eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
904 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ عمر رقیه سر رسید عمه ✅ مسافر از سفر رسید عمه ✅ ویرانه ام زیبا شده است امشب ✅ شهادتم امضا شده است امشب ✅ بابا به روی نیلی دخترت ✅ ببین کبودی رخ مادرت ✅ روی کبود و قامتی خمیده ✅ ارث فدک به دخترت رسیده ✅ چشمم به بابا روشن است عمه ✅ امشب شب قدر من است عمه ✅ سوره یاسین شده مهمان من ✅ فدای قرآن بشود جان من ✅ تا که پدر آمد مرا در آغوش ✅ این پای پر آبله شد فراموش ✅ مهمان رسید پیش من عمه جان ✅ موی مرا شانه بزن عمه جان ✅ ای کاش وقتی پیش من نشیند ✅ موی سپیدم را پدر نبیند ✅ از این سر بریده نور آید ✅ آخر چرا بوی تنور آید ✅ خورشید در انجمن تو آمد ✅ با سر پدر به دیدن تو آمد @aleyasein
1_1684775045.mp3
6.66M
١٤٤٤ مثلا تو قبول کردی کوله بارمو هم بستم ... کربلائی محمد اسداللهی @aleyasein
1_1684766905.mp3
6.33M
١٤٤٤ کم کم داره یادم میره حال و هوای حرم کربلائی پیام کیانی @aleyasein
1_1684751084.mp3
13.86M
١٤٤٤ این همه غروب مهتاب زمینه سید مهدی حسینی @aleyasein
1_1684748785.mp3
10.44M
١٤٤٤ ای مفرح ذات ای ممد حیات زمینه سید مهدی حسینی @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر روضه حضرت رقیه سلام الله علیها دیدی چٍقدَر زدند من را؟ در کلّ سفر زدند من را هر وقت شکست چوبٍ نیزه با تیر و سپر زدند من را بابا، جلوی رباب عمداً با تیرِ سه پر زدند من را دارم اثری ز تازیانه بر کتف و کمر... زدند من را یک زجر بسم نبود انگار هفتاد نفر زدند من را ما بعد تو خواب هم نداریم شب تا به سحر زدند من را دور و بر ما شلوغ کردند در بین گذر زدند من را پهلوم شکست لحظه ای که بر کوبه ی در زدند من را صد بار به سنگِ روی دیوار با صورت و سر زدند من را دیدند یتیمم و اسیرم دختر وَ پسر زدند من را گهگاه برام گریه کردند با دیده ی تر زدند من را بدجور دلم شکست، وقتی پیش تو پدر، زدند من را ایامِ کنار تو چه خوش بود انگار نظر زدند من را دور سر تو شراب خوردند آتش به جگر زدند من را با چوب لب تو را شکستند بر سینه شرر زدند من را آثارِ عمو نداشتن بود اینقدْر اگر زدند من را وحید محمدی ۹ شهریور ۱۴٠۱ سلام الله علیها @aleyasein
4_5801122776639081595.mp3
10.29M
🔰 🎤 «باب حاجات» با صدای : کربلایی سید رضا نریمانی تنظیم : علی افسری تهیه شده در : واحد رسانه هیئت فدائیان حسین (ع) @aleyasein
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت کربلا از من عموی مهربانم را گرفت وقت دلتنگی همیشه او کنارم می‌نشست بی‌وفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت... روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید! «آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت @aleyasein
از خیمه‌ها که رفتی و دیدی مرا به خواب داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده‌ای گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد می‌گفت عمّه‌ام به رخم بوسه داده‌ای... تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم تا یک نگه ز گوشۀ چشمی به من کنی من چشم از سر تو دمی برنداشتم با آنکه آن نگاه، مرا جان تازه داد اما دو پلکِ خود ز چه بر هم گذاشتی یک‌باره از چه رو، دو ستاره اُفول کرد گویا توان دیدن عمّه نداشتی... با آنکه دستبرد خزان دیده‌ای ولیک باغ ولایت است که سرسبز و خرّم است رخسار توست باغ همیشه بهار من افسوس از اینکه فرصت دیدار بس کم است ای گل، اگر چه آب ندیدی، ولی بُوَد از غنچه‌های صبح، لبت نوشکفته‌تر از جُورها که با من و با عمّه شد مپرس این راز سر به مُهر، چه بهتر نهفته‌تر هر کس غمم شنید، غم خود ز یاد برد بر زاری‌ام ز دیده و دل، زار گریه کرد هر گاه کودک تو، به دیوار سر گذاشت بر حال او دل در و دیوار گریه کرد ای مَه که شمع محفل تاریک من شدی امشب حسد به کلبۀ من ماه می‌بَرد گر میزبان نیامده امشب به پیشواز از من مَرَنج، عمّه مرا راه می‌برد گر اشک من به چهرۀ مهتابی‌ام نبود ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت معذور دار، اگر شده آشفته موی من دستم برای شانه به گیسو رَمَق نداشت ویرانه، غصّه، زخم زبان، داغ، بی‌کسی این کوه را بگو، تن چون کاه، چون کِشَد؟ پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کِشد سیلی نخورده نیست کسی بین ما ولی کو آن زبان؟ که با تو بگویم چگونه‌ام دست عَدو بزرگ تر از چهرۀ من است یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه‌ام... ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من دست از جهان و هر چه در آن هست می‌کشم سیلی، گرفته قوّت بینایی‌ام اگر من تا شناسمت به رُخت دست می‌کشم ای گل، ز عطر ناب تو آگه شدم، تویی ویرانه، روز گشته اگر چه دل شب است انگشت‌ها که با لب تو بوده آشنا باور نمی‌کنند که این لب همان لب است @aleyasein
سلام کرد و نشان داد جای سلسله را چه بی مقدمه آغاز می کند گله را نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را نگاش چونکه به رگ های نامرتب خورد نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را ز استلام لب و خیزران شکایت داشت از اینکه چوب، رعایت نکرد فاصله را کشید زجر، هم از دست زجر هم پایش شبی که گم شد و گم کرده بود قافله را سبب چه بود که هنگامه ورود به شام نمی شنید صدای بلند هلهله را و در ازای دو تا بوسه داد جانش را ندیده چشم کسی اینچنین معامله را @aleyasein
دوست دارم دل بسوزانی به حالم بیشتر دختران بابایی اند و من دو عالم بیشتر اینکه نشناسی مرا حق می دهم ، بابا ببین شد در این مدت حسابی سن و سالم بیشتر تاول پا راه رفتن را برایم سخت کرد دست آویزانم اما شد وبالم بیشتر راستی بابا سر و رویت چرا خاکستری است سوختی بین تنور و از سوالم بیشتر دختر شیرین زبانی داشتی ، یادت که هست بعد از آن سیلی بیانم رفت ، لالم‌ بیشتر بارها گفتم که می آیی ، تو هم می آمدی راستش بودی فقط بین خیالم بیشتر آه سردم سوز دارد بسکه اشکم داغ بود مانده ام آیا بسوزم یا بنالم بیشتر @aleyasein
خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه غمم از یاد بُردم   طعنه‌های کودکان را نَه سرِ تو رفت و قولت نه   یقینم بود می‌آیی به عمه صبر دادی  دخترِ شیرین‌زبان را نَه تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه یتیمت را ببر  سربارم  اما  عمه‌جان را نَه خداصبرت دهد دیدی که می‌خندند بر وضعم که بر هر زخم طاقت داشتم  زخم زبان را نَه شنیدم غارتت کردند و عُریانت  به خود گفتم که دزدان را نمی‌بخشم  خصوصا ساربان را نَه حلالت می‌کنم ای تازیانه سنگ خاکستر حلالت می‌کنم ای خار  اما خیزان را نَه همینکه چوب می‌خوردی لبانم چاک می‌خوردند به او گفتم بزن من را  ولیکن آن دهان را نَه طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود فقط گفتم بکش مویم  ولی این ریسمان را نَه گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودی‌ها من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه به من برمی‌خورَد ما سفره‌دارِ عالمی هستیم بیاندازید سویم سنگ  اما تکه نان را نَه اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند پدر بخشیدم آنان را   ولی پیرِزنان را نَه (حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۰۸) @aleyasein
4_5803300067360115634.mp3
3.01M
نماهنگ یه حرم فقط کربلایی روح الله رحیمیان @aleyasein
1_1688395589.mp3
19.77M
١٤٤٤ خیلی خوش اومدی صفا آوردی راستی بگو منو بجا آوردی؟ @aleyasein
1_1688045516.mp3
13.5M
١٤٤٤ میشکند خشم ما کاخ یزید پلید زمینه حاج میثم مطیعی @aleyasein
محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود ولی حالا استاد ما شد ، او به فیض شهادت رسید ولی ما هنوز ماندیم. @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1688458761.mp3
8.74M
١٤٤٤ توصیه به زُوّار اربعین علامه مصباح یزدی(ره) @aleyasein
1_1683659051.mp3
18.97M
١٤٤٤ با تو سر شد همه خاطره هام سید رضا نریمانی @aleyasein
1_1689067909.mp3
11.55M
١٤٤٤ روضه حضرت رقیه(س) حاج میثم مطیعی @aleyasein
1_1689063027.mp3
8.14M
١٤٤٤ زمزمه اربعینی حاج میثم مطیعی @aleyasein
1_1689493131.mp3
7.78M
١٤٤٤ برای امام زمان قدرت آفرینی کنید حاج علیرضا پناهیان @aleyasein
1_1688324409.mp3
30.94M
١٤٤٤ هر شب کبوتر دل میره سوی حرمت واحد سید رضا نریمانی @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا