ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه...
تو طفل روی ناقۀ عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#استاد_علی_انسانی
@aleyasein
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه برنامه ای برای عید غدیر داریم؟
عجله کنید تا دیر نشده ...
#روزشمار_عیدغدیر
#یاامیرالمومنین
#عیدالله_الاکبر
#اطعام_غدیر
#محله_آرایی
#منزل_آرایی
#عیدی_به_فرزندان
#اکرام_سادات
#پوشیدن_لباس_نو
@aleyasein
1_5431458597.pdf
1.82M
سلام
با عنایت به نزدیک شدن روز عرفه، روز مناجات عارفانه از زبان امام عارفان، امام حسین (ع)، فایل فوق را که حاوی سادهترین ترجمه دعای عرفه به صورت جملهجمله است و به شیوهای نوین تولید شده است، به شما عاشقان آقا اباعبدالله(ع) تقدیم میکنیم.
لطفاً آن را به دوستان خود نیز هدیه کنید تا در ثواب نشر آن سهیم باشید.
#عرفه #عید_قربان
#دعای_عرفه
#التماس_دعای_فرج
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
@aleyasein
"يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ"
ای کسی که عمل اندک را میپذیری
و از گناهان بسیار در میگذری
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
@aleyasein
1_5455866529.m4a
1.09M
شور امام حسین علیه السلام
دهه اول محرم ۱۴۴۵ ه.ق
ما نوکر، اربابه حسین
محبوبِ احبابه حسین
شک داری، بیا تجربه کن
کل الخیر فی باب حسین
خیر دنیا و قیامت جَمعه
توی درگاه اباعبدالله
خیره نوکری برا این آقا
مرد این راهی اگه... بسم الله
با دعای حسین و، تحت لوای حسین
می رسم یه روز منم، به کربلای حسین
روشنه دلم یه روز توو هیئتش می میرم
عاقبت به خیر میشم تو روضه های حسین
یا اباعبدالله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی معناس، زندگی توویِ
این دنیا بی کرببلا
شک داری، برو یه بار ببین
کل الخیر فی کرببلا
خیر دنیا و قیامت یعنی
یه شب جمعه زیارت باشی
دل بدی به پرچم رو گنبد
بی خیال غصه ی دنیا شی
به مقام حسین و، به احترام حسین
همه جا جار می زنم، منم غلام حسین
روشنه دلم دم شهادتین میرسه
عاقبت به خیر میشم با ذکر نام حسین
یا اباعبدالله
وحید محمدی
#شور
#امام_حسین_شور
@aleyasein
شانههای زخمیاش را هیچکس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
میچکید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کمتر به پیشانی او پا میزدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شهادت
#یوسف_رحیمی
@aleyasein
#شعر_توحیدی
#امام_حسین علیهالسلام
#عرفه
#غزل_مثنوی
🔹أشکُو إلیکَ غُربتی🔹
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
#رضا_خورشیدیفرد
@aleyasein