مطلق زهق الباطل است و جاءالحق انقلاب است و قدرت و باور رونق است و امید، سرتاسر استوار و وسیع و کوبنده گام دوم سریع و پهناور علم را خوب گسترش دادیم پای ایمان، به یاریِ رهبر ناممان در جهان پرآوازه راهمان حق و روشن و برتر عصبانی ست روز و شب دشمن از توان دفاعی کشور در پزشکی به روز تر شده ایم پای تحریم ها قدَر شده ایم میشود ظلم، عاقبت نابود بالأخص آن یهودِ کفرآلود میروند از میان نفوذی ها پایِ این انقلاب، خیلی زود بر زمین می خورد کنار بقیع پیکرِ رو به مرگِ آلِ سعود(لع) «أرنی الطلعة الرشیده» بخوان هست نزدیک، جمعۂ موعود منتظر باش و پیش پاهایش گل نرگس بریز حینِ ورود دلمان بسته با دلش عهدی میرسد نغمۂ أناالمهدی(عج)! @aleyasein
با بغض لبالب شده و صوت حزین شرمنده و سر به زیر، در اوج یقین بی واسطه از جان و دلم بر تو سلام ای حجّت کردگار بر روی زمین! @aleyasein
به امید نابودی داغ است و گرفتاری و اشکِ ناگاه روز و شبمان می‌گذرد با غم و آه درگیر بلائیم! بحقِّ الزینب(س)- عَجِّلْ لِوَلِیَّکَ الْفَرَج یا اَلله! @aleyasein
🍃🏴 شرح عشق به نیت عنایت و شفاعت 🏴🍃 از اتاقِ خلوتم، از حسّ و حالِ دور و بر با خودم آورده ام بغض گلو و چشم تر خسته از بارِ گناهم، شانه ام سنگین شده تو فقط از حال نامعلوم ِ من داری خبر سال ها رزق مرا تا پشتِ در آورده ای سال ها حاجت گرفتم دوستت دارم اگر نفْس از قبر و قیامت غافلم کرده حسین(ع) نیستم آماده! نزدیک است هر لحظه سفر توبه های نیمه کاره، قول هایِ سَرسری خیرهایم را مبدّل کرده همواره به شر خوش بحال آنکه حیرانت شد و جز تو ندید شد تمام تار و پودش از نگاهت شعله ور شک ندارم می پذیری مهربان، با جان و دل هر که بردارد قدم سمت تو، حتی مختصر مثل آنها که به عشقت رفت «سر» از یادشان این وصیت را شنیدم از شهیدان مستمر: هر کسی که چشم خود را بست از نامحرمان میشود در روضه رزق اشک چشمش بیشتر روضه گفتم! دل تکانی خورد و از داغت شکست یادِ آن ساعت که آمد مادرت بالای سر یاد آن ساعت که افتادی میان قتلگاه خواهرت افتاد بعد از تو میان دردسر همسرت را که نگو...دق کرد از داغ تو و از غم ِ قنداقه و آغوش ِ خالی از پسر زیر لب با گریه شاید گفته باشد اینچنین حرمله(لع) گهواره اش را پس بده! با خود نبر! @aleyasein
زمین حال غم و غربت گرفته زمان را حسرت و وحشت گرفته ألا یا أیهالمنجی أغثنا بیا که فتنه ها شدت گرفته! @aleyasein
🌷 همین که ضامن آهو شدی؛ شد بخت یارِ من ضمانت کردی و هستی همیشه در کنارِ من به دوشَت میکشی بارِ گناهم را ببخش آقا که سنگین میشود هر روز حجم کوله بارِ من چه میشد زائرت باشم؟ چه میشد زیر ایوانت- طلا باران شود، روشن شود شب های تارِ من دگرگون کرده حالم را هوای پنجره فولاد بخوان دلتنگی ام را از نگاه اشکبارِ من برای آن «أمین الله» خواندن ها چه دلتنگم برای هر فرازش؛ ای پناه قلب زارِ من برات کربلایم را گرفتم سال ها از آن اگر باب الجوادت شد همه دار و ندارِ من تمام عمر تنها تو به رویم باز کردی «در» تمام عمر با تو بسته شد قول و قرارِ من تعهد داده ام دورت بگردم تا نفس دارم به دور گنبدت تنظیم شد دورِ مدارِ من پَرم را چیده ای تا که فقط جَلد حرم باشم همین پرپر زدن ها در حرم شد افتخارِ من امام هشتمی و هفت پشتم شد بدهکارت رساندی آب و نان بر سفرۂ ایل و تبارِ من تو خیلی مهربانی! ذکر خیرت در توانم نیست بگو دعبل بیاید! وصف شأنت نیست کارِ من! @aleyasein
محبوبِ امام و شهدا یعنی تو یک پرتویی از نور خدا یعنی تو خورشیدِ جمارانی ما روح الله خورشیدِ خراسانی ما یعنی تو! @aleyasein
بهترینها را برایم خواستی اما ببخش من به دستانت سپردم یک دل آلوده را! @aleyasein
شرح حال دل جا مانده از قافله خسته ام! شد خواب و رؤیایم فراق کربلا شد تقاص معصیت هایم فراق کربلا پای پرچم مینشینم، از نفس افتاده ام لرزه ها انداخت بر پایم فراق کربلا بغض کرده مادرم رو به حرم! شد علتِ- -بیقراری هایِ بابایم فراق کربلا فکر و ذکرم در دو عالم همنشینی با حسین(ع) همّ و غمّ هر دو دنیایم فراق کربلا پا به پای زائران ویزا و دعوتنامه نه... میرسد از دست آقایم فراق کربلا یاد چاییِ عراقی اشک میریزم فقط میچکد هر لحظه در چایم فراق کربلا خاطرات اربعین دارد مرا دق میدهد کرده درگیرِ بلایایم فراق کربلا در قیامت مطمئنم میشوم خسران زده میزند آتش به فردایم فراق کربلا! @aleyasein
ی «گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم» بُعد منزل چه بلایا به سرِ ما آورد! @aleyasein
به عشق آمرزش و به شوق کربلا گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال من همینقدر که نامت به زبانم جاریست به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال عاشقم کردی و این عشق بها داده به من به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال نیست لطف تو که محدود به این چند صباح محض توصیف‌ گداپروری ات نیست مجال بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر... اگر ای وای محقق شود این فرض محال- -باز فریاد زنان پای علَم میگویم: «بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال! @aleyasein
محبوبِ امام و شهدا یعنی تو یک پرتویی از نور خدا یعنی تو خورشیدِ جمارانی ما روح الله خورشیدِ خراسانی ما یعنی تو! @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کوهِ گناه آمدم... درمانده... یکریز دلم سورۂ کوثر خوانده بخشیده شوَم به آبروی زهرا(س) ای کاش در این فرصتِ باقیمانده! @aleyasein
بیا و حال مرا روبراه کن ارباب به دست خالی من هم نگاه کن ارباب شکسته بال تر از من در این حوالی نیست نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب گناه دارم و آواره ام! بیا فکری به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب بگیر دست مرا و همیشه هیئت را برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب مرا به ماه محرم دوباره راه بده تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب به جز برای تو مردن برای من ننویس مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب قبول کن که بمیرم برای حنجر تو مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب! @aleyasein
. پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع) بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع) تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع) بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین! @aleyasein
با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شب جمعه شبیهِ آتش از داغِ فراقِ کربلا می‌سوزم! @aleyasein