سـربـاز سـربـار:
مناجات با امام زمان عج
ویژه عرفه
دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست
فریاد رس منی و حواس من به تو نیست
دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی
خیلی بدهکارتم کلاغ سر بارتم
داغون ترین جنسی ام که توی بازارتم
چش به غریبه دوختم تو رو به نون فروختم
نگات با من بود اگه توی گناه نسوختم
تو نیستی خیلی تنهام بهم پیچیده دنیام
خرابه حال دینم برس به دادم اقام
درسته که مثه شب سیاهه حال و روزم
هنوز شبیه اسفند تو روضه ها می سوزم
من به دل خرابم قولِ عرفه دادم
من كه زبون ندارم تو حرف بده به يادم
نزار بره عرفه سياه بمونه قلبم
بزار عوض بشم تا نيومده محرم
دلواپسم مبادا بهم محل نزاری
پس یه قسم می دم تا که دیگه نه نیاری
به حق اونکه امروز سیرابه شیر و ابه
سه هفته دیگه اما شرمنده اش ربابه
اونکه براش تو محمل مادر لالالا خونده
تا سنِّ قربوني اش سه هفته دیگه مونده
بگید عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از اب
سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب
#حسن_کردی
#عرفه
#امام_حسین_ع
#امام_زمان_عج
@aleyasein
#اعمال
💠اعمال شب و روز #عرفه
🤲انشاءالله خداوند به برکت این ایام، تمام بیماران مخصوصا حضرت آیتالله ناصری حفظهالله را شفای عاجل عنایت بفرماید.
#التماس_دعا
@aleyasein
1_5431458597.pdf
1.82M
سلام
با عنایت به نزدیک شدن روز عرفه، روز مناجات عارفانه از زبان امام عارفان، امام حسین (ع)، فایل فوق را که حاوی سادهترین ترجمه دعای عرفه به صورت جملهجمله است و به شیوهای نوین تولید شده است، به شما عاشقان آقا اباعبدالله(ع) تقدیم میکنیم.
لطفاً آن را به دوستان خود نیز هدیه کنید تا در ثواب نشر آن سهیم باشید.
#عرفه #عید_قربان
#دعای_عرفه
#التماس_دعای_فرج
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
@aleyasein
#شعر_توحیدی
#امام_حسین علیهالسلام
#عرفه
#غزل_مثنوی
🔹أشکُو إلیکَ غُربتی🔹
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
#رضا_خورشیدیفرد
@aleyasein
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله»
نقشی به جز این، روی انگشتر ندارم
من آسمانم را به تو تقدیم کردم
دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم
«یا رادَّ یوسف عَلَی یعقوب» بنگر
دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم
دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است
درد من از این نیست که یاور ندارم
«یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت
غیر از همین لاله، گلی دیگر ندارم
دارم سَر و سِرّی در این هنگامه با تو
میآید آن ساعت که دیگر سر ندارم
با عضو عضو پیکرم میگویم اینک
ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم
هر زخم با تو حرفهایی تازه دارد
ذکری، مناجاتی از این بهتر ندارم
این شمرها احساسشان را سربریدند
اینها مسلماناند؟ نه، باور ندارم
هم زندهام با اشک، هم مقتول اشکم
از راز خود پرده چگونه برندارم؟
#مناجات
#عرفه
#عباس_همتی
@aleyasein
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
#مناجات
#عرفه
#علیرضا_قزوه
@aleyasein
امروز به خدا بگیم
خدا جون ما خودمون بلد نبودیم
بیایم بگیم اشتباه کردیم؛
ببین با کی اومدیم
ما با حسینت اومدیم
به حسینت ما رو ببخش
#عرفه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
@aleyasein