eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
900 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹اهل‌بیت نور🔹 نور تو، روح مرا منزل به منزل می‌برد کشتی افتاده در گِل را به ساحل می‌برد مرد صحرایی و با تو شوق باران همسفر بوی بارانت مرا منزل به منزل می‌برد عاقل و دیوانه محکوم‌اند، آری چشم تو هم ز مجنون می‌برد دل، هم زِ عاقل می‌برد «اهل‌بیت نور» هستید، «آسمان وحی»، ها! «جامعه» ما را به شرح این فضائل می‌برد ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم شهر ری با اذن تو از کربلا دل می‌برد مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می‌برد کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه اشک‌هایت عشق را تا آن مراحل می‌برد @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹چهل بهار🔹 بایست آنچنان که تا به حال ایستاده‌ای که در کمال شوکت و جلال ایستاده‌ای به استعاره تن نمی‌دهد صلابتت که تو فقط شبیه خویش، بی‌مثال ایستاده‌ای چه با شکوه ایستادنی‌ست ایستادنت! که در هجوم زخم، بی‌ملال ایستاده‌ای! ذلیل مردگان چه خواب‌های نحس و شوم که... برای تو... ولی تو لا یزال ایستاده‌ای! ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّری‌ست چرا که تو فراتر از خیال ایستاده‌ای همیشه تکیه کرده‌ای به تیغ غیرتت وطن! که سال‌های سال در جدال ایستاده‌ای و ایستاده‌ای و استوار ایستاده‌ایم میان صحنه‌ایم و پای کار ایستاده‌ایم وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک! به خون خود قسم که جان‌نثار ایستاده‌ایم که هر چه می‌کشیم از کنار ایستاده‌هاست و گرنه ما که بر سر قرار ایستاده‌ایم گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را که روی قله‌های اقتدار ایستاده‌ایم شکوفه‌باری‌ات دوانده ریشه در رگان ما به کوری خزان، چهل بهار ایستاده‌ایم که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش به شوق دیدنش به انتظار ایستاده‌ایم @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست @aleyasein
🔹می‌رسیم آخر...🔹 نتوان گفت که این قافله وا‌ می‌ماند خسته و خُفته از این خیل جدا می‌ماند این رَهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همرَهِ تاریخ به‌ جا می‌ماند دانه و دام در این راه فراوان اما مرغِ دل ‌سیر زِ هر دام رها می‌ماند می‌رسیم آخر و افسانهٔ واماندنِ ما همچو داغی به ‌دلِ حادثه‌ها می‌ماند بی‌صداتر زِ سکوتیم، ولی گاهِ خروش نعرهٔ ماست که در گوشِ شما می‌ماند بِروید ای دلتان نیمه که در شیوهٔ ما مرد، تا مرگِ ستم، مرگِ بلا می‎ماند @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا به وسعت اندوه، زندگی می بُرد به اوج بی ثمری، قعر بردگی می بُرد هزار و یک گرهء کور داشت افکارم دروغ و مغلطه می بُرد بر سر دارم شبی که نور، سر کوچه ها معطل بود شعار، پاسخ بی منطقش مسلسل بود ز کوچه ها خفقانی عجیب می آمد صدای گریهء نسلی غریب می آمد زمان، زمانهء ایجاد رعب و وحشت بود زمین روح، پر از ریشه های ظلمت بود "جرقّه های محال از وجود بر می خواست" به جای نور ز خورشید، دود بر می خواست نه برف، بلکه کفن بر درخت پوشاندند به صخره ها خزه های سراب رویاندند کمیت عاطفه ها لنگ می زد آن ایام به قلب آینه غم سنگ می زد آن ایام زبس دوید دعا، پای زخم دل، سِر شد پُر از حرارت احساس ها، معابر شد هوا گرفته تر از یک غروب غمگین بود میان دشت، سر بی گناهی از دین بود گرفت آتش موّاج نیل، فرعون را گرفت آه شبانگاه ایل، فرعون را طلای دوز و کلک بی عیار شد، مس شد وفور گرمی ادراک در جهان حس شد به رغم سنگ حوادث ندیده را دیدیم درست در شب ظلمت، سپیده را دیدیم دمید روح خدا در ضمیر روح الله و اینچنین دل ما شد اسیر روح الله دگر تمامی پس کوچه ها طراوت داشت دگر امام، به قلب همه حکومت داشت @aleyasein
بوی نفحات می رسد در بهمن نور و جلوات می رسد در بهمن یکباردگر چه انقلابی برپاست عطر صلوات می رسد در بهمن * فجری که بهار را چنین زیبا کرد درسینه امید و عشق را معنا کرد گلبانگ سلام و صلوات مردم پیروزی انقلاب را امضا کرد * برخاست شمیم جانفزا با صلوات پُرگشت تمامی فضا با صلوات این پرچم انقلاب باید برسد بردست امام عصر ما با صلوات @aleyasein
یاجواد الائمه(علیه السلام) مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تا صبح ظهور🔹 این صبر و صلابت و صفا، زهرایی‌ست دل‌های تمام شهدا زهرایی‌ست یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم جمهوری اسلامی ما زهرایی‌ست در اوج صلابت است این پرچم پاک دور است نگاه اجنبی از این خاک هیهات که تن به ترس و ذلت بدهیم یاران حسین را ز تحریم چه باک؟ در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت قدم و غیور، ان‌شاءالله تا صبح ظهور انقلابی هستیم تا نام حسین بر لب مردم ماست در معرکه‌ها شکست دشمن پیداست معنای بلند لعن بر شمر و یزید «امروز شعار مرگ بر آمریکاست» گفتند بترسید که صد بیم آمد تسلیم شوید چون که تحریم آمد تا کور شود دشمن دون، ما فردا پر شورتر از همیشه خواهیم آمد @aleyasein
قدس‌سره 🔹امتدادِ سورۀ یاسین🔹 ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده تا بیایی باز هم یک صبح زیبا پیش ما کوچه‌های دل برای مقدمت آذین شده از نسیم نام تو شب‌ها همه مهتاب بود از طنین گام تو این روزها شیرین شده سفرۀ یکرنگ ما نان و نمک می‌پروراند حیف شد، بعد از تو باز این سفرها رنگین شده آن طرف سیل کبوترها که هم‌بال تواند این طرف ماییم، با پرونده‌ای سنگین شده از افق‌هایی که هم‌رنگ است با خون خدا باز می‌گردند روزی اسب‌های زین شده @aleyasein
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام مدح و مرثیه در اوجِ دلبری سندِ پاکِ داوری معصوم زاده ای وزلال و مطهری یادش بخیر مادرِ گلهایِ یاسمن تو محسنِ نداشتة بیتِ حیدری شش ماهة حسینی و نازت کشیدنی تو جامی از سبویِ طهورانِ کوثری کارِ هزار خطبه نموده سکوتِ تو لب وا نکرده بر همه عشاق رهبری حالات ابروانِ تو فرقی نمی کند خنده کنی وگریه کنی باز ،دلبری مسند نشینِ گوشة گهواره ای ولی از عالمی تو یک سرو گردن به حق سری باب الحوائجی لقبِ کوچکِ شماست اما حقیقتا تو معمایِ محشری ای آخرینِ علیِ حرم سبطِ بوتراب مولانژادی وزتبارِ پیمبری قدری بخند ای گلِ دردانة رباب تو نازدارِ قافله ،هستیِ مادری ای نازنین مسافرِ هجده شبِ حسین ای پارکابِ سلسلة عشق،محوری قنداقه ات به دستِ علمدار دیدنیست تاجی ز گُل به شاخِ بلندِ صنوبری محشر  بنامِ خونِ تو آغاز می شود گرچه میانِ قافله تو یارِ آخری نامِ تو بُردم وترک افتاد بر لبم در تشنگی چو غنچة خشکیده پرپری سعی صفا ومروه به حالت اثر نکرد در کربلا ذبیحِ لب عطشان ِ هاجری پشتِ سرِ حسین به گریه رباب گفت: داری دلِ مرا به رویِ دست می بری شد پاره چون گلوی تو بندِ دلِ رباب اینگونه است حالتِ فرزند ومادری فرصت نشد به دورِ تنِ نازِ تو پسر جایِ کفن به گریه بپیچند معجری با پشتِ دست قبرِ تو را صاف می کنند فکرِ غنیمت اند در این دشت ،لشگری پهنایِ نیزه با سرِ تو سازگار نیست باقی نذاشته تیر برایِ تو حنجری بالایِ نیزه حرمله نگذاشت مادرت یه سایه بان درست نماید به روسری در لحظة وصال بیا آبرو بخر آخر مرا قبول کن آقا به نوکری @aleyasein
میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام وقتی بساط عشق بازی چیده می شد سجاده سبزی کنارش دیده می شد یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش در امتحان عاشقی سنجیده می شد صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد گویا دوباره کوثری در بین راه است کم کم سحر شام دل غمدیده می شد از نور زهراییِ این  فرزندخورشید طومار غربت در جهان برچیده میشد دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟ در آسمانها این چنین نامیده میشد او کیست؟آقازاده شمس الشموس است آرامش جان و دل سلطان طوس است او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد همچون رسول الله پیغمبر ترین شد از آسمانها آمد و جاری تر از اشک مانند زهرا مادرش کوثرترین شد سر تا به پایش بود توحید مجسم بر باده رب الکرم ساغر ترین شد او چندسالی گرچه مهمان بود ما را اما تجلی کرد و نام آور ترین شد بر تار گیسویش گره خورده دل ما این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد در چند جایی که عیان شد غیرت او با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد فرمودبابایش از او بهتر نباشد مولود ازاو بابرکت تر نباشد او آمد و ابن الرضایی کرد مارا از برکت نامش خدایی کرد مارا مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و تا عرش برد و کبریایی کرد مارا دست کریم این امام ذره پرور یک عمر مشغول گدایی کرد مارا صوت دل آرای مناجاتش سحرها سر مست جانان و هوایی کرد مارا بوسیدن خال رطب دارش در این ماه مهمان بزم باصفایی کرد مارا یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا از گوشه صحن و سرای کاظمینش مست حسین و کربلایی کرد مارا نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم لبخند او آرامش جان رضاشد یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد سجاده بابا شده گهواره ی او لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد با غمزه ای جانانه جانان رضا شد آمد که باقی مانده توحید باشد با نام او شیعه مسلمان رضا شد قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است قد راست کردو اصل ارکان رضا شد هر کس که از باب الجواد آمد زیارت با دست پر ؛مشمول احسان رضا شد اما خدالعنت کند فامیل  بد را که باعث قلب پریشان رضا شد امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک چله نشینی پای خم کرده شرابم امشب دخیل گوشه گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلیم کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ ششماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناس پاک طینت عبد علی اصغر کند  زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین ، حنجری پاره ببیند وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود آقای عالم را چه بیچاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست شش ماه؛ تا قربانی ششماهه باقیست @aleyasein
یا جواد الائمه علیه السلام حق سيرتي به صورت انسان رسيده است آئينه دار جلوة يزدان رسيده است از ماوراي عرصة جولان جبرئيل ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است وقتي كه پاي صحبت عرش است و كبريا آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان عشقي لطيف تر ز بهاران رسيده است از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست الطافِ حق چو بارش باران رسيده است در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش سر رويِ دست ، يوسف كنعان رسيده است از بسكه دلرباست مناجاتهاي او از رويِ شوقْ موسيِ عمران رسيده است ذكر شهادتين به لبهاي كوچكش كودك ولي كمالِ مسلمان رسيده است بابُ المراد، گل پسر ثامن الحجج دُردانة امير خراسان رسيده است در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است ريحانة بهشتي شمس الشموس شد خورشيد زاده اي زِ امامان رسيده است بابا كُش است ناز علي اكبريِ او تاج سر تمام جوانان رسيده است مولَي الكريم بنده نوازي ، گره گشا دلسوز سائلان و فقيران رسيده است عاشق كُشَ است لحن حجاز لبانِ او تفسيرِ جامع همهْ قُرآن رسيده است مسكيني و اسير و زمين خورده اي بيا شأنِ نزول سورة انسان رسيده است مجنون كه جايِ خود به تمناي ديدنش ليلي به گيسوي پريشان رسيده است زانو زده به پيشِ علومش تمام علم علامة هميشة دوران رسيده است تضمين شيعه بودن ما با ولايتش احيا گر مباني ايمان رسيده است دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست صاحب لواي بخشش و احسان رسيده است با نام او براتِ شهادت دهد رضا باب وصالِ جمله شهيدان رسيده است مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است چون مادرش مشخصة حق و باطل است ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است اربابِ ما مُراد چهل سالة رضا بدرالمنير ليلة هجران رسيده است حاجت بياوريد كه بابا شده رضا كوري چشم جمله حسودان رسيده است شادم ولي غمي دلِ من رنج مي دهد شرح غمم به نالة سوزان رسيده است رويِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!! زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است حيفْ اين پسر به چنگ حسودي اسير شد مانند مادري كه جوان بود و پير شد برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ تو زخم ديده اي پَرِ خود بر زمين مَكِشْ اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست اين گيسوي مطهر خود بر زمين مَكِشْ اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا گويد دوديدة ترِ خود بر زمين مَكِشْ در كربلا پدر به سر التماس كرد برخيز اي جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ بس كن حسين آبرويِ خويش را مَبَر زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ @aleyasein
ای غرور قرن ها، ای آب و خاک بی قیاس بر تن با غیرتت پوشانده اند از خون لباس ریشه های انقلاب تو در عالم ریشه داد در یمن، در سوریه، در جان مردان حماس خون سرخ حاج قاسم بر جهان اثبات کرد دشمنت از نعش مردان تو هم دارد هراس یاعلی را نقش کن بر موشک خیبر شکن پای تو سر می دهند این ملت حیدر شناس @aleyasein
یا امام جواد (ع) عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمند هاست عشق گاهی بین باباها و تک فرزند هاست... @aleyasein