"اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت
جز دامن بهشتی آن مادر شریف
گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت
غار حراست چلهنشین طعام او
جز او رسول، مَحرم سِر و علن نداشت
آن سالهای سخت اگر با نبی نبود
گویی سپاه دین، علیِ بتشکن نداشت
سرمایهدار اول شهر حجاز بود
اما زمان رحلت، حتی کفن نداشت
زخم زبان شهر به جانش خرید و باز
باکی ز جان فشانیاش آن شیرزن نداشت
چشم رسول در غم او بارها گریست
گویا به غیر لاله، گلی این چمن نداشت"
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#میثم_مومنی_نژاد
@aleyasein
زیارت نامه اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها❤️
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_خدیجه
#ام_المؤمنین
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
@aleyasein
بانوی آب و گل...
شکست اینجا ظفر گل می کند هنگام احسانش
ز پا افتاده اینجا نشئه ی جهد است سامانش
امید اینجا به شکل یاس آید یاس چون امید
بریدن از خود و پیوند با تمکین امکانش
کدامین غافل از این آستان حاجت نمی خواهد
که با تیغ عدالت لب نهم بر خون شریانش
به کویی بار خود انداختم کز شدت احسان
ملائک آب می ریزند بر دستان مهمانش
به بحری آشنا گشتم که موجش موج تمجید است
به ناوی پا نهادم کز کرامت هست سکانش
به درباری رساندم ناله ی واغربتایم را
که می بخشند با یک ناله، شهری بر غریبانش
قطار فیض او را خواجه ی لولاک در پیش است
زهی آن زن که ختمی مرتبت باشد شتربانش
زهی بانوی عقل کل، زهی بانوی آب و گل
که باریده است یاسی هم چو زهرا در گلستانش
اجاق کور را یاری صحبت نیست با خورشید
حمیرا را بگو آتش بگیرد در دل و جانش
زقربانگاه ذی الحجه بسی مستغنی ام حاجی
که من ماه مبارک می روم هر ساله قربانش
به روز واقعه با وصله ی ناجور کارش نیست
نمی آید به محشر هر کسی کرده است عصیانش
زهی آن زن که مریم دستبوس خادمش بوده است
زهی آن زن که عیسی کرده خدمت بر غلامانش
تحیر خانه ی تحقیق هم خط است هم نقطه
که هم تطویل دارد هم ندارد بدو و پایانش
نمی دانم کدامین عصمت قدرت مزاج است او
که چندین ماه زهرا بوده از تشریف مهمانش
سخن از هیچ ممکن نیست جای ضرب و زور او
که امکان نیز امکان می شود از نور امکانش
ز کفو عقل کل جز عقل کل چیزی نمی جوشد
کدامین جهل سنجیده است با تشویش نسوانش
به جنت نیز از اقبال هم دوش محمد اوست
چه می فهمند مردان و زنان از پله ی شانش...
استاد محمد سهرابی(معنی)
#وفات_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
@aleyasein