السلام علیک یا زینب کبری
عقیلة بنی هاشم
در مقام بندگی فوق تصوّر باورش
غرق در ذات خداوند است از پا تاسرش
طبق دستور خدا آداب دارد محضرش
می نشیند مادر عباس پای منبرش
نام او زینب شده از سوی حیِّ داورش
صف کشیده می رسد این حیدر زهرا نشان
تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان
در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان
در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان
وَه بنازم بر امیرِ عشق و این سرلشگرش
خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان
وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان
من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان
کرد از جام شهادت واله و مدهوششان
مرتضی در قالب زن بود روز آخرش
تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید
قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید
از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید
رشته ی هرچه محبت بود، از طفلان برید
کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش
گفت می دانم کم است اما تو دست رد نزن
در کنار گوش تو آهسته گویم این سخن
گفته ای توبارها درد اسارات را به من
در تن این دو نیفتد جانِ من درد حسن
شد سپید از خاطرات کوچه موهای سرش
گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر
حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر
حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر
عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر
این غریب کربلا و هدیه های خواهرش
گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
از ابوفاضل مدد گیریدو سالاری کنید
من زَنَم اما شما باید علمداری کنید
جانتان قربان یک تاری ز موی اکبرش
هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود
هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود
لشگری را با دو رزمنده عجب رسوا نمود
خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود
دستی از دل بر دعا ،دستی دگر بر معجرش
مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت
بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت
هر دودست مستجابش را به روی سر گرفت
تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت
دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش
بر سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او
چون همای پر شکسته خون چکد از بال و
تا که دید آن انکسار چهره و احوال او
از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او
این اصول عاشقی آموخته از مادرش
#قاسم_نعمتی
#دوطفلان_حضرت_زینب
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5833589017.mp3
5.8M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
بابایی...
کربلاییمحمدحسین #پویانفر
#سوم_محرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5834715723.mp3
4.31M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
دختر شاه
حاج #سعید_حدادیان
#سوم_محرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5811523017.mp3
9.55M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
عزیز دلم حسین
حاجعبدالرضا #هلالی
#امام_حسین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_چهارم_محرم_اول_جلسهای
آه از این غصهی جانکاه فقط آه حسین
میکشد فاطمه هرگاه فقط آه حسین
گفتنهاند آه هم اسمی است از اسماء خدا*
پس بگو آه فقط آه فقط آه حسین
دو سه باری که بگویی جگرت میسوزد
با همین روضهی کوتاه فقط آه حسین
پدرم گفت حسین و پسرم هم با من
اولِ روضهی هرماه فقط آه حسین
گریه و آه برا و حکمِ زیارت دارد
یاد کن وقتِ بزنگاه فقط آه حسین
وای از خیمه و خرگاه فقط وای حرم
آه از تشنگی شاه فقط آه حسین
از شروعِ سفر از شهر مدینه ، زینب
گفت تا آخرِ این راه فقط آه حسین
خواهرش وقت تماشای حسینش هربار
میکشید از جگرش آه فقط آه حسین
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
إِنَّ آه اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ قَالَ آه فَقَدِ اسْتَغَاثَ بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.
به درستی که "آه" اسمی است از اسما خدا، هر کس که "آه" بگوید ، در حقیقت به خداوند تبارک و تعالی استغاثه و طلب نیاز کرده است.
التوحید صدوق (علیه الرحمه)/ صفحه ٢١٩
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_چهارم_محرم_جناب_حُر_سلامالله
کفشهایم را پُر از شن کرده بودم آمدم
خاک بر فرق و محاسن کرده بودم آمدم
پیش رویِ مرکبم پایِ پیاده آمدم
غرقِ ذکرِ مادرِ این خانواده... آمدم
بی ادب بودم ولی بی ادعایم کردهای
من امیرِ لشگری بودم گدایم کردهای
من گرفتم راهِ تو یا تو گرفتی راهِ من
راهزن من بودم اما تو گرفتی راهِ من
سنگها آوردهام تا بشکنی آئینهام
حقِ من این بود دستِ رَد زنی بر سینهام
من گنهکارم به رویِ من بیاور لااقل
بد گرفتارم به رویِ من بیاور لااقل
تا که دیدی شعله دارد خِرمنم گفتی بیا
دست خود را بستهام بر گردنم گفتی بیا
راهِ تو بستم به روی خود نیاوردی چرا
بشکند دستم به روی خود نیاوردی چرا
دستِ من وا کردی و گفتی پَرَت بالا بگیر
سَربِزیرم دیدی و گفتی سَرَت بالا بگیر
مژده دادی مادرِ عالم مرا بخشیده است
باورش سخت است زینب هم مرا بخشیده است
لطفِ زهرا بود اگر مَرهونِ آن چادر شدم
صبح حُرابن یزد و حال تنها حُر شدم
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_چهارم_محرم_طفلان_حضرت_زینب_سلامالله
*جامعُالاَسرار خدا زینب است
منبعُالانوار خدا زینب است
کاشفُالآیاتِ کتابُ لَه و
اعظمِ اذکار خدا زینب است
منتهی لآمالِ همه انبیا
کعبهی ابرارِ خدا زینب است
معنی نورالثقلین است او
عینِ حسن عینِ حسین است او
هست اگر بار دگر فاطمه
بار دگر هست اگر فاطمه
نیست مگر نیست مگر زینبش
جمعِ حسین و حسن و زینبین
هست علی ضرب در فاطمه
اوست که خاتون دو عالم شود
فاطمه وقتی که مجسم شود
چادرِ او از جبروت آمدهاست
مقنعهاش از ملکوت آمدهاست
رفته به معراج زمانِ نماز
یاکه پیمبر به هبوط آمدهاست
چشمِ حسین است به دستان او
تاکه دو دستش به قنوت آمدهاست
شیرترین حیدرِ بعد از حسین
حضرتِ پبیغمبرِ بعد از حسین
ای همه وصفِ تو صفاتِ علی
ای کلماتت کلماتِ علی
عالمهی عامِلهی کامله
جامعِ نورِ جلواتِ علی
ریخته از چادر تو بر زمین
جلوه به جلوه برکاتِ علی
در همه اوقات سلامُ علیک
عمهی سادات سلامُ علیک
قامتِ تو قامتِ غم را شکست
دختِ علی را نتوان دست بست
دست به دامان تو هر آنچه بود
گوش به فرمان تو هرآنچه هست
ای شرفُ العِشق بتاب و ببار
تا که مسلمان بشود بت پرست
خواست که غم دستِ تو بندَد ولی
غم که بُوَد در بَرِ دُختِ علی
*
با دو پسر آمده یا ذوالفقار
یا که علی آمده با ذوالفقار
چادر زهرا به کمر بسته و
باخودش آورده دوتا ذوالفقار
گفت برادر سه سپر را ببین
گفت که ای شاه بیا ذوالفقار
بیرقِ تو بیرقِ زهرایی است
با دو عَلَم رزم تماشایی است
با کمری خُرد غمم را ببین
دار و ندارِ حرمم را ببین
موقعِ پیریِ من و هیچ نیست
با نظرِ لطف کمم راببین
ای نفَسَم با دو نَفَس آمدم
آه دم و بازدمم را ببین
هیچ نگفتی و به سر آمدم
جایِ همه با دو جگر آمدم
آه جوانمرده سه جان با من است
شکرِ خدا این دو جوان با من است
بعدِ علیاکبرت آقا چه غم
گفت محمد که اذان با من است
نعرهی عبدالهِ من را ببین :
بعدِ ابالفضل کمان با من است
آمده هنگام جداییشان
هردویشان رفته به داییشان
داغِ جوان دیدهای ای موسپید
آمدهام تا که شوم رو سپید
پیر شدی بعدِ علیات چه زود
وای حسینم شده اَبرو سپید
اِذن بده ورنه در این لحظه من
میشوم از دردِ تو گیسو سپید
چاک گریبان کُنَمَت رَد مکن
موی پریشان کُنَمَت رَد مکن
آب اگر نیست دو دریا که هست
نیست کسی زینبِ کبری که هست
باز پس از این دو غمی نیست نیست
مادرشان روزِ مبادا که هست
غصه ندارم اگرم رد کنی
تا قسمِ حضرت زهرا که هست
اذن گرفتند و به میدان زدند
بوسه بر آن مادرِ گریان زدند
موقع رزم دو برادر رسید
نیزه ولیکن دوبرابر رسید
پشت به پشتِ هم و رو بر همه
تیزترین تیغِ دو پیکر رسید
تشنگی انداختشان از رمق
رزم ولی زود به آخر رسید
لشکر دشمن چقدر نیزه داشت
هرکه رسیدهاست دو سرنیزه داشت
تاکه خجالت نکشد آه ، شاه
مادرشان مانده در این خیمهگاه
این یکی از تیغ فقط گفت آی
آن یکی از دشنه لبش گفت آه
آی حسین است و دوتا نیمه جان
آی حسین است و دوتا قتلهگاه
مادری از بی پسری سوخت سوخت
در دل خیمه جگری سوخت سوخت...
----
*جامعالسرار،منبعالانوار،نورالثقلین،منتهیالآمال
نام کتبیاست از علمای امامیه.
**استاد سید علی موسوی گرما رودی
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_چهارم_محرم_طفلان_حضرت_زینب_سلامالله
به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم
چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم
نه پسرهای مناند این دو نه خواهر زاده
به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده
تیغ آماده رویِ دامنشان است ببین
حرزِ یا فاطمه بر گردنشان است ببین
این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب
این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب
بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد
خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد
یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد
آمدم در دلِ تو آب تکان هم نخورد
دست و بازوی علمدار حرم آوردم
پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم
دو سپاه حرمِ فاطمه را میبینی
ذوالفقار دو دم فاطمه را میبینی
به درِ خیمه امّیدم امید آوردم
تا که ردم نکنی موی سپید آوردم
خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد
وقت نذرش شده قربانی عید آوردم
دو علیاکبر و عباس ولی کوچکتر
دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم
دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده
قابلت را که ندارد دو شهید آوردم
این دم و بازدمم این ضربانهای مناند
این حسین و حسن و تیر وکمانهای مناند
ای جوانمرده بگو که جگرم را چهکنم
سر به زیرِ حرمِ دو رو برم را چهکنم
تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من
مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من....
* * * *
مانده دایی که چگونه خبرش را بِبَرد
خبر سوختن بال و پرش را بِبَرد
با چه رویی برود دیدن زینب از دشت
با چه جانی به حرم دو پسرش را بِبَرد
دو جگرگوشهی او روی زمین میغلتند
ولی از خیمه نیامد جگرش را بِبَرد
یک نفر آمده اینسو بزند تیغش را
یک نفر رفته به آنسو تبرش را بِبَرد
یک نفر آمده اینسو تن این را بکشد
یک نفر رفته به آنسو که سرش را ببرد
تنشه بودند و نشد جرعهی دیگر بینند
یا که یکبار دگر چهرهی مادر بینند
دید آخر چه بلایی سرشان آوردند
زخمها بر جگرِ مادرشان آوردند
قصدِ جانِ دو برادر دو برادر کردند
ضربهی تیغ و سنان را دوبرابر کردند
مانعِ بُردنشان پشتِ خَمِ دایی بود
اِرباًاِربا شدنِ این دو تماشایی بود
کمرش خم شده باید که عصا بردارد
باید او خیمه رود تا دو عبا بردارد
زینب انگار نه انگار که بی سر شدهاند
دید بر نیزه ولی سایه مادر شدهاند
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_چهارم_محرم_اول_جلسهای
چیزی نداشتیم اگر این غم نداشتیم
این غم نبود یک دلِ خُرم نداشتیم
تو آمدی برای همه ، این زمین اگر...
قدرِ تو میشناخت جهنم نداشتیم
عالم اگر که صیحهی زهرا نمیشنید
باز این چه شورش است در عالم نداشتیم
ما هیچ چیزمان که شبیه شما نبود
ای وای اگر که گریهی باهم نداشتیم
خرجی نبود و خرجِ عزای تو میشدیم
خرجی نداشتیم ولی کم نداشتیم
ما را حسین تا به قیامت بزرگ کرد
ما بی حسین هیچ نه آنهم نداشتیم
زینب اگر نبود و نمیگفت که راه چیست
حرفی برای خط مقدم نداشتیم
زینب اگر نبود و علم را نمیگرفت
این های هایِ محرم نداشتیم
ممنونِ بوریام اگر بوریا نبود
چیزی برای آن تنِ دَرهم نداشتیم
(حسن لطفی)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein